احمدی نژاد پاشنه آشیل محافظه کاران در انتخابات

احمد زیدآبادی
احمد زیدآبادی

این روزها مشکلات رویاروی جناح اصلاح طلب در انتخابات ریاست جمهوری آینده، از پرده برون افتاده و ‏نقل محافل سیاسی است، مشکلاتی چون نداشتن استراتژی و برنامه روشن، اختلاف‌های درونی و منازعات ‏شخصی و حزبی و غیره….‏

توجه به این مشکلات به اندازه‌ای است که وضع جناح محافظه کار از یادها رفته و فراموش شده است، در ‏حالی که مشکلات این جناح بسیار بیش از جناح اصلاح طلب است.‏

بزرگترین مشکل پیش روی محافظه کاران بدون شک محمود احمدی نژاد رئیس جمهور کنونی است.‏

آقای احمدی نژاد تقریبا تمام شاخه‌های اصلی جناح محافظه کار را از خود رنجانده و بسیاری از آنان آرزو ‏می‌کنند که او از گردونه قدرت خارج شود.‏

برای محافظه کاران بهترین سناریو این است که آقای احمدی نژاد از ورود دوباره به عرصه رقابت انتخاباتی ‏صرف نظر کند تا آنان بتوانند در مورد چهره دیگری به اجماع نسبی دست یابند، اما تحقق چنین سناریویی ‏فقط در خواب ممکن است.‏

آقای احمدی نژاد اما نه فقط کوچکترین تردیدی برای ورود به انتخابات ندارد بلکه در پیروزی قطعی خود نیز ‏جای هیچ شک و شبهه‌ای نمی‌بیند. ‏

با توجه به این مساله، محافظه کاران خود را بسیار سردرگم و در شرایطی به غایت بغرنج می‌بینند. آنها اگر ‏فرد یا افراد دیگری را در مقابل آقای احمدی نژاد مطرح کنند، دو خطر تهدیدشان می‌کند. خطر نخست اینکه ‏آراء طرفدارانشان تقسیم شود و کاندیدای رقیبشان به دفتر ریاست جمهوری دست یابد و خطر دوم اینکه، همین ‏آقای احمدی نژاد بار دیگر به ریاست جمهوری برسد و این بار با دریغ داشتن سهم آنان از قدرت، انتقام ‏جداسری را از آنان بگیرد.‏

بدین ترتیب، آنان ممکن است تنها راه پیش روی خود را حمایت از آقای احمدی نژاد ببیند با این شرط که در ‏باره ترکیب کابینه بعدی و سیاست های آینده به توافق برسند.‏

آقای احمدی نژاد هم ممکن است به چنین توافقی تن در دهد گرچه در این مورد تردیدهایی نیز وجود دارد.‏

با این حال، یک مشکا اساسی برای محافظه کاران همچنان باقی می‌ماند و آن میزان آراء آقای احمدی نژاد در ‏انتخابات بعدی است.‏

به رغم تصور برخی تحلیل‌گران از جمله برخی چهره‌های محافظه کار مبنی بر بالا بودن نسبی محبوبیت آقای ‏احمدی نژاد از وضع افکار عمومی بر نمی‌آید که چنین تصوری به واقعیت نزدیک باشد.‏

این روزها در تهران واقعا نمی‌توان در کوچه و بازار به فردی برخورد که کمترین اعتماد یا احترامی برای ‏آقای احمدی نژاد قائل باشد.‏

تا آنجا که من می‌دانم در شهرهای دیگر هم وضع به همین منوال است. برخی‌ها مدعی‌اند که در برخی از ‏روستاها آقای احمدی نژاد محبوب است، اما تجربه دهها انتخابات در سال‌های گذشته نشان می دهد که ترکیب ‏آراء مردم روستاها تفاوتی با آراء مردم شهرها ندارد.‏

در ضمن آن دسته از روستاهایی که من می‌شناسم، مردم آنها نسبت به ساکنان شهرها، نظر متفاوتی نسبت به ‏آقای احمدی نژاد ندارند و حتی در پاره‌ای موارد از سیاست‌های او خشمگین‌ترند.‏

بدین ترتیب به نظر من آقای احمدی نژاد تقریبا همان رای دور نخست انتخابات ریاست جمهوری را دارد و ‏رقیبی حتی مانند آقای کروبی با چند مناظره تلویزیونی می‌تواند در حضور میلیون ها بیننده او را از پای در ‏آورد.‏

بر این اساس تصور من این است که شرط بندی محافظه کاران بر روی پیروزی آقای احمدی نژاد، قمار ‏خطرناکی است. آنها اگر بخواهند او را از صندوق‌های رای در آورند باید در یک برنامه وسیع تقلب انتخاباتی ‏سهیم شوند، برنامه‌ای که خواه ناخواه لو خواهد رفت و ناچیز اعتبار امر انتخابات در جمهوری اسلامی را نیز ‏از بین خواهد برد.‏

مشکل محافظه کاران اما نباید باعث دلگرمی و خوشحالی اصلاح طلبان شود. ورود یک اصلاح طلب چه از ‏جنس آقای خاتمی و چه از نوع آقای کروبی به کاخ ریاست جمهوری در واقع آغاز یک بدبختی بزرگ است که ‏پیش از این، شرح آن را داده ام و در آینده نیز خواهم داد.‏

به نظر من اصلاح طلبان به جای آنکه هدف خود را معطوف به شکست آقای احمدی نژاد در انتخابات کنند، ‏بهتر است به تفکر در ابعاد یک استراتژی میان مدت تر برای رفع بن بست از شرایط کشور بپردازند. این ‏استراتژی می‌تواند مبتنی بر ورود فعال به عرصه انتخابات هم باشد اما به شرطی که فردی مانند عبدالله نوری ‏کاندیدای اجماعی آنها معرفی شود.‏