سانتریفیوژ های ایران را بوش می چرخاند

نویسنده

santrifiouj.jpg

ری مک گاورن ‏

کسانی که درباره سانتریفوژ های تولید کننده اورانیوم خالص چیزهایی می دانند، به من گفتند که سرعت ‏سانتریفیوژ های ایران و نحوه تغییر آن بی رقیب است، زیرا سرعت چرخش آن را اظهارات دولت بوش، تعیین ‏می کند که خود متاثر از کاخ سفید و رسانه های همکارش است.‏

در نبود کارل روو و تونی اسنو، سخنگوی سابق ریاست جمهوری، کاح سفید دوران غیر حرفه ای گری خود را ‏تجربه می کند. و این تئاتر حتی از برنامه “دیلی شو”، وقتی که سوژه برنامه جدی نیست، خنده دارتر است.‏

این را از کلمات و طرز صحبت کردن جورج بوش، که به نظر نمی رسد به این زودی از دستش بدهد، زمانی که ‏می خواهد حمله به ایران و تاسیسات تولید سلاح اتمی اش را توجیه کند، می شود فهمید. چنین به نظر می رسد که ‏بوش از اینکه به وعده خود نسبت به از بین بردن هر آنچه آنها “تهدید بالقوه” می نامند عمل کرده است، بسیار ‏مفتخر است. او زمانی که درباره وقوع جنگ جهانی سوم حرف می زد با صدای بلند اعلام کرد:« ما در ایران با ‏رئیس جمهوری روبرو هستیم که می خواهد اسرائیل را از بین ببرد».‏

گزارشی که توسط خود آمریکا منتشر شد و نشان می داد که ایران از سال 2003، برنامه تولید سلاح هسته ای ‏خود را قطع کرده است، به کمک رئیس جمهور نیامد.این گزارش این هفته منتشر شد.‏

کاح سفید بخوبی می دانست که نمی تواند از موضوع بمب اتمی ایران به مدت طولانی بهره برداری کند و زمانی ‏مطمئن شد که کمیته اطلاعاتی کنگره، پنتاگون و مقامات عالیرتبه سیا بوضوح اعلام کردند که اگر کاخ سفید ‏گزارش مرکز برآورد اطلاعات ملی آمریکا را منتشر نکند، این موضوع را بطور عمومی مطرح می کنند.‏

در تاریخ 26 اکتبر، مایک مک کانل، مدیر اطلاعات ملی آمریکا اعلام کرده بود که حاضر نیست گزارش های ‏مرکز برآوردهای اطلاعات ملی را غیر محرمانه اعلام و منتشر کند. اما این اتفاق نیافتاد.‏

حالا بوش و چنی چه توجیهی برای حمله به ایران دارند؟

چند ماه پیش، یعنی همان زمانی که اطلاعات جدید بدست آمده حاکی از آن بود که ایران هیچ برنامه ای برای تولید ‏سلاح اتمی ندارد، نشانه هایی وجود داشت مبنی بر لفاظی های جورج بوش و ژنرال دیوید پترائوس منوط بر اینکه ‏سپاه پاسداران ایران، به گروه هایی که نظامیان آمریکا را درعراق می کشند، سلاح می دهد.‏

پترائوس کاملا آمادگی داشت تادر این بازی وارد شود، اما ویلیام فالون، که مقام ارشد او به حساب می آمد، با گفتن ‏اینکه “در زمانبندی من، حمله به ایران گنجانده نشده است”، نشان داد که آمادگی حضور در این بازی را ندارد. ‏

رابرت گیتس، ازدیدار کوتاهش از عراق بازگشته است و اظهاراتش نشان می دهد که او به پیشنهادات فالون توجه ‏بیشتری نشان می دهد تا پترائوس. به عبارت دیگر، هیچ نشانه ای وجود ندارد که گیتس بخواهد به بهانه اینکه ‏ایران در عراق سنگ اندازی می کند، به این کشور حمله نظامی بکند. گیتس باید به دلیل عملکرد محتاطانه اش در ‏مقابل گفته های بوش و چنی که به دنبال بهانه برای جنگ با ایران هستند، نشان لیاقت داد. گیتس آدم باهوشی است ‏و من تردید دارم که او بخواهد حتی جنگ منطقه ای را براه بیاندازد، چه برسد به جنگ جهانی سوم.‏

کاخ سفید و رسانه های حامی حدس می زنند که دولت بوش با متمرکز شدن بر برنامه های اتمی ایران، هنوز در ‏فکر براه انداختن جنگ است. این نکته زمانی مشخص شد که دولت بوش فاصله بین برنامه های اتمی به منظور ‏استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای و استفاده از آن برای دست یابی به سلاح اتمی را مخدوش کرد. دلیل آنها این ‏است که ایران منایع نفتی و گاز دارد و هیچ احتیاجی به انرژی اتمی ندارد، مگر به قصد تولید سلاح اتمی.‏

بنابراین، مقاله نویسان واشنگتن پست، معروف به پراودای دولتی، روز 5 دسامبر نوشت:« سرمایه گذاری وسیع ‏ایران بر غنی سازی اورانیوم در حالی صورت می گیرد که ایران حق قانونی استفاده از آن را ندارد»، همچنین ‏روزنامه نیویورک تایمز در روز 6 دسامبر نوشت:« آیا باید به ایران اطمینان کرد؟ به چه دلیل ایران در حالی که ‏روی دریای وسیعی از نفت نشسته است که قیمت آن روز بروز بالاتر می رود، به برنامه های اتمی اش باید ادامه ‏بدهد؟».‏

آیا این شایعه ها آشنا به نظر نمی آیند؛ چرا ایران با وجود منابع بزرگ نفت و گاز به دنبال توسعه برنامه های اتمی ‏اش است؟ آیا دلیلی غیر از دستیابی به سلاح اتمی وجود دارد؟».‏

کاندولیزا رایس، یک سال و نیم پیش در سایه قطعات لوله های آلمینیومی گفته بود که این قطعات “فقط” برای ‏استفاده در صنایع اتمی بکار می رود که بعد ها معلوم شد از آنها در ساخت توپ هایی که ساختن آنها قانونی است، ‏بکار رفته است.‏

درست در همین زمان بود که دیک چنی اظهار داشت که معلوم نیست چرا ایران که روی دریایی از نفت نشسته ‏است، بدنبال انرژی اتمی است».‏

این اظهارات من را به یاد این گفته هری ترومن می اندازد که گفت:« آنها فکر می کنند ما دیروز بدنیا آمده ایم!»‏

رایس و چنی حافظه شان خوب کار نمی کند و یا شاید ما را احمق فرض کرده اند.»‏

در سال 1976، در زمان ریاست جمهوری جرالد فورد، دیک چنی معاون کارکنان کاخ سفید و رامسفلد وزیر ‏دفاع بود و در زمان دولت فورد بود که شاه ایران آنها را متقاعد کرد که با وجود ذخایر نفتی عظیم برای مواجه با ‏آینده به انرژی اتمی احتیاج دارد. البته این مبحث با بالا رفتن قیمت نفت، خریدار بیشتری دارد.‏

چنی و رامسفلد، رئیس جمهور وقت، فورد را متقاعد کردند که به ایران معامله ای را پیشنهاد کند که 6.4 میلیارد ‏دلار از طریق همکاری وستینگهاوس و جنرال الکتریک عایدشان می کرد، در آن زمان قرار نبود شاه ایران سه ‏سال بعد سقوط کند.‏

این معامله شامل ساخت تاسیسات کامل اتمی بود که امروز آمریکا و اسرائیل اصرار دارند که ایران نباید از آن ‏استفاده کند. باعث تاسف است که رسانه های داخلی ما از نشان دادن این تناقض گویی ها عاجزند.‏

منبع: میدل ایست آنلاین، 8 دسامبر‏

‏ ‏

‏ ‏


‏ ‏

 


‏ ‏

‏ ‏

 

 

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

 


‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏


‎ ‎