کتاب ایران، لزوم نابودی

نویسنده

» گزارش اگالیته از:

ایران باید نابود شود. ائتلاف کشورهای غربی علی رغم شکست های نظامی متوالی باید این اقدام را، حتی اگر انتحاری باشد، به انجام برساند. چرا؟ بی شک دلیل آن فقط این نیست که ایران می خواهد پس از دولت یهود دومین کشور دارنده سلاح اتمی در خاورنزدیک باشد یا ذخایر انرژی های فسیلی اش مورد علاقه قدرت های بزرگ است. استدلالات احساسی مربوط به حقوق بشر یا وضعیت زنان نیز مورد نظر نیست. هیچ یک از این دلایل کافی نیستند، ولی تمامی این دلایل به طور کلی و سیستماتیک می توانند دربرگیرنده نفس عمل باشند.

 ژان-میشل ورنوشه، روزنامه نگار باسابقه، به خوبی می داند چگونه تیترهای دوپهلو و شوکه آور را در کتاب ها و گزارشات خود بگنجاند. او در کتاب “اسلام انقلابی” منتشر شده در سال ۲۰۰۳ به خوبی توانست مخاطبان زیادی جلب کند: ازیک طرف مسلمانان علاقه مند به سیاست و انقلاب و ازطرف دیگر کسانی که نگران آینده جامعه اروپا با نفوذ یک پروژه انقلابی ویرانگر توسط اسلام اند.

کتاب جدید او “ایران، لزوم نابودی”، که دارای عنوانی آخرالزمانی است، هم برای کسانی که نابودی ایران را می خواهند جالب توجه است و هم برای کسانی که از وقوع چنین رویدادی وحشت دارند. این کتاب مملو از اطلاعات مختلف اعم از جغرافیای سیاسی و تمایلاتی است که ریشه در فضا و تاریخ دیپلماسی دارند.

به واقع طی سال های اخیر، اسلام سنی چارچوب و خط مشی فعالیت های بسیاری از کشورها را تشکیل داده؛ البته بدون اینکه بخواهند سیستم اقتصادی نئولیبرال و گفتمان با “شیطان بزرگ” را زیر سؤال ببرند. درحالی که اسلام شیعه، به عنوان رقیب آن، نگرانی همسو شدن با غرب را ندارد. ایران شیعه واقع گرا درتلاش است تا متحدانی بر پایه منافع اقتصادی دوطرفه داشته باشد و در شیوه گفتار افراط گرایانه خود نیز تنها به یک موضوع جذاب بسنده می کند: محکومیت اسراییل به عنوان جایگاه دروغ و تزویر، تروریسم دولتی و اشغال سرزمین فلسطین. به نظر می رسد که این دیدگاه مورد توافق کل جهان است، همان طور که در سازمان ملل نیز رأی به ایجاد دولت فلسطین و به رسمیت شناختن آن داده شد. ضدصهیونیسم بودن ایران دیگر موضوع کشمکش با غرب نیست، بلکه دیدگاه مشترکی است که می تواند به عنوان زیربنای همکاری های آتی به حساب آید.

 با این حال، هالیوود تبلیغات ضدایرانی خود را با فیلم آرگو که در نوامبر ۲۰۱۲ به اکران آمد نشان داد و ایرانیان انقلابی پیرو خط خمینی را به مانند افرادی که با سبعیت عجین شده اند به تصویر کشید. این فیلمی است که به طور مستقیم ازسوی پنتاگون طراحی شده تا در حساسیت مردم نسبت به موضوعات سیاست بین المللی که پیش شرط غیرقابل اجتناب برای تهاجم نظامی محسوب می شود سیاه نمایی کند. اکران فیلم نیز به زمانی موکول شد تا مقارن با ورود رییس جمهور جدید آمریکا باشد و نشان دهد که یک سیاست جنگ طلبانه جدید در دستور کار خواهد بود. ژان-میشل ورنوشه با پاسخ خود به جنبه های عمیق و درعین حال پنهان ماجرا اشاره می کند و کتاب او به عنوان یک یادداشت آموزنده، شفاف، و دقیق، از وجود وقایع پنهان در هر ایدئولوژی ای پرده برمی دارد.

او در ابتدای کتاب خود می نویسد: “خروج از بحران ایران بازی پوکری است میان سه قاره. آمریکا کارت های خود را به همراه هفت تیرش بر روی میز گذاشته، روسیه و چین نیز با اضطراب از خود می پرسند که چه بلوفی مدنظر سران واشنگتن و اسراییل است و این بازی تا کجا ادامه خواهد یافت و از چه مرحله ای نباید به آن ادامه داد.”

براساس یک دیدگاه بدبینانه، هرگونه تحلیلی درخصوص عوامل مالی، انرژی، ژئوپلیتیک و دیپلماتیک به این سرانجام می رسند که ایران همه چیز را در زمان بسیار کمی ازدست خواهد داد: حاکمیت مردم، تمامیت ارضی، توان تأسیس مراکز هسته ای صلح آمیز، کنترل و دانش لازم برای سوخت های هیدروکربنی، و غرور ملی که برپایه یک تاریخ طولانی مدت مبارزه با امپریالیسم غرب بنا شده است. همین مسأله در عراق، افغانستان، و لیبی نیز اتفاق افتاد و پیش بینی می شود که برای سوریه که دروازه ایران است نیز اتفاق بیفتد.

کتاب او که موضوع آن به شدت شخصی است و حالت انزجار از کسانی که خواستار نابودی ایران هستند را به خوبی نشان می دهد، یک ابزار عالی برای جنبش است. باید از ایران محافظت کرد، زیرا شرط بقای ما نیز به عنوان یک ملت به آن بستگی دارد و در این راستا، مسأله استقلال اروپا در میان است؛ استقلال اروپا از اسراییل و ایالات متحده. این درواقع پیامی است که در لابلای عنوان این کتاب پنهان شده است.

منبع: اگالیته، ۱۵ دسامبر