فیلیپ برنار
فرشی در کاخ ریاست جمهوری سنگال در داکار توجه حضار را جلب کرده. در حاشیه این فرش نواری دوخته شده که روی آن با خط درشت و به زبان فرانسه نوشته اند: “تقدیم شده از سوی جمهوری اسلامی ایران.” به واقع که این نوشته از دید هیچ مدعوی مخفی نمی ماند.
دولت تهران به منظور خنثی سازی انزوای بین المللی خود و جلب حمایت دیپلماتیک کشورهای فقیر همواره به چنین رویکردهایی دست یازیده است. دولت جمهوری اسلامی تاکنون توانسته اتحاد “استراتژیکی” خود را حدوداً با ۱۰ کشور آفریقایی، از موریتانی گرفته تا زیمبابوه، برقرار نماید. تنها در سال ۲۰۰۹، قاره آفریقا پذیرای حدود ۲۰ دیدار رسمی از سوی دولت جمهوری اسلامی بوده است.
سنگال که ازطرف دولت تهران به عنوان “شریک برتر” شناخته شده، در میان شبکه ای که جمهوری اسلامی در آفریقا به وجود آورده، مهم ترین پل ارتباطی با کشورهای فرانسوی زبان محسوب می شود. البته باید خاطرنشان کرد که عبدالله واد، رییس جمهور این کشور، حساب تلاش هایش را ندارد: او از سال ۲۰۰۲ هر ساله حداقل یک دیدار رسمی از تهران انجام داده. و رییس جمهور ایران نیز طی ۴ سال، سه بار پاسخ دیدارهای او را داده است.
نفت، تجهیزات، زیرساخت های شهری و بین شهری: مقامات جمهوری اسلامی به کشورهایی که از منابع انرژی محروم اند و محتاج همه نوع کالا هستند، وعده های زیادی می دهند. در عوض، رییس جمهور سنگال نیز هیچ گاه از ابراز و تأیید حمایتش از برنامه هسته ای تهران باز نمانده است.
آقای واد در ۲۶ نوامبر ۲۰۰۹ با اعتماد به نفس زبانزدش در برابر همتای خود محمود احمدی نژاد گفت: “اگر کسی از من بپرسد که در زیرزمینم بمب اتمی مخفی کرده ام، ثابت کردن آن به عهده من نیست. کسی که اتهام می زند باید آن را ثابت کند. در مورد ایران، هنوز هیچ چیز تا این تاریخ به اثبات نرسیده است.” سپس ادامه داد: “تا زمانی که ایران از آزادی و استقلال خود دفاع می کند و می گوید که اورانیوم را برای مصارف نظامی غنی نمی کند، سنگال در کنار ایران خواهد ایستاد.”
گویا قرار بود سنگال در ۱۳ مه در زمان رأی گیری برای نامزدی ایران در شورای حقوق بشر سازمان ملل، از طرفداران آن باشد. در ماه فوریه، در زمان بررسی ادواری حقوق بشر، اظهارات سنگال مبنی بر اینکه “جمهوری اسلامی تلاش های بسیاری را در راه ارتقاء و حمایت از حقوق بشر انجام داده”، دیگر شک و شبهه ای را در حمایت و طرفداری خود از جمهوری اسلامی باقی نگذاشت.
عبداللطیف کولیبالی، روزنامه نگار سنگالی، در رابطه با دیدارهای احمدی نژاد از سنگال می گوید: “زمانی که واد پذیرای احمدی نژاد می شود، شور و شوقی را در مردم ایجاد می کند، زیرا مردم این طور فکر می کنند که رییس جمهورشان پذیرای کسی شده که با غرب به مخالفت برخاسته. در حقیقت، حمایت از تهران برای داکار که بسیار به کمک کشورهای غربی وابسته است، حکم یک خودشیرینی ملی را دارد و با این کار مردم را به وجد می آورد.”
مادیکه نیانگ، وزیر خارجه سنگال، می گوید: “ما با انتخاب ایران به عنوان شریک، ابتدا به منافع خود فکر کردیم، ولی همچنین مایلیم که نقش میانجی را میان دوستان ایرانی و جامعه بین المللی ایفا کنیم.”
وی می افزاید: “تهران نیز در پاسخ به این مشارکت اقتصادی وعده داده در ساخت یک مخزن بسیار عظیم هیدورکرین که درحقیقت رؤیای ما را به واقعیت نزدیک می کند شرکت خواهد کرد.” در این صورت، داکار می تواند به “قطب نفتی” غرب آفریقا تبدیل شود.
البته مشکل اینجاست که این پروژه ها از سال ۲۰۰۶ تاکنون در دستور کارند، ولی هیچ اقدام عملی در این رابطه صورت نگرفته. درحال حاضر، تنها قدردانی جمهوری اسلامی از حمایت های سنگال، یک کارخانه مونتاژ اتومبیل است که در سال ۲۰۰۸ توسط ایران خودرو در تیس، ۷۰ کیلومتری داکار، تأسیس شده. اتومبیل های “سمند” که در این کارخانه تولید می شوند، به صف طولانی تاکسی های داکار اضافه شده اند و به تدریج جایگزین آنها می شوند. ولی این اتومبیل های پرمصرف هزینه راننده ها را که از قبل به دلیل خرید آن مقروض شده اند افزایش داده. امروز اعتراض و خشم آنها کم کم شنیده می شود.
منبع: لوموند، ۱۵ آوریل