کنارزدن قواعد وضوابط پوسیده

نویسنده
یوسف محمدی

» نگاه/ نقد فیلم

نویسنده: سام قریبیان، تهیه کننده وکارگردان: فرامرزقریبیان، دستیار کارگردان: حسین فلاح، منشی صحنه: سیمین آزادی، مدیر تولید: حسن مصطفوی، مدیر فیلمبرداری: هومن بهمنش، دستیار دوم فیلمبردار: علیرضا افشاری، عکس: مریم تخت کشیان، تدوین: بهرام دهقان، طراح صحنه: آیدین ظریف، طراح لباس: مهشید بازرگان، دستیار صحنه: محمد کفاشیان، آهنگساز: فردین خلعتبری، صدابردار: بهمن حیدری، صداگذار: مهران ملکوتی، طراح چهره پردازی: مهرداد میرکیانی، جلوه های ویژه: اصغر پورهاجریان.

بازیگران : همایون ارشادی، هومن برق نورد، کوروش تهامی، رامبد جوان، سیاوش چراغی پور، ملکه رنجبر، امید روحانی، رضا رویگری، محمد ساره بان، قطب الدین صادقی، شقایق فراهانی، فرامرز قریبیان، محمد متوسلانی، نسرین مقانلو.

خلاصه داستان: دختری به نام آسمان به قتل می رسد وسرگرد تدین وروانگرمأمور رسیدگی به پرونده قتل اومی شوند. با پیشروی تحقیقات افراد مظنون یکی پس ازدیگری به قتل می رسند وبرگره های معمایی پرونده افزوده می شود، گره هایی که تنها توسط سرگرد روانگربازمی گردد.

غالبا چنین تصورمی کنند که سینمایی بودن، صفتی ست که منجربه صدورحکم موافقی درباره فیلم می شود. یعنی اگرفیلمی بیشتربرحسب آن جنبه هایی که منحصربه رسانه سینماست داستانش را بگوید، شخصیت هایش را بپرورد، پیام اجتماعی اش را منتقل سازد، یا خصوصیات جمالشناختی اش را بیافریند، درآن صورت فیلم را درحد اعلایی درجه بندی می کنند. به کلامی دیگر، می گویند چنین فیلمی ازلحاظ اصول جمالشناختی بهترازفیلمی است که جلوه های جمالشناختی اش را ازطریق اتکاء به خصوصیاتی که منحصربه رسانه سینما نیست، پدید می آورد. این نگرش معمولا برپایه این اعتقاد است که فیلم باید کاری انجام دهد که فقط ازعهده فیلم برمی آید، ونه کاری که درتوان تئاتریا ادبیات یا رسانه دیگری هم هست. اگراین طورنباشد اصلا چرا فیلم بسازیم وبهترنیست نمایشی روی صحنه ببریم؟ برطبق نظرفوق، یک فیلم “سینمایی” نیست اگربیشتربه اتکای عامل هایی ازقبیل گفت وگو، یا گفتارخارج ازتصویر، یا میزانسن تئاتری خصایص جمالشناختی اش را پدید می آورد، داستانش را می گوید، وشخصیت هایش را می پرورد. مرتبط با این موضوع سینمایی بودن متشکل است ازچیزهایی نظیر: آشکارساختن شخصیت وموقعیت به طوربصری وبه مدد کیفیت صدا ونه با گفت وگوها ؛ خلق میزانسن، بیشتربا بهره گیری از دوربین، زاویه فیلمبرداری، وتدوین، لباس ودکور. طرفداران دیدگاه فوق معتقد هستند چنانچه فیلمی در فرآیند شکل گیری اش ازچنین شیوه هایی بهره نگیرد، شکست می خورد. به عنوان مثال : فیلمی که دوربین ساکن به کارمی برد ممکن است احساس ضعیفی ازسه بعدی بودن را درتماشاگرپدید آورد وفاقد شوروجذابیت باشد. البته این را می توان پذیرفت که اگرفیلمی بخواهد تماشاگررا به خود جلب کند باید ویژگی های سینمایی را درمراحل تکوینش به کارببرد. اما این مطلب بدین معنی نیست که خصایصی که صحنه یی خاص یا کل فیلم را خوب ازکاردرمی آورند باید حتما وبی چون وچرا سینمایی باشند. “گناهکاران” اثری ست که سعی می کند با بکارگیری چنین رویکردی ساختارکلیشه ای وفاقد خلاقیت سینمای ایران درژانرپلیسی – معمایی را پشت سرگذارد. قریبیان پسردرمقام نویسنده موجد موقعیتی در فیلمنامه است که با استفاده ازالگوهای جهانی چنین فیلمهایی، سعی دارد تا کمی به کیفیت تکنیکی چنین آثاری نزدیک گردد. قصه برمحورقتل دختری به نام “آسمان” بنا گردیده است. اثردرفصل آغازین با ارجاع به گذشته شروع می گردد. مخاطب دراین فصل، با شخصیت ها، انگیزه هایشان وپیشینه روابطی آسمان آشنا می شود. سرگرد تدین “فرامرزقریبیان” مسئول پیگیری پرونده قتل می گردد ونهاد بازرسی اداره آگاهی سرگرد توانگر “رامبد جوان” را مسئول مراقبت ازسرگرد تدین به دلیل سوء ظن به اوقرار می دهد. همکاری این دوشخصیت وجستجوهای آن دوبرروی مظنونین پرونده خط روایی قصه را گسترش می دهد ومخاطب درخلال چنین جستجویی با شخصیت های فرعی بیشماری مواجه می گردد که هرکدام رابطه یی با آسمان درگذشته داشته اند. یکی ازکاستی های فیلمنامه درمرحله نگارش وپرداخت ازهمین فصل آغازمی گردد، برخی ازشخصیت های فرعی فاقد بعد وشناسنامه هستند وتنها به عنوان عنصری تزیینی درقصه قرارگرفته اند، درمقابل شخصیت های فرعی دیگری هم با جزییات بیش ازحد متعارف در زندگی شان، معرفی می گردند که این امرهم کمکی به رویداد اصلی اثر “قتل آسمان” نمی کند. به نظر می رسد نویسنده نتوانسته دراین حوزه ترکیب موزونی را میان رویدادهای اصلی وفرعی ساختمان اثرش برقرارسازد. با این حال قریبیان درمقام نویسنده توانسته افق جدیدی را پیش روی مخاطبان بگشاید. چنین رویکردی زمانی آشکارمی گردد که با پیشروی قصه مخاطب درمی یابد که این سرگرد روانگر، عاشق قدیمی آسمان است که اورا به قتل رسانده است وحال به نوبت شاهدان را ازپای درمی آورد. درفصل نهایی هم نویسنده خرق عادت می کند، سرگرد روانگرپدرآسمان را که زمانی استادش بوده به قتل می رساند وبا گزارش به مقامات بالا زمینه توبیخ سرگرد تدین را فراهم می آورد وخود تبدیل به قهرمان می گردد. چیدمان چنین رویدادهایی درفصل نتیجه گیری تمهید درخشان وشجاعانه یی ست که کمترکسی درسینمای ایران به آن پرداخته است. درواقع قریبیان با چنین چینشی معادلات ذهنی مخاطب امروزی را برهم می زند وبه شیوه یی هوشمندانه برخی ازمأمورین امنیتی وانتظامی جامعه را به چالش می کشد. طرح چنین دیدگاهی ست که باعث ارتقای اثربه سطحی می گردد که با وجود تمام کاستی هایش، جذاب وپرکشش می نماید. قریبیان پدرهم درحوزه کارگردانی سعی می کند ازابزارهایی سود جوید که به خوبی چنین درونمایه ومضمونی را به تصویرکشد. برش های بی وقفه نماها به یکدیگردرفصل معرفی وآغازین، انتخاب مناسب مکان رویداد ازمهمترین ویژگی های کارگردانی قریبیان به شمارمی آید. “گناهکاران” فیلمی ست که تلاش کرده رویه های پوسیده مرسوم درسینمای ایران را به کناری نهد وبا شجاعت مسائلی را طرح کند که کمترفیلمسازی درجامعه امروزایران شهامت پرداختن به آن را دارد.