در انتخاباتهای پیشین جمهوری اسلامی، روشن شدن مواضع گروهها و احزاب سیاسی پیرامون شرکت در انتخابات یا تحریم آن معمولا از سه ماه قبل میسر نمیشد و گاهی صف بندیها حتی تا آخرین روزهای تبلیغات انتخاباتی همچنان مبهم میماند؛ اما اینبار ظاهرا به دلیل اتفاقاتی که بعد از آخرین انتخابات ریاست جمهوری افتاد، زودتر از موعد، تکلیف مواضع اغلب گروههای سیاسی روشن شده است. احزاب و طیفهای مختلف اصلاح طلب با تکیه و توسل به مواضع محمد خاتمی، رئیس جمهوری پیشین ایران، میرحسین موسوی و مهدی کروبی از رهبران مخالفان، اعلام کردهاند در انتخابات پیش رو نه لیست میدهند و نه از کسی حمایت میکنند؛ برخی هم صراحتا و برخی دیگر نیز تلویحا بر طبل تحریم انتخابات کوبیدهاند.
موضع فعلی آنها یک وضعیت منحصر به فرد را به لحاظ گستردگی موج تحریم، رقم زده است. اما در مورد کردها به عنوان یک اقلیت ملی مذهبی فعال در تحولات سیاسی کشور-که موضوع این یادداشت است، اوضاع به صورت تاریخی به گونهای دیگر بوده است. حزب کومله کردستان، به عنوان یکی از احزاب تاریخی کرد که از سالهای منتهی به انقلاب ۵۷ فعالیت سیاسی خود را علنی کرده، تا کنون شرکت در هیچ گونه انتخاباتی را تائید و تبلیغ نکرده است. حزب دمکرات کردستان ایران، تاریخیترین حزب کرد نیز جز اولین دوره انتخابات مجلس که به صورت رسمی نمایندههایی را برای ورود به پارلمان معرفی کرد و در دوم خرداد ۱۳۷۶ که تلویحا از مردم خواست پای صندوقهای رای بروند، تا کنون به صورت یکدست و صریح مردم را به شرکت در انتخابات دعوت نکرده است. هر چند یکی از شاخههای این حزب در آخرین انتخابات ریاست جمهوری از کاندیداتوری مهدی کروبی حمایت کرد. پژاک، دیگر حزب کرد که نسب به دو حزب دیگر جریان تازه تری به شمار میآید، نیز تا کنون شرکت در هیچ انتخاباتی را تائید نکرده است.
در میان گروهها و تشکلهای سیاسی کرد، آنهایی که به صورت رسمی داخل ایران فعالیت میکردند، تنها برخی جناحها از دوم خرداد ۱۳۷۶ به این طرف، به صورت مستمر مردم را به شرکت در انتخابات ترغیب کردهاند. گروه اصلاح طلبان کرد و جبهه متحد کرد دو تشکل فعال کردستان در تحولات یک دهه و نیم گذشته ایران بودهاند. آنها تا آخرین انتخابات با تکیه بر اجرای اصول معلق مانده قانون اساسی در مورد حقوق اقلیتها، حضور کردها در انتخابات را امری سیاسی و معطوف به نتیجه حداقلی میدانستند.
در سالهای گذشته، به ویژه بعد از سرکار آمدن محمود احمدینژاد و قدرت گرفتن محمد رضا رحیمی، معاون فعلی رئیس دولت و استاندار سابق کردستان، جریانهای اصولگرا در کردستان هم به تحرکات سیاسی پرداختهاند؛هر چند تشکل مشخصی ندارند و معمولا تفاهمها و جدلهایشان به موازات اتفاقات مرکز در جریان است.
صف بندیها در انتخابات پیش رو
دسته اول، یعنی احزاب کرد مخالف دولت در دوره کنونی تقریبا به صورت کامل تا این لحظه با دفاع از امر “انتخابات آزاد” انتخابات پیش رو را “نمایشی” خوانده و صراحتا آن را تحریم کردهاند. شاخههای مختلف حزب دمکرات و کومله و همچنین حزب حیات آزاد کردستان از جمله احزاب تحریمی کردستان در دوره کنونی هستند.
پیشتر سید محمد خاتمی، رئیس دولت اصلاحات شروطی را برای شرکت اصلاح طلبان در انتخابات اعلام کرده بود. بلافاصله بعد از انتشار سخنان آقای خاتمی، شورای هماهنگی اصلاح طلبان کرد به عنوان یکی از نمایندگان دسته دوم در جدول بندی گروههای سیاسی کرد، در بیانیهای با تاکید بر شروط تعیین شده از سوی رئیس پیشن دولت، اعلام کرد مواضع آنها هم در گرو تحقق این شروط خواهد بود. از آن زمان تا کنون این گروه واکنش صریحی به موضوع انتخابات نداشته است. با توجه به آخرین مواضع اصلاح طلبان، به نظر میرسد موضع اصلاح طلبان کرد هم صحهای است که سال گذشته بر بیانیه محمد خاتمی گذاشتند. هر چند نباید فراموش کنیم که برخی از اعضای اصلی این تشکل در طول سالهای گذشته در زندان به سر برده، برخی دیگر کشور را ترک و دستهای دیگر انزوا را انتخاب کردهاند و بر این اساس میتوان این تشکل را جریانی در آستانه انحلال هم ارزیابی کرد.
گروه دیگر رتبه دوم این دسته بندی، تشکل “جبهه متحد کرد” است؛ تشکلی که هدف خود را پیشبرد برنامههای توسعه اقتصادی اجتماعی کشور، تامین رفاه مردم و جلوگیری از تبعیض اعلام کرده است. این جبهه توسط جمعی از فعالان سیاسی شناخته شده کرد در اوایل سال ۱۳۸۴ در سنندج تشکیل شد. جبهه متحد کرد را افرادی چون بهاءالدین ادب، صالح نیکبخت، بایزید مردوخی، حسین شاه ویسی و عبدالله سهرابی تاسیس کردند. آنها محورهای اصلی فعالیت خود را “دمکراسی خواهی، عدالت خواهی و توسعه متوازن” در چهارچوب قانون اساسی اعلام کرده و به ویژه بر حق شهروندان در انتخابات تاکید داشتهاند. هر چند این تشکل نیز در نهایت با درگذشت مهندس بهاءالدین ادب و دستگیری تعدادی از اعضای آن، از یک ساختار مشخص برخوردار نبوده و فعالیتهایش به صورت مستمر ادامه نداشته، اما چند روز پیش موضع خود را در بیانیهای “نخبگان و فرهیختگان متعهد به حقوق و مطالبات مردم” را به ثبت نام و اعلام کاندیدا توری دعوت و صراحتا از شرکت در انتخابات حمایت کرد.
این جبهه هر چند از موجودیت حقوقی بر طبق قانون اساسی برای فعالیتهایش برخوردار نیست، اما تا کنون بر کاندیداتوری عبدالله سهرابی و حاصل داسه، از نمایندگان سابق اصلاح طلب در حوزههای انتخابیه مریوان و پیرانشهر در مجلس ششم، برای شرکت در انتخابات پیش روی مجلس به توافق رسیده است. عبدالله سهرابی، که صاحب امتیاز و مدیر مسئول دو هفته نامه توقیف شده “روژهه لات” هم هست، هفته گذشته، قبل از اسم نویسی، در مصاحبه با “روز” گفته بود: “گذشته از این شرایط غیر مطلوبی که تا کنون حاکم بوده و متاسفانه ادامه دار هم هست، برای ما کردها اگر فرصتی فراهم شود و به ما اجازه بدهند که یک فرد فعال و نماینده واقعی مردم انتخاب شود، باید آن را به فال نیک گرفت.”
این نماینده سابق مجلس ششم با بیان اینکه مردم کردستان “رغبت چندانی” نسبت به مشارکت در انتخابات پیش رو ندارند، در مورد شرایط مطلوب برای مشارکت سیاسی گفته بود: “در حال حاضر اگر یک یا دو نماینده واقعی و منتخب مردم هم بتوانند وارد مجلس شوند، مشارکت اولویت دارد. البته هنوز هیچ چیز مشخص نیست، شاید امکان تحقق این پنج در صد هم به صفر برسد.”
همزمان با ثبت نام دو تن نمایندگان مجلس ششم، گروههای سیاسی اصولگرای کردستان هم تحرک و جنب و جوشهای انتخاباتی خود را آغاز کردهاند. در میان اسامی منتشر شده از افرادی که برای انتخابات پیش رو اسم نویسی کردهاند، اسامی شماری از نمایندگان کنونی کردستان در مجلس هم دیده میشود. بر اساس برخی از گزارشها آنها از هفتهها پیش کمپینهای انتخاباتی خود را به صورت غیر رسمی در برخی از روستاهای منطقه کلید زدهاند. از آنجایی که این گرایش سیاسی هیچگاه دارای برنامه و اهداف مشخص در کردستان نبوده و کمتر به صورت سازمان یافته عمل کرده، و به ویژه در شرایطی که فضای تحریم عمومیت یافته است، به گفته آقای سهرابی بعید به نظر میرسد بتوانند جز آندسته از آرای طبقات پایینتر جامعه که ممکن است به دلیل بضاعت مالی در انتخابات شرکت کنند،را به دست بیاورند.
در مورد احزاب کرد هم باید گفت نظرات و مواضع آنها درباره انتخابات به صورت سنتی همواره تا حدود زیادی موثر واقع شده؛ چه زمانی که حزب دمکرات تلویحا مردم را به مشارکت دعوت کرده و چه زمانی که این حزب با سایر احزاب تحریم را در دستور کار خود قرار دادهاند. این بار با توجه به مواضع یکدستی که گروههای مختلف در رابطه با تحریم داشتهاند به نظر میرسد طیفهای زیادی در کردستان به تبعیت از آنها پای صندوقهای رای نروند.
ابهام در مواضع اصلاح طلبان و جبهه متحد
اما نکتهای که در مورد گروه اصلاح طلبان کرد مطرح است، حضور نسبی و نه چندان منظم آنها در عرصه تحولات مختلف کردستان است. این دسته از اصلاح طلبان زمانی فعالانه به ایفای نقش سیاسی میپرداختند، اما اکنون با توجه به خودداری آنها از ابراز مواضع خود در قبال انتخابات و بسیاری از اتفاقات کردستان، این سئوال مطرح میشود که با توجه به کناره گیری بعضی اعضای اصلی این تشکل، زندانی بودن برخی دیگر و خروج یک عضو اصلی این گروه از کشور و انفعالی که عملا با آن مواجه شدهاند، اعلام حضورگاه و بیگاه و صدور بیانیههای هر چند از گاهی آنها، نمایانگر یک نوع آشفتگی سیاسی و نظری نیست؟ چنانچه هنوز خود را به عنوان یک تشکل سیاسی در کردستان میپندارند، چگونه است که در قبال مسائل حساسی مانند انتخابات و دیگر تحولات سیاسی اجتماعی بیتفاوت شدهاند؟ دست کم برغم سایر گروههای اصلاح طلب مرکز.
البته این ابهام در مورد جبهه متحد کرد هم به وضوح قابل مشاهده است. بعد از درگذشت آقای ادب، سرنوشت این جریان سیاسی نیز دچار یک نوع آشفتگی در عمل و نظر شد. شاید این سئوالات در ارتباط با آنها هم اکنون مطرح باشد: با وجود تحریم گسترده انتخابات از سوی گروههای مختلف، تاکید بر مشارکت بر چه اساسی صورت گرفته است؟ حالا که نماینده هم معرفی کردهاند، برنامهٔ به روز شدهشان برای کردستان در دولت آقای احمدینژاد چیست؟ چرا خارج از انتخابات و در سایر مناسبتهای سیاسی اجتماعی حضور علنی ندارند و مهمتر از همه چه کسانی اکنون عضو این جبهه هستند و اعضای سابق هنوز عضویت دارند یا خیر؟
سئوال مشخصتر هم از آقای سهرابی به عنوان گزینه این تشکل، که هفته گذشته اعلام کرده بود نسبت به مشارکت مردم و دمکراتیک بودن انتخابات تردید دارد، این است: در این چند روز چه اتفاقی افتاد که به همراه برخی دیگر از نمایندههای پیشین کرد مجلس ششم برای انتخابات اسم نویسی کردهاید؟ از شرایط ایده آل برای فرستادن نماینده واقعی مردم به مجلس سخن گفتید، آیا اسم نویسی شما میتواند دلالتی بر فراهم شدن این شرایط باشد؟
پاسخ این نماینده سابق مجلس ششم هر چه باشد، به گفته خود آنها و آنطور که از شرایط پیداست، به نظر میرسد بیشتر مردم کردستان هم به دلایل تاریخی و هم با توجه به جو سرد انتخاباتی در سراسر ایران، پای صندوقهای رای نمیروند، هر چند رایها در هر صورت آنطور که جمهوری اسلامی میخواهد از صندوق بیرون میآید.