روی زیاد البته یکی از مواهب خدادادی است، واقعا خیلی ها همه چیز دارند، همین یکی را ندارند و خیلی ها چون همین یکی را دارند، دیگر نیاز به هیچ چیزی ندارند. البته آدم باید استعداد هم داشته باشد، مثلا ممکن است شما کلی ضرب المثل بلد باشید، یا هر کسی یک جمله حرف بزند، بلافاصله یک متر و نیم زبان تان طولانی بشود و کلی جواب آماده داشته باشید که بدهید، یا مثلا تا یک نفر یک فحش کوچولوی پدر سوخته به شما داد، بلافاصله کلیه اقوام مونث او را بفرستید برای استریپ تیز و حسابی روی طرف را کم کنید.
خب، این خودش یک موهبت خدادادی است، که آدم یا باید سه چهار سال در قم کار غیر فرهنگی و غیر مطالعاتی کرده باشد، یا مثلا دوره آموزشی موسیقی را بیش از حد گذرانده باشد، یا مثلا مدتی اپوزیسیون سیاسی باشد، یا مدتی سرمقاله نویس روزنامه ای باشد که با همه چیزش مخالف است، در هر حال استعداد و موقعیت می خواهد. الکی نیست. مثلا همین حسین شریعتمداری، به نظرتان کم آدم مستعدی است؟ مثلا همین آقای شریعتمداری هفته قبل عملا خاتمی را تهدید به ترور کرد و رسما اعلام کرد که خاتمی در انتظار سرنوشت بی نظیر بوتو باشد. وقتی هم که به او اعتراض کردند، گفت: “ من گفتم مواظبش باشید!” دقیقا از اون نظر. حالا همه اینها به کنار، دیروز نوشته است “ پروژه مظلوم نمایی حامیان خاتمی” به نظرتان آدم باید چه دوره ای گذرانده باشد که بتواند به این قشنگی بنویسد؟
از قاهره تا کانزاس، از اردبیل تا تگزاس
ما باید بعضی اوقات حقایق را قبول کنیم، البته مجبور نیستیم همیشه قبول کنیم. همین که بعضی اوقات قبول کنیم از سرش هم زیادی است. مثلا همین عرب ها، که تمام مشکلات ایران یا حداقل پنجاه درصد آن ناشی از آنهاست، البته سی درصد مشکلات ما هم زیر سر یونانی هاست که قبل از عرب ها به ایران حمله کردند و البته پانزده درصد مشکلات ما هم که گردن افغانی هاست که یک کاره آمده اند در این مملکت و لیسانس و دیپلم شان را قایم کردند و به عنوان کارگر برای ملت تنبل ایران کار کردند و هرچه هم به آنها فحش دادیم و همه قتل ها و دزدی ها را گردن شان انداختیم نرفتند که نرفتند.
پس می بینید که حداقل نود و پنج درصد مشکلات ایران زیر سر( یا به گردن، یا هر جای دیگر) عرب ها و یونانی ها و افغانی هاست، تازه این در حالتی است که حداقل نود درصد مشکلات ما زیر سر انگلیس هاست، و اگر بخواهیم عادلانه حساب کنیم، حداقل چهل درصدش هم زیر سر اسرائیل و آمریکاست. از اینها گذشته شما نمی توانید در نظر نگیرید که حداقل، هیچ نباشد 98 درصد مشکلات ما بخاطر همین آخوندهای نمک به( چهارجوابی: حلال، حرام، مباح، مکروه، انتخاب با شماست) است. همین ها هستند که انقلاب ملت را دزدیدند. وگرنه انقلابی که ما کرده بودیم این شکلی نبود.
البته از یاد نبریم که عامل اصلی بدبختی های ما که حتی از عرب ها و انگلیس ها و آخوندها هم مهم تر است این روشنفکران ترسوی برج عاج نشین غرب زده مزدور آمریکای عامل انگلیس بی سواد است که بالاتر از دیپلم حرف می زنند و اگر این روشنفکران نبودند، ملت ایران خودش می فهمید چه خاکی به سر خودش بریزد. ببینید چقدر مشکل داریم؟ یک ملت باشکوه و بی گناه و پرافتخار، که 285 درصد مشکلاتش گردن دیگران است، همین که پنجاه سال است نمی داند برود جلو یا برود عقب، یا غربی بشود یا به سنت های خودش برگردد، یا برای همیشه برود فرنگ یا تا آخرین قطره خون بجنگد، خودش شاهکار کرده است.
لابد می خواهید بپرسید این مزخرفاتی که همه تان از شنیدن آن حال تان به هم می خورد برای چه می گویم؟ بخاطر این که این ملت بی لیاقت تا یک سال و نیم قبل قدر احمدی نژاد را نمی دانست، به همین دلیل معلوم شد مردم مصر معتقدند احمدی نژاد بهترین رهبر دنیای عرب است. همین است! قدر که ندانیم همین می شود. اینقدر به احمدی نژاد بی توجهی کردیم که الآن همانطور که عرب های سوسمارخوار( بقیه اش را خودتان خوب بلدید) ابن سینا و مولوی و فارابی و( اسم اینها را کسی بلد است؟) را برای خودشان بردند، می خواهند احمدی نژاد را هم ببرند. حالا این یکی هیچ، دیروز رسانه های خودمانی که همیشه خبرهای خوب می دهند و مردم را به زندگی و مسوولان را به محبوبیت امیدوار می کنند اعلام کردند “ نفوذ رهبر ایران در قاهره بیش از حسنی مبارک است.”
البته یک آدم بدذاتی پیدا شده همین اطراف و بدون اینکه اسم خودش را بیاورد، دقیقا انگار اپوزیسیون خارج از کشور است که نه اسم دارد نه معلوم است کجاست، می گوید این که چیزی نیست، محبوبیت حسنی مبارک هم در تهران بیشتر از آقای خامنه ای است. تازه! می گوید محبوبیت اوباما هم در تهران بیشتر از آقای خامنه ای است. می بیند هیچ حرفی نمی زنم، دور برمی دارد و می گوید: ببین! اصلا هر کسی را که در تهران نامزد بشود برای رهبری مردم او را به آقای خامنه ای ترجیح می دهند. می گویم: مرد حسابی! این چه حرفی است می زنی، دلیل ات کو؟ می گوید: مگر آنها دلیل شان را نشان می دهند که من نشان بدهم؟
آمار 85 درصدی
واقعا انصاف چیز خوبی است، آدم اگر داشته باشد برای خودش هم خوب است، برای آینده اش هم ممکن است حتی مفید باشد، چه بسا برای گذشته آدم هم شاید مفید باشد. خیلی از آدمهای باانصاف هستند که فقط به دلیل انصاف زیاد زندگینامه درخشانی پیدا کرده اند که ویکیپدیا قرار است 354 تا اسکار به آنها بدهد. اما، خیلی ها هم بی انصاف هستند. مثلا آدمی مثل احمدی نژاد پیدا می شود و با تمام قدرت تلاش می کند ایران را تبدیل به یک قدرت بزرگ کند. در تمام دوره هاشمی رفسنجانی که توی سرش بخورد، اسمش هم سازندگی بود، ایران فوق فوقش پنج درصد پیشرفت کرد و از رتبه 78 در اقتصاد مثلا بعد از هشت سال رسید به رتبه 75، تازه چه افتخاری هم می کردند. حالا خاتمی هیچی، او که اقتصاد نمی فهمید.
ولی همین احمدی نژاد، سال 1384 که روی کار آمد، شش ماه نگذشته بود، ایران در اسفند 84 شد ابرقدرت منطقه و در خرداد سال 1385 در عرض سه ماه و نیم اول تبدیل شد به قدرت بزرگ سیاسی جهان، بعد هم بقول احمدی نژاد در ماه مرداد اول قدرت اقتصادی جهان شدیم. در سال 1385 در حدود بهمن ماه بود که احمدی نژاد دستور داد ایران اولین تولید کننده علم در جهان بشود. آیا قدرش را دانستیم؟ حالا هم که همین دیروز اعلام کرد که “ مبانی نظام جدید جهانی توسط ملت ایران شکل خواهد گرفت.” دیگر چه می خواهیم؟ بیش از این؟ ما که تا سه سال قبل بقول مسوولان اطلاعات مملکت، حتی نویسندگان کشورمان هم عوامل آمریکا بودند و به دستور آمریکا شعر می گفتند، در عرض سه سال تبدیل شدیم به کشوری که مبانی نظام جدید جهانی توسط ملت ایران قرار است شکل بگیرد. باورتان می شود؟ چقدر ملت ها آرزو دارند مبانی نظام جدید جهانی را شکل بدهند. ولی خاک برسرشان، چون نمی توانند، چون ما داریم شکل می دهیم. بروند بمیرند که لیاقت ندارند.
واقعا باید قدر این دولت را بدانیم و با انصاف با آن برخورد کنیم. مثلا همین رئیس جمهور عزیز دیشب با صداوسیما مصاحبه کرد و به گفته رجانیوز اعلام کرد “ 80 درصد اهداف برنامه چهارم توسعه محقق می شود” در حالی که همین رئیس جمهور بنا به همان گفته بقول ایسنا گفت “ بالای 80 درصد برنامه چهارم توسعه محقق می شود.” البته ممکن است برای بعضی ها 80 درصد و بالای 80 درصد فرق نکند، به همین دلیل خبرگزاری فارس نیوز برای اینکه دولت بهتر به اهدافش برسد، اعلام کرد به گفته رئیس جمهور “ بیش از 85 درصد اهداف برنامه چهارم توسعه محقق می شود.” البته اینها که چیزی نیست، ایرنا به دلیل اینکه واقعا می خواهد دولت موفق شود اعلام کرد به گفته رئیس جمهور 90 درصد اهداف برنامه چهارم توسعه محقق می شود. در همین دو سه ساعت از زمان مصاحبه رئیس جمهور تا ساعت 12 شب ده درصد از اهداف توسعه محقق شد، آن وقت شما این همه بی انصاف هستید. به قول احمدی نژاد: “ زیر سووال بردن آمارهای ارائه شده از سوی دولت بی انصافی است….” واقعا خجالت نمی کشید آمارهایی با این دقت را با بی انصافی زیر سووال می برید؟
تحویل گرفتند یا تحویل دادند؟
آقا یکی این ثمره هاشمی یا هاشمی ثمره را تحویل بگیرد. این بیچاره برای تحویل گرفته شدن به گواتمالا رفت و با توجه به اینکه هیچ تصویری از گواتمالا در هیچ جا منتشر نشده، واقعا معلوم نیست که طرف را تحویل گرفته باشند یا نه. در این که خودش را تحویل داده است شکی نداریم، منتهی معلوم نیست که واقعا طرف تحویل گرفته باشد یا نه. براساس آخرین اطلاعات از آمریکای لاتین و گواتمالا معمولا رئیس جمهور وقتی زیاد حرف می زند ناجور کتکش می زنند و با حال خرابی برمی گردد به خانه، علت بسیاری از کودتاهای آنجا هم همین است.
تکان بخوری به جای اینکه تحویل ات بگیرند، کودتا می کنند. لابد مشکل تان این است که چرا من اینجوری فکر می کنم؟ ثمره هاشمی یا همان هاشمی ثمره گفت : “ در گواتمالا من را در حد رئیس جمهور تحویل گرفتند.” البته احتمالا منظور ثمره هاشمی از “ حد رئیس جمهور” همان حد احمدی نژاد است. در همین راستا خبرنگار ما از ثمره هاشمی یا هاشمی ثمره سووال کرد.
خبرنگار: می توانم شما را ثمره هاشمی صدا کنم؟
هاشمی ثمره: بله، ولی من هاشمی ثمره هستم….
خبرنگار: مهم نیست، در همان حد رئیس جمهور عرض شد، در گواتمالا خوش گذشت؟
هاشمی ثمره: بله، در حد یک رئیس جمهور من را تحویل گرفتند….
خبرنگار: وااااااو، چه عالی! یعنی یک دختر خوشگل به استقبال آمد و به شما دسته گل داد
هاشمی ثمره: نه، ما از آنها خواستیم که دختران بدحجاب به استقبال ما نیایند….
خبرنگار: پس لابد نیروهای نظامی توپ در کردند و شما سان دیدید؟
هاشمی ثمره: نه، ما از این تشریفات بدمان می آید و رئیس جمهورمان هم از این قرتی بازی ها نداشتند….
خبرنگار: پس لابد رئیس جمهور گواتمالا و همسرش آمدند و با هم دست دادید و کنار هم ایستادید و همزمان مصاحبه مطبوعاتی کردید….
هاشمی ثمره: نه، ما با همسر رئیس جمهور دست نمی دهیم و رئیس جمهور ما هم به سووالات خبرنگاران جواب نمی دهد و اصولا حد رئیس جمهور این جوری نیست
خبرنگار: پس لابد میهمانی بزرگ ناهار دادند و همه سفرا آمدند و …..
هاشمی ثمره: نه، ما چون در میهمانی ممکن است سفیر آمریکا و اسرائیل باشد با میهمانی ناهار بزرگ مخالفیم و در سفارت خودمان نان و پنیری می خوریم و حد رئیس جمهور همین قدر است….
خبرنگار: پس لابد میهمانی کوکتل شب داشتید و در آنجا در حد رئیس جمهور از شما پذیرایی کردند؟
هاشمی ثمره: نه، ما چون مشروبات الکلی نمی نوشیم در میهمانی کوکتل پارتی هم حاضر نمی شویم و در همان سفارت شام ساده ای می خوریم….
خبرنگار: پس لابد در کاخ ریاست جمهوری به افتخار شما مراسم ویژه ای برگزار شده بود و در آن هنرمندان می زدند و می رقصیدند….
هاشمی ثمره: یعنی چنین مراسمی برای روسای جمهور می گذارند؟
خبرنگار: بله، و احتمالا وقتی در حد رئیس جمهور تحویل بگیرند، چهارده تا ماشین به استقبال می آید و رئیس جمهور را با محافظ می برند….
هاشمی ثمره: ولی چهارده تا ماشین نبود، فقط ماشین سفیر بود که مرا رساند….
خبرنگار: و شب هم در کاخ ریاست جمهوری ماندید و قسمتی از کاخ را به شما اختصاص دادند؟
هاشمی ثمره: نه، ما در اتاق رزیدانس سفارت خودمان می خوابیدیم که نمازمان درست باشد…..
خبرنگار:…. پس، شما از کجا فهمیدید در حد یک رئیس جمهور شما را تحویل گرفتند؟
هاشمی ثمره: چون رئیس جمهور ما را هم همین جور که از ما پذیرایی کردند، تحویل گرفتند.
نتیجه گیری اخلاقی: هر کسی حدی دارد.
نتیجه گیری روانی: آدم وقتی محدود است نمی فهمد حد بقیه چیست.
بی بی سی، براندازی خیلی خیلی خیلی نرم
اصلا کار کار انگلیس هاست، لامصب ها همه چی دست شان است و همه چی را کنترل می کنند و همه کارها را می کنند، ولی اصلا معلوم نمی شود. درست برعکس این فرانسوی ها که از یک ماه قبل از اینکه یک کار بکنند همه می دانند، یا مثلا همین آلمانی ها در دویچه وله، یک مصاحبه با یک اصلاح طلب می کنند، فردا تمام اجدادش ممنوع الخروج می شوند. یا مثلا صدای آمریکا که خبرمرگش تلویزیون است، ولی اسمش صدای آمریکاست. هیچ کاری هم نمی کند. مثلا دولت اش مشغول مذاکره با ایران است، و رئیس جمهورش از اصلاح طلبان دفاع می کند، بعد تلویزیون دولتی اش ساعت نه شب طرفدار عملیات نظامی است، ساعت ده شب در حال کودتاست.
درست برعکس، این تلویزیون بی بی سی، دارد بطور زیربنایی همه چیز را تغییر می دهد، بدون اینکه احساس کنید، بدون اینکه اصلا خودتان متوجه شوید، بدون اینکه اصلا خبر بدهند، بدون اینکه هیچ چیزی راجع به مسائل سیاسی ایران بگویند، همه کار می کنند. اصلا می بینید دو ساعت است دارند درباره موسیقی و سینما حرف می زنند، ولی یک دفعه به خودتان می آیید می بینید همه خبرها را می دانید. واقعا این انگلیسی ها موجودات عجیبی هستند.
مثلا همین دیشب که 29 بهمن برابر هفدهم فوریه بود ، مطمئنم شما هیچ چیزی نفهمیدید. خبرهای وب سایت بی بی سی را در ساعت نه شب به وقت اروپای مرکزی و هشت شب به وقت لندن اگر نگاه می کردید، این چیزها بود( فقط همین خبرها):
- هزاران کیلو مواد منفجره در غزه ناپدید شد.
- انتقاد رئیس پیشین ام آی 5 از تحدید آزادی های فردی
- اسرائیل در برنامه هسته ای ایران خرابکاری می کند.
- خبر برگزیده اول: تست اعتیاد در جاده های ایران
خبر برگزیده دوم: تصاویر برهنه دلیل استعفای زن مالزی
خبر برگزیده سوم: افت بازار طلا در کابل
خبر برگزیده چهارم: برگزاری جشن استقلال در کوزوو
سی سالگی انقلاب: مصاحبه با رضا پهلوی، حکومت ایران باید با رای مردم و همه پرسی تغییر کند
به خبرها دقت کنید! این انگلیسی های مارمولک بدون اینکه یک کلمه در مورد ایران حرف بزنند، کاری می کنند که افکار عمومی مردم در همین آستانه انتخابات تغییر کند. کی فکرش را می کرد که یک شبکه تلویزیونی با خبر تست اعتیاد در جاده های ایران، بتواند همه خبرهای کشور را به مردم بدهد. یا مثلا با همین انتقاد رئیس ام آی 5 که در واقع منظورش این است که وقتی در انگلیس آزادی های فردی محدود می شود، ببین در سایر جاها چه خبر است. و واقعا هم اینقدر بدجنس هستند که ممکن است تا انتخابات هم یک کلمه اسم مسائل سیاسی ایران را نیاورند، ولی یواشکی انگلیسی بازی شان را دربیاورند، واقعا که انگلیسی ها خیلی بدذات هستند.
دوم دام دات کام به روز شد تا 22 خرداد دوم دام دات کام از امشب برنامه آتش بازی به راه است، نه فقط خودم، بلکه بعضی دوستان هم مطالب شان را در آنجا منتشر می کنند، همچنین نظرات کلیه دوستان، خوانندگان و سایر هموطنان دوم خردادی و 22 خردادی را هم منتشر می کنیم. ضمنا قصد داریم به امید خدا به سووالات انتخاباتی شما هم پاسخ بدهیم که لال از دنیا نرویم. حتما به دوم دام سر بزنید که از امشب به راه است www.doomdam.com