تازه های بازار کتاب
تئاتر ایران در گذر زمان-6: تماشاخانههای تهران از 1247 تا 1389
مولف: ناصر حبیبیان , محیا آقاحسینی
ناشر: افراز
نوبت چاپ: اول / اسفند 1389
تعداد صفحات: 560
تماشاخانههای تهران از 1247 تا 1389، ششمسن جلد از مجموعه تئاتر ایران در گذر زمان است. این کتاب شامل دو بخش است. بخش اول این کتاب 7فصل دارد: فصل اول: تئاتر در تهران، فصل دوم: نخستین آشناییها با تئاتر نوع اروپایی، فصل سوم: تماشاخانهها، فصل چهارم: مکانهای نمایش، فصل پنجم: تالارهای دانشگاهی، فصل ششم: تماشاخانههای نمایشهای تقلید، فصل هفتم: قوانین نمایش از ابتدا تا امروز. بخش دوم این کتاب نیز شامل 5 فصل است: فصل نخست: معماری و تئاتر، فصل دوم: تالارها، فصل سوم: سالنهای پیوست، فصل چهارم: نقشههای پیوست،
فصل پنجم: واژهنامهها
رز گمشده
سردار اُزکان
ترجمه بهروز دیجوریان
224 صفحه
نشر آموت
چاپ دوم، تهران، 1389
این اثر که یکی از پرفروشترین کتابهای اروپا در سالهای اخیر بوده و تا کنون به بیش از 40 زبان زنده دنیا ترجمه شده است پس از استقبال خوبی که در کشور از آن بهعمل آمد پس از چند ماه از اولین انتشارش به چاپ مجدد رسید.
برخی منتقدان “رز گمشده” را یک موفقیت جهانی و آن را همپایه آثار مطرحی چون کیمیاگر وشازده کوچولو دانسته و نویسندهاش را بهخاطر درک فوقالعادهاش از طبیعت انسان ستودهاند.
سردار ازکان در سال 1975 در ترکیه به دنیا آمد. وی دوره لیسانس را در آمریکا و در رشته مدیریت و روانشناسی تحصیل کرد و سپس برای ادامه تحصیل به کشورش بازگشت. او اکنون در استانبول زندگی میکند و از سال 2002 به نوشتن رمان مشغول است.
بهروز دیجوریان متولد 1340 همدان است. وی از سال 1359 برای تحصیل در رشته مهندسی متالورژی به ترکیه رفت و هم اکنون نیز در استانبول روزگار میگذراند.
وی علاوه بر ترجمه، شعر نیز میسراید و مجموعه شعری هم با عنوان “و قلب و کندو و برج دختر” به زبان ترکی استانبولی در ترکیه منتشر کرده است.
ویلیام شکسپیر
نویسنده : پاملا هیل نتلتون
مترجم : شعله آذر
انتشارات : ققنوس
چاپ اول، تهران، 1389
ویلیام شکسپیر عنوان یکی از تازهترین کتابهای منتشرشدهی نشر ققنوس و از سری مجموعهی شخصیتهای تاثیرگذار این انتشارات است که با ترجمهی شعله آذر روانهی بازار کتاب شده است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: «رنسانس جنبشی فرهنگی بود که در اوایل قرن چهاردهم در ایتالیا شروع شد. این واژه کلمهای لاتین است به معنای تولد دوباره. طی این دوران، توجه به هنر و ادبیات و علوم و اکتشافات جهانی و پیشرفت در آنها در اروپا جان دوبارهای گرفت. مردم با واکنش علیه فرهنگ دینمحور کلیسا در قرون وسطا، ارزشهای والاتری را در جهان انسانی یافتند. حدود قرن هفدهم که دوران رنسانس به پایان رسید، تصور مردم از جهان کاملا تغییر یافته بود. شکسپیر یکی از شاعران و نمایشنامهنویسان مشهور انگلیس بود که در قرن شانزدهم و هفدهم میلادی زندگی میکرد. او در 23 آوریل سال 1564 در شهر استرانفورد انگلستان به دنیا آمد…»
نفسبریده
نویسنده : هرتا مولر
مترجم : مهوش خرمیپور
تعداد صفحه : 344 صفحه
انتشارات : کتابسرای تندیس
چاپ اول، تهران، 1389
“داروندارم را برمیدارم. یا بهتر است بگویم: همهی متعلقاتام را همراه خود میبرم. هر آنچه را که داشتم، برداشتم. وسایلام چیز زیادی نبود. همه یا مستعمل بودند و یا از دیگران به من رسیده بودند. چمدان چرمی، که در واقع جعبهی گرامافون بود، پالتوی گلوگشاد که مال پدر بود و پالتویی دم دستی با نوار مخملی دور یقهاش، که از پدربزرگ به من رسیده بود. شلوار گشاد به عمو ادوین و ساقبندهای چرمی به آقای کارپ همسایه و دستکشهای پشمی سبز به عمه فینی تعلق داشتند. تنها شالگردن ابریشمی شرابیرنگ و کیف لوازم بهداشتی که هدیهی کریسمس سال گذشته بود، مال خودم بودند. من بدون کمترین تردیدی در لیست روسها بودم. این بود که هرکسی خود را موظف میدانست تا به سهم خودش، چیزی به من بدهد…”
سطرهای بالا بخشی از رمان نفسبریده تازهترین اثر ترجمهشده از هرتا مولر است که بهتازگی توسط نشر کتابسرای تندیس با ترجمهی مهوش خرمیپور منتشر و روانهی بازار کتاب شده.
هرتا مولر در آلمان نویسندهی پرآوازهییست و جوایز ادبی معتبری مانند جایزهی کلایست و جایزهی فرانتس کافکا را بهدست آورده، ولی در میان کتابخوانان انگلیسیزبان چندان شناختهشده نیست. با اینحال رمان معروفاش سرزمین گوجه فرنگی های سبز به انگلیسی ترجمه شده و در 1998 جایزهی ادبی بینالمللی ایمپک دابلین را نصیب او کرده است. این رمان به قلم غلامحسین میرزاصالح به فارسی ترجمه شده است. هرتا مولر برخلاف بیشتر برندگان نوبل ادبی، برای خوانندگان ایرانی ناشناخته نیست.
زنان کوچک
نویسنده : لوییزا میآلکوت
مترجم : کیوان عبیدی آشتیانی
تعداد صفحه : 496 صفحه
انتشارات : افق
چاپ اول، تهران، 1389
رمان زنان کوچک نوشتهی لوییزا میآلکوت با ترجمهی کیوان عبیدی آشتیانی از سری عاشقانههای کلاسیک نشر افق بهتازگی منتشر و روانهی بازار نشر شده است.
نویسندهی این رمان جاوادنه هزگز ازدواج نکرد و زمانیکه تشخیص داد با نویسندگی از عهدهی مخارج زندگیاش برمیآید، تمام کارهایاش از جمله پرستاری را کنار گذاشت. سرانجام رمان زنان کوچک که در آن بهحق انتخاب دختران و زنان بسیار توجه شده است، برایش شهرت و ثروت بسیار به ارمغان آورد.
او همچنین کتابی به نام مردان کوچک نوشته که دربارهی پسران جو (یکی از شخصیتهای کتاب زنان کوچک) است.
نفوس مرده
نویسنده: میخاییل بولگاکوف
انتشارات: هرمس
چاپ اول، تهران، 1389
این کتاب متنی است که بولگاکف بر اساس رمان “نفوس مرده” شاهکار گوگول در قالب نمایشنامه تنظیم کرده و در آن مهمترین ایدههای موجود در اثر نویسنده از جمله نابخردیها و بیعدالتیهای موجود در روابط ارباب و رعیتی آن زمان، جهل جوامع شهرستانی و عقبماندگی فرهنگی و اخلاقی ملاکان روسیه را بهخوبی بازتاب داده است.
در کمدی چهار پردهای “نفوس مرده” میخوانیم: معلوم نیست چه کسی مجلس رقص را اختراع کرده؛ مرده شور خودش را ببرند و مخترعش را! سه ساعت دور هم جمع میشوند و بعد سه سال بدگوییها ادامه دارد! برای چه این احمقها یکدفعه به جشن و سرور افتادهاند؟ در ایالت قحطی و گرانی بیداد میکند، آن وقت آنها به فکر مجلس رقص میافتند!
کلاژ
احسان عباسلو
انتشارات: نشر آموت
چاپ اول، تهران، 1389
112 صفحه
مجموعه داستان “کلاژ” شامل 14 داستان است.از عناوین داستانهای این کتاب میتوان به برادرانه، نون و قلم، سرود آن روزها و قورباغه سبز اشاره کرد.
در داستان “من دانشجو هستم” میخوانیم: وقتی تو کنکور قبول شدم و اسمم رو تو روزنامه دیدم از خوشحالی شص متر از جام پریدم بالا و یه جیغ کشیدم که همه تو خیابون وایسادن و منو تماشا میکردن ببینن چی شده.
وقتی پروست با کیارستمی چای مینوشد
نویسنده و عکاس: کوروش رنجبر
انتشارات: هزاره سوم اندیشه
چاپ اول، تهران، 1389
این کتاب مجموعه عکسهایی است از ورک شاپ “چای لاهیجان” که در سال 1385 با حضور عباس کیارستمی در شهر لاهیجان و در کارخانه چای ندا برگزار شد.
در کتاب “وقتی پروست با کیارستمی چای مینوشد” علاوه بر عکسها، مقدمهای هم به قلم کوروش رنجبر عکاس این مجموعه به چاپ رسیده است که بهطور خلاصه به این ورک شاپ و فیلمشناسی سینمای کیارستمی میپردازد.
رنجبر در مقدمه کتاب نوشته است: کیارستمی را مهربان یافتم، بسیار پر حوصله و بسیار با هوش. گاه فکر میکنم آن عینک سیاه برای این است که راحتتر همه چیز را زیر نظر داشته باشد. آخر خیلیها از این که کسی به آنها خیره شود بدشان میآید و این برای کارگردان جستجوگری چون کیارستمی میتواند راضی کننده نباشد که مانع کارش بشوند.
از بخشهای این کتاب میتوان به “نگاه معطوف به زندگی”، “سینمای کیارستمی”، “کیارستمی و دغدغههایش” و “کیارستمی از نگاه کارگردانان بزرگ سینما” اشاره کرد.
ایراندخت
نویسنده: بهنام ناصح
انتشارات: نشر آموت
204 صفحه
چاپ اول، تهران، 1389
رمان”ایراندخت” در سه فصل و در 204 صفحه روایتی عاشقانه از سالهای پایانی سلسله ساسانی است که همراه با ماجراهای مهیج حکایت میشود.
در ایراندخت میخوانیم: اولینباری را که چشمش به او خورد. خوب به خاطر داشت آن روز هم برای گرفتن آتش بیرون رفته بود. نزدیک آتشکده داشت به بالا نگاه میکرد؛ چشمان درشتش از انعکاس آسمان برق عجیبی داشت. قلب ایراندخت تندتر تپید. -“ببخشید میروید کنار تا من رد شوم؟” –”آه، بله، بله، عذر میخواهم حواسم نبود.” بی آنکه نگاهی به او بکند کنار رفت تا ایراندخت بگذرد اما دختر هرگز آن چهره و آن نگاه آسمانی از خاطرش نرفت. بعد از آن یکبار دیگر او را در آتشکده دید و فهمید روزبه پسر بدخشان بزرگ است.
ماه کامل میشود
نویسنده : فریبا وفی
تعداد صفحه : 108 صفحه
انتشارات : مرکز
چاپ: یکم، تهران، ۱۳۸۹
ماه کامل میشود نهمین کتاب فریبا وفی و چهارمین اثر بلندیست که از او توسط نشر مرکز منتشر و روانهی بازار کتاب شده است.
این رمان مضمونی اجتماعی دارد و دغدغههای سابق نویسنده را شامل میشود. راوی این رمان نیز مانند سایر آثار وفی، یک زن است. رمان ماجرای دخترکیست که در نیمهی راه زندگی، تازه دریافته است که دستاش خالیست و در پی جبران مافات به راه عاشقی در آمده است. او که رابطهای شکستخورده یا که ناتمام را پشتسر نهاده، عزم سفری دارد که شاید عاشق آن دیگری شود که برای دیدناش آمده است.
وفی تاکنون جایزهی بهترین رمان سال جایزهی هوشنگ گلشیری و جایزهی ادبی یلدا را دریافت کرده است.
دشت سوزان
خوان رولفو
مترجم : فرشته مولوی
تاریخ چاپ : ۱۳۸۹
قصه ای است که در آغاز داستان، پایان آن گفته میشود. اما تعلیق و بی تکلیفی نه تنها در نتیجه به کار گرفتن این فن تباه نمی شود، بلکه با پرداخت دراماتیک رولفو فزونی مییابد. همچنین ترتیب و تسلسل رویدادها به گیرایی درهم شکسته میشود، و زمان از حرکت بازمی ایستد. چند داستان کم و بیش حکایت به شمار میآیند، مثل «شبی که تنهایش گذاشتند»، که در آن فلیثیانو در پی چاره جویی است تا مثل دو عموی بخت برگشته اش به دار آویخته نشود. رولفو این قصه را با تمام توان دراماتیک آن باز میکند، شاخ و برگ اضافی را میزند، اما جزئیات و جمله هایی را که داستان را غنا میبخشند، تکرار می کند.