صدا و سیما نه کوتاهی اش در پوشش خبری زلزله ی آذربایجان را پذیرفت و نه عذری خواست و نه در قبالِ پخش خنده بازار، در شبهای غم انگیز سوگِ آذربایجان، پاسخگوی کسی بود.
تذکر شورای نظارت بر صدا وسیما هم البته به جایی نخواهد رسید و کسی جرئت توبیخ عزت الله ضرغامی را ندارد؛ سردارِ صدا و سیما در نشنیدنِ اعتراض، پیش کسوت است. دراین نه ساله که ضرغامی ریاستِ بزرگترین نهاد تبلیغی نظام را عهده داراست، درست در لحظه وقوع خبرهای بزرگ، دوربین ها خاموش شده اند.
راهپیمایی میلیونی تهرانی ها در اعتراض به انتخابات سال ۸۸ حتی یک تصویر در قاب تلویزیون نداشت و از منتقدین و معترضین حتی یک نفر نتوانست به کاخ شیشهای خبر راه پیدا کند و دلایل تقلب را بگوید. ضرغامی کشته شدن ندا آقا سلطان را حادثهای دست ساز و مشکوک دانست و از همهٔ آنچه سال ۸۸ در خیابانهای تهران گذشت، فقط مراسم نهم دیماه بود که با همهٔ توانِ پرسنلی، پوشش خبری یافت.
سید عزت الله ضرغامی، شاید میان چند نفری که بر کرسی ریاست سازمان نشستهاند، نزدیکترین گزینه به امیالِ رهبری است. محمد هاشمی برادر هاشمی رفسنجانی، که از سال ۶۳ ریاست سازمان را داشت، پنج سالی هم پس از درگذشت آیت الله خمینی، ابقا شد و این وقتی بود که رهبر تازه رسیده، هنوز نتوانسته بود در کنار اکبر هاشمی رفسنجانی ریسس جمهور مقتدرِ آن وقتها، قدرتی نشان دهد و تنها به انذار و انتقادهای اخلاقی بسنده میکرد که نشان میداد رهبری سر ناسازگاری با صدا و سیما دارد.
با آمدن علی لاریجانی آن انتقادها به الفتی تبدیل شد و سازمان از اولین جایها بود که سید علی خامنهای در حکومت تسخیر کرد. ده سال گذشت و موعد لاریجانی سر آمد.
انتخاب عزت الله ضرغامی در سال ۸۳ بیهیچ نشانه و گمانه زنی به یکباره انجام شد، ضرغامی گفته که هیچ کس حدس نمی زده، رهبر او را بر ریاست سازمانی عظیم بگمارد و مگر ضرغامی چه در پیشینه اش بود؟
ضرغامی هر چه داشت از سپاه پاسداران بود. ساختن موشک و راکت و قدری هم نوشتن برای برنامه های رادیویی سپاه. عجیب نبود با این هویت نظامی وقتی می خواست با سپاه خداحافظی کند و برگه تسویه بنویسد، گوشه ای ایستاد و زار زار گریه کرد.
به جز آن برنامه های رادیویی که برای سپاه می ساختند و ضرغامی می نوشت، یکباری هم در شانزده سالگی پای عزت الله به رادیو باز شده بود.مهدی سهیلی برنامه ی مشاعره داشت و این نوجوانِ جنوب شهری که پدرش حتی تا بعد از انقلاب هم تلویزیون را حرام می دانست، چند بیتی خواند و کسی چه می دانست که ارگ و جام جم را سالها بعد به میراث خواهد برد.
معاونتِ پارلمانی وزارت ارشاد لاریجانی و کار در بخش سینمایی ارشاد و برگزاری یک دوره جشنواره فیلم فجر آنقدر به چشم رهبری نمی آمد که سپاهیگری. در جمهوری اسلامی تخصص به گرد پای تعهد هم نمی رسد و نشانه اش این خلوص در گفتار که ضرغامی بارها گفته است: “مسیر ما را رهبری مشخص می کند و حافظ مصلحت نظام هستیم.”
رییس سازمان صدا و سیما که در کابینه ی دولت حق حضور دارد و به مجلس هم پاسخگو نیست و شورای نظارت هم حق دخالت در کارش ندارد، تنها از رهبری فرمان می برد و آن چیزی را می بیند که آیت الله خامنه ای بخواهد.
بخش های خبری به دقت ازسوی شخص رییس، رصد می شود و حتی برنامه “صرفا جهت اطلاع” که قدری انتقاد از ارکان نظام دارد، قبل از پخش به نظر آقای رییس می رسد. اتاق ضرغامی پنجاه تلویزیون دارد و هر آنچه اهمیت حیاتی برای نظام و مصلحتش دارد، بی نظر او بر آنتن نمی رود.
ضرغامی، شیفته ی ولایت مداران لبنانی است، حسن نصر الله را ولایی نمونه می داند، چرا که در راه رفتن کنار رهبری نیز رعایت ادب می کند و عقب تر گام می زند. عباس موسوی دبیرکل پیشین حزب الله را می ستاید که با سخنرانی آیت الله خامنه ای در ضرورتِ ساده زیستی منقلب شد و سوار بر ماشین های تشریفات وزارت خارجه ایران نشد و گفته ای از حسنین هیکل روزنامه نگار مصری نقل می کند که معلوم نیست کجا گفته است: “سواحل مدیترانه دوبار تسخیر شد، یکبار به دست خشایار شاه و یکبار به دست ولایت فقیه”.
بااین حساب شاید، مصلحت نظام در این موقعیت حساس که بشار اسد با فتنه مواجه است و سپاه دوست داشتنی ضرغامی، به دفاع از سوریه مشغول، این بوده است که از آذربایجان و زلزله اش هیچ نگوید؛ گذشته از غم سوریه، اجلاس سران عدم تعهد هم در راه است و نباید خاطر مهمان و میزبان مکدر شود.
رهبری گفته است صدا وسیما باید مملو از بچه های حزب اللهی باشد آن طور که هر کس درسازمان پای می گذارد را بسازد، ضرغامی در تایید فرمایشات رهبری سری به حسرت تکان می دهد که فقط سپاه پاسداران بوده که این حال و احوال داشته و خیلی مانده تا جام جم چنین شود. سپاهی شدن صدا و سیما، آرزوی بزرگ ضرغامی است، جایی که اخبار مُهر محرمانه می خورند و معکوس می شوند و نهایتا به بولتن می روند.
ضرغامی، چهار تلویزیون در خانه دارد که به همه اطمینان داده از مال بیت المال نخریده است، یکی در هال و یکی در اتاق نشیمن و دو تای دیگر در پذیرایی و آشپزخانه. روزهای بعد از زلزله شاید ضرغامی در خانه هم رصد می کرده تا از آذربایجان و زلزله اش در سیمای جمهوری اسلامی خبری پخش نشود، دوربین ها نقطه کور دارند و مصلحت نظام چنین است.