امروز که روز کار ما بود نه فرزانه آمد نه بابی. اصلا مثل اینکه این فرزانه خانم و این موسیو بابی قصد ندارند کارهای دفتر و دستک ما را انجام دهند. ما هم به روال گذشته نشستیم و خبرها را مرور کردیم. هفته ای یک بار این کار را بکنیم بد هم نیست.
خوب: شیردال و دیپلماسی لبخند
آقا! من عادت ندارم. محض رضای خدا یواش تر. من هشت سال هی خبر بد شنیدم، الآن یک دفعه در یک روز هفت تا خبر خوب می دهند، مثل اینکه به یک گرسنه ای که دو ماه در زندان انفرادی اعتصاب غذا کرده، چلوکباب سلطانی بدهند با پیاز و ماست و خیار و بقیه قضایا. تمام اندرون آدم قاطی می شود. اصلا به این نوع غذا عادت نداریم. هشت سال رژیم دکتر محمود بودیم، الآن حال مان بد می شود. البته که دشمن خبرهای خوب نیستیم، ولی می ترسم همین فردا یک دفعه جنتی بیاید وسط خیابان داد بزند کروبی و موسوی آزاد باید گردند. این جوری که من سکته را می زنم و حالم بد می شود.
جواد مجری سی ان ان می شود
فعلا دستآوردهای هیئت ایرانی خوب بوده، جواد ظریف که کم کم دارد مجری سی ان ان می شود. روحانی هم که در حال رقابت در جذابیت با جرج کلونی است و محمد علی نجفی هم که جایزه سفرش به آمریکا بازگشت « شیر دال» تاریخی ایران به کشور بود. روزنامه فیگارو نوشته که « اسرائیل نگران جذابیت روحانی است.» البته حق هم دارند. من همین الآن وقتی به عکس های احمدی نژاد نگاه می کنم تعجب می کنم این نکبت چطوری هشت سال رئیس جمهور کشور بود.
من دیپلمات نیستم، پاسدارم، خوب؟
سردار حاجی زاده هم که از سرداران جدیدالکشف سپاه است، گفته: « با یک تماس و لبخند نمی توان دشمنی آمریکا را فراموش کرد.» البته خودش دلیل این نحوه قضاوتش را بلافاصله توضیح داده است که « من دیپلمات نیستم، یک پاسدارم.» خوب برادر من! آقای حاجی زاده! شما که دیپلمات نیستی، چرا در مسئله ای نظر می دهی که فقط به دیپلمات ها مربوط است، در همان حوزه پاسدار بودنت حرف بزن، مثلا بگو هواپیمای اف 19 دو بال دارد. کسی که از اظهار نظر نکردن شما نمی میرد، می میرد؟
مرگ بر آمریکا از قرآن حذف می شود
البته در هفته گذشته امامان جمعه همه شهرها در فواید آشتی با آمریکا و تمجید از مواضع حسن روحانی در سازمان ملل سخنرانی کردند. حتی حجت الاسلام رهبر که اصلا از او انتظار نداشتم استعداد عجیبی از خودش نشان داد و گفت: « مرگ بر آمریکا آیه قرآن نیست که همیشگی باشد.» باریکلا. همینه. همیشگی نیست. اومده، می ره، حالا زیاد مونده ولی دیگه کم کم باید بره. علی آقا لاریجانی هم فعلا یک پایش این طرف جوب، یک پایش آن طرف جوب، نمی داند بالاخره به کدام طرف برود. دو روز قبل گفته « آمریکایی ها دل شان با براندازی است.» که البته ما نمی دانیم که چطوری وقتی رئیس جمهور و وزیر خارجه و بقیه رئیس و روسای آمریکا همه شان دارند زیر پنجره حسن روحانی گیتار می زنند، علی آقا چطوری به این نتیجه رسیده، ولی آنچه جالب است اینکه امروز ایشان گفته که « تنها راه حل اختلافات و مشکلات در کشورهای منطقه بکارگیری دیپلماسی است.» کلا من به این نتیجه رسیدم که علی شون برخلاف جوادشون که سریع نظر می دهد و سریع ضایع می کند، معمولا یک روز طول می کشد تا به نتیجه برسد. به هر حال همین که به یک نتیجه دیپلماتیک برسد خودش یعنی خیلی خوب است.
هم میهن رفع توقیف شد، باریکلا
این وسط روزنامه « هم میهن» رفع توقیف شد و ما خیلی برای بروبکس روزنامه نگار از جمله خودمان خوشحال شدیم. سردبیر القدس العربی هم در مورد مذاکره اوباما و روحانی گفت: « آمریکا کشورهای عربی را به ایران فروخت.» خوب کاری کرد، طبیعی است، همیشه شعبان، یک بار هم رمضان. یعنی واقعا تازه می شود فهمید که معنی این حرف هاشمی رفسنجانی که اگر این هشت سال احمدی نژاد نبود ما جزو قدرتهای بزرگ جهان بودیم، یعنی چه.
بد: کیهان سخنگوی تندروهای اسرائیل
از آن طرف تندروهای مخالف روحانی لنگ لنگان با او برخورد می کنند. شریعتمداری که از آن استدلال های تخمی تخیلی همیشگی اش کرده که این گفتگوی تلفنی نشان می دهد که یا روحانی صداقت ندارد، یا آمریکایی ها صداقت ندارند. بعد هم توپخانه را بسته به روی روحانی. جالب این است که تقریبا همه جملات شریعتمداری، تندروهای اپوزیسیون و تندروهای اسرائیل شبیه هم هستند. هم نظرش درباره آشتی ایران و آمریکا، هم نظرش درباره سخنرانی روحانی، حتی نظرش درباره تماس تلفنی روحانی و اوباما. البته آدم می تواند دلیل مشکلات شریعتمداری را بفهمد، فرض کنید شما جغد بودید و شما را می بردند وسط سالنی که با ششصد تا پروژکتور نورپردازی شده، معلوم است که دلتان برای احمدی نژاد تنگ می شد.
کیهان مساحت آسیا را افزایش داد
میرکاظمی وزیر سابق بازرگانی و مسوول بخش اعظم مشکلات و کمبودهای کشور گفته « مسئولین به مذاکره با آمریکا دلخوش نباشند.» رجانیوز هم دائم دارد دائم خبرهایی علیه رابطه ایران و آمریکا منتشر می کند. و جالب این است آنقدری که کیهان و رجانیوز به منافع آمریکا و اسرائیل فکر می کنند، اوباما فکر نمی کند. لامصب ها اصلا فرض نمی کنند که خدای ناکرده ایرانی هستند. آن از روزنامه کیهانش که وقتی می خواهد استدلال کند می نویسد « ایران، عراق، سوریه و لبنان یک جغرافیای 65 کیلومتر مربعی دارند و دامنه آن از خلیج فارس تا دریای مدیترانه است.» البته نه اینکه ما بکلی بی دین شده باشیم و بگوئیم دروغ نگوئید و دروغگویی را کار زشتی بدانیم، فقط مشکل مان این است که وقتی مساحت کل قاره آسیا 43 کیلومتر مربع است، چطور ممکن است مساحت ایران و عراق و سوریه و لبنان که به زور 5 کیلومتر مربع می شود، 65 کیلومتر مربع باشد؟ اصلا این موسیو شریعتمداری فرق متر مربع و کیلومتر و دلار و ریال را می فهمد؟ یا مثل احمدی نژاد که معتقد بود ایران با عراقی که 70 سال از تاسیس آن می گذرد، صدها سال رابطه برادرانه داشته است. یعنی همین جوری آقای حسنین هیکل وطنی مان حساب و کتاب می کند؟
و این دیکتاتور با صداقت
البته چیزی که از آن خوشمان می آید همین صداقت آیت الله مصباح است، حالا می خواهد برود هر چیزی به هر کسی می خواهد بدهد. اینکه گفته است که « در ایران دیکتاتوری نیست اگر بود، جلیلی رئیس جمهوری می شد.» یعنی یک آقای مرجع تقلید هم دیکتاتور است و هم می داند دیکتاتور است، چون اگر نامزد مورد نظرش انتخاب شده بود، معلوم می شد کشور دیکتاتوری است. و تلویحا هم از این که مردم به نامزد مورد نظرش یعنی جلیلی رای ندادند، خوشحال است. قبلا هم دو بار از یک رئیس جمهور یعنی احمدی نژاد حمایت کرده و آخرش هم بعد از شش هفت سال گفته است که رئیس جمهوری که با دعای او و طرفدارانش روی کار آمده منحرف است و با رمالی و جنگیری می خواهد کشور را اداره کند. خوب! این یعنی چی؟ یعنی که آقای مرجع تقلید که در 35 سال گذشته سه بار دهانش را باز کرده و درباره سیاست نطق کرده، هر سه بار اشتباه کرده. خوب! آقای محترم! که بقول مرحوم علامه طباطبایی مثل انجیر همه جایت خوردنی است، برو بنشین وسط کاسه میوه جامعه مندرسین حوزه علمیه قم تا دوستدارانت تو را بخورند و حالش را ببرند، چرا حرف می زنی؟
تو رئیسی، از ما سئوال می کنی؟
از آن طرف فلان سردار سپاه گفته که: « چرا هنوز موزه واقعی دفاع مقدس نداریم؟» یک طوری حرف می زنند که انگار ما مقصریم؟ ملت که اکثرشان طرفدار احترام به شهدا و جانبازان و اسرای مقاومت هشت ساله ایران در برابر عراق هستند. مسئول امور جنگ هم که خودتان هستید. آقای احمدی نژاد هم که هشت سال 700 میلیارد دلار پول نفت را به باد داد. می خواستید ده تا موزه درست کنید. مگر کسی جلویتان را گرفته بود؟ مگر کسی مانع تان شده بود؟ شده داستان آقای موسوی اردبیلی که سال 1363 رئیس قوه قضائیه بود و آمده بود نماز جمعه می خواند و می گفت: « آدام نمی داند این موشکیل گوه گضائیه را با چه کسی بگوید؟» بعد به بقیه نگاه می کرد. انگار ما رئیس قوه قضائیه بودیم.
زشت: لنگه کفش عربی برای رئیس جمهور ایرانی
البته اسباب خوشنودی است که مخالفان دولتی که با هماهنگی رهبر برای توافق با آمریکا به سازمان ملل رفته و برگشته، سیصد نفری جمع می شوند و علیه روحانی شعار می دهند. دو تا لنگه کفش هم پرت می کنند، البته رئیس شان گفته که ما فقط تظاهرات مسالمت آمیز کردیم و چون ماشین رئیس جمهور آمد وسط جمعیت عده ای فرار کردند و کفش شان درآمد، بعدش که آمدند کفش شان را از روی زمین بردارند، کفش یکی از آنها در رفت و خورد به ماشین رئیس جمهور. وگرنه ما قصد پرت کردن کفش نداشتیم. خیلی هم عالی. حالا یکی کفشی پرت کرده و خورده به ماشین. آسمان که به زمین نمی آید. ولی اینکه خبر اجتماع 300 مخالف را چنان بزرگ کنی که انگار سه میلیون نفر بودند، این زیاد جالب نیست. همین که این دوستان تربیت شده اند و به جای سنگ و چماق و گلوله کفش پرت می کنند، خودش جای امیدواری است. مملکت همین طوری خوب است، یک عده مخالف رابطه با آمریکا هستند، یک عده موافقند. اینها شعار بدهند، آنها هم شعار بدهند. کتک نزنید، دستگیر نکنید، هل ندهید. هر چه می خواهید روی پلاکارد بنویسید و شعار بدهید. آسمان به زمین نمی آید.
آب هویج برای آینده نگری باهنر
البته فعلا محافظه کاران دارند مثل فرفره دور خودشان می چرخند و دست راست شان به دست چپ شان رژیم غذایی لاغری پیشنهاد می کند. باهنر اول کار گفت: « هویج آمریکایی ها بیشتر شده است.» بعد به جای اینکه از هویج های پیشنهادی آب بگیرد و بخورد تا دید چشمهایش خوب بشود و بتواند افق های آینده را ببیند، گفت: « با یک تلفن نمی شود اه اه یا به به گفت.» شجونی با همه دیوانگی هایش اعلام کرد: « اوباما با تلفن به روحانی به ایران احترام گذاشت.» بروجردی هم گفت: « گفتگوی تلفنی نشانه اقتدار ایران است.» قشقاوی هم گفت: « گفتگوی روحانی با اوباما بدون مجوز نبوده است.» اما این وسط حمید رسائی سخنگوی جناح بزن بریم ته دره، گفت: « مذاکره تلفنی با اوباما پر هزینه بود.» آگاهان که در جریان کمک های میلیاردی وزارت ارشاد به حمید رسائی در دولت احمدی نژاد بودند در خواست کردند آقای رسائی از آن درآمدهای میلیاردی اش هزینه تلفن را بپردازد، بلکه بخشی از بدهی خودش را پرداخته باشد. این وسط دو موضع گیری معقول رویت شد، سوریه اعلام کرد: « از نزدیک شدن ایران و آمریکا خوشحالیم» و اسرائیل اعلام کرد: « روحانی فریبکاری با لبخند بود.»