بوف کور

نویسنده
رهیار شریف

چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی…

یکی از خبرهای پر سر و صدایی که در هفته ی گذشته روی خروجی خبرگزاری های داخلی و خارجی قرار گرفت، خبر خروج همیشگی دکتر محمد رضا شفیعی کدکنی از خاک ایران بود.

صبح شنبه ی گذشته خبرگزاری مهر خبر خروج دکتر کدکنی را بر روی خروجی خود قرار داد و دلیل  سفر وی را فرصت مطالعاتی یکساله جهت تدریس در  دانشگاه اعلام کرد. اما شنیده ها حکایت از اقامت همیشگی او در ینگه ی دنیا دارد و خبر از کوچ طولانی مدت او می دهد. وی که در تمام دوران سی ساله جمهوری اسلامی هماره برای ماندن و نرفتن و زنده نگه داشتن سنگر ادبیات در دانشگاه با بی وفایی ها و ناجوانمردی ها گلاویز بود سر انجام به حکم جبر زمانه و بی حیایی دولت مردانی که حالا دگر رسماً علوم انسانی را خطرناک می شمارند، به راه دوستانی رفت که در این سالها ناگزیر به جلای وطن شده بودند.

 

شاعر کوچه های نیشابور، پنجشنبه شب هفته ی گذشته، پس از یک سال کش و قوس و حرف و حدیث بر سر سفر یا ماندن در خانه، سرآخر ایران را به مقصد آمریکا ترک کرد. او پس از سالها تدریس در مهمترین دانشکده ی ادبیات فارسی دنیا، به دعوت دانشگاه پریستون پاسخ داد و تصمیم گرفت در آغاز هفتمین دهه عمر، زندگی‌اش را در آمریکا ادامه دهد و در همان جا به تدریس مشغول شود. کدکنی بی شک نخستین استاد برجسته‌ای نیست که رفتن را به ماندن ترجیح داده چه پیش از او بسیاری همچون دکتر جعفر محجوب و دکتر اسماعیل خویی و دیگران تصمیم به ترک دانشگاه گرفته بودند اما باید قبول کرد که وی آخرین بازمانده از نسل طلایی ادبیات آکادمیک ایران بود که دیگر تاب زیستن در شرایط کنونی را نیاورد و از بزرگترین سرزمین فارسی زبان دنیا راهی دیاری دیگر شد.

خبر خروج کدکنی در حالی رنگ واقعیت به خود گرفت که از پاییز سال گذشته زمزمه هایی مبنی بر سفر او به آمریکا شنیده می شد. خبری که مدام و از پی هم در رسانه ها و جراید داخلی  تایید و تکذیب شد تا سرانجام آنچه نباید واقع می شد، واقع شد و کرسی مرد زحمتکش ادبیات فارسی تا مدتی نامعلوم خالی از حضور این ادیب خراسانی شد.

 

همچنین، دیگر از حواشی خروج کدکنی از ایران یکی هم خبر  تائید نشده  صدور حکم بازنشستگی وی بود. خبری که تا کنون توسط هیچ مقام رسمی در دانشگاه تهران یا وزارت علوم  تائید نشده است.
این زمزمه ها در حالی در پس کوچه های دانشگاه به گوش می رسد که  که سال گذشته حکم بازنشستگی سه استاد همکار محمدرضا شفیعی کدکنی در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، رضا داوری‌اردکانی، ابراهیم باستانی‌پاریزی و علی شیخ‌الاسلامی صادر شد و قرار بود حکم بازنشستگی برخی دیگر از اعضای هیئت علمی این دانشکده از جمله کریم مجتهدی، محسن جهانگیری، غلامحسین ابراهیمی‌دینانی و محمدرضا شفیعی کدکنی نیز در آینده نزدیک صادر شود.

کدکنی از جمله ی معدود اساتید ادبیات ایران بود که شیوه ی تحقیق به واقع علمی را در دانشگاه حکمفرما کرد و به راهی ادامه داد که پیشتر توسط امثال فروزانفر و همایی و زرین کوب آغاز شده بود. تحقیق های علمی او در زمینه های ادب کلاسیک ایران و عرب توانست مرهمی باشد بر زخم پیر و نقصان همیشگی نوشته های علمی در ادب فارسی. پژوهش هایی که در تمام سالهای صده ی پیشین، بیشتر توسط مستشرقین غربی انجام می گرفت تا هم زبانان فارسی.

 کدکنی علاوه بر تحقیقات آکادمیک شعر هم گفت. دوازده دفتر شعر او که نخستین آنها ( زمزمه‌ها ) در سال 1344 به چاپ رسیده و آخرین آنها (پنج دفتر  هزاره دوم آهوی کوهی ) در سال 1376 ، هم حاکی از پیشگامی و تأثیرگذاری او در شعر امروز ایران است و هم استمرار او را در این حوزه شان می‌دهد. چندی پپیش تمام شعرهای چاپ شده شفیعی کدکنی را انتشارات علمی (سخن) در دو کتاب: آیینه‌ای برای صداها (هفت دفتر شعر) و هزاره دوم آهوی کوهی (پنج دفتر شعر) منتشر ساخت.

وی در سال های فعالیتش در کنار پژوهش های آکادمیک شعر و ادبیات معاصر، به تصحیح متون کلاسیک ایران نیز مشغول بود. بسیاری از نسخه های قابل اعتماد ادبیات کلاسیک ایران که امروزه در بازار موجود هستند حاصل همت و کوشش این محقق گران بهای ایران می باشند. در همین زمینه تازه‌ترین کتاب شفیعی کدکنی چند ماه پیش با عنوان غزلیات شمس تبریز در دو جلد و توسط انتشارات سخن به بازار آمد. شفیعی کدکنی سالها پیش (1352) گزیده غزلیات شمس را منتشر کرده بود که تا امروز بارها و بارها په چاپ رسیده است.

 

 او در تصحیح جدید غزلیات شمس، چیزی در حدود یک سوم غزلیات مولانا و یک هفتم رباعیات او را با توضیحات و پانویس‌های اشعار ارائه داده است. پی نوشت هایی که  به منظور تفهیم لغت به نگارش در نیامده اند بلکه هر یک گشایش دهنده بابی از ابواب پر رمز و راز کلام مردی هستند که چند صد سال پیش ادق معانی عاشقانه را به کلام فارسی در آورده.