دکتر محمدرضا خاکی نمایش مرغ دریایی را در تالار مولوی روی صحنه دارد..نگاهی داریم به این نمایش روز تهران.
مرغ دریایی
کارگردان: محمدرضا خاکی. نویسنده: آنتوان چخوف. ترجمه: کامران فانی. طراح صحنه: رضا شاپور زاده. موسیقی متن: علی محمدیان. بازیگران: مسعود دلخواه، حسین محب اهری، بهناز سلیمانی، شبنم خزلی و معین عشاقی.
کنستانتین در دهکده ای به همراه نامزدش به اجرای نمایش مشغول است. مادر کنستانتین هم از بازیگران تئاتر همان روستاست که با فرزندش اختلافات شدیدی دارد. در این بین ناگهان روزی مردی غریبه به روستای آنها می آید و با مادر کنستانتین ازدواج می کند. در ادامه طرح دوستی پلیدی هم با نامزد او می ریزد و نامزد کنستانتین را برای کسب افتخارات بیشتر به مسکو برده و او را مورد تجاوز قرار می دهد. دختر از این مرد صاحب فرزند می شود. مرد دختر را رها می کند. دختر هم به روستا باز می گردد اما کنستانتین در هنگام بازگشت او خود را می کشد.
انسان مغموم و جامعه
دکتر محمدرضا خاکی نمایش های زیادی روی صحنه نبرده و علاقمندان تئاتر او را بیشتر به عنوان چهره ای تئوریک می شناسند که در دانشکده های مختلف به تدریس تئاتر می پردازد.
خاکی در سال 1356 مقاله ای درباره نمایشنامه مرغ دریایی چخوف نوشت و در آن مفصلاً به ارزیابی وجوه متفاوت این نمایشنامه مشهور پرداخت. از همان سال ها هم به اجرای آن می اندیشید که امروز این امر تحقق یافته است.
مرغ دریایی در راستای دلمشغولی های چخوف و دیگر نمایشنامه های مطرح این نویسنده روسی است. آدم هایی که در یک محیط کوچک روستایی زندگی می کنند و با ورود غریبه ای که از جنس آنها نیست به دلیل ساده دلی به راحتی فریب خورده و در رویارویی با محیط بزرگ تری مثل شهر کاملا خود را می بازند.
نمایش مرغ دریایی در اولین اجرای خود به سال 1898 توسط استنیسلاوسکی کارگردان معاصر و هم دوره چخوف روی صحنه رفت که گویا مسائلی هم میان آنها پدید آورد. ظاهرا چخوف و استینیسلاوسکی در رابطه با چگونگی پرداختن به دریاچه در این نمایشنامه با یکدیگر اختلاف نظرهایی داشته اند. دریاچه در این نمایشنامه از اهمیتی ویژه برخوردار است. این محل در کنار زندگی افراد نمایشنامه وجود دارد و تا انتها خود را به ما نمی نمایاند تا اینکه پس از همه مصائب دو شخصیت اصلی داستان کنارآن به زندگی خود و داستان این نمایش خاتمه می دهند.
دریاچه در مرغ دریایی چخوف به راحتی نفس می کشد، نفس هایی که از لابه لای واژگان متن به آسانی شنیده می شود، اما در اجرای جدید خاکی صدای دریاچه خاموش است. دریاچه به یک قاپ گرافیکی ملون و مواج تبدیل شده است که البته در ثانیه هایی کوتاه به حرکت درمی آید و گاه نمی آید؛ آن هم درست در چشم انداز دیداری صحنه ای که کنستانتین گاوایلویچ ترپلف آن را برای اجراهای خودساخته است. یعنی ما چشم انداز دیداری دریاچه را در همین ترکیب سازی بصری و نه صرفاً دراماتیک می بینیم. کنستانتین گاوریلویچ ترپلف، درام نویس جوان، فانتزیک و عاشق پیشه، جویای نام و مخالف سبک های قدیم نمایشنامه و اجرا هم می خواهد تئاتر خود را در تقابل با جریان ها پیشین جایگزین نماید. او متن می نویسد و کارگردانی می کند و نامزدش نینا میخائیلونازارچنایا به ایفای نقش می پردازد.
خاکی در طراحی صحنه خود چند آینه را در گوشه های صحنه گذاشته است. آینه هایی که بازیگران در هر وضعیتی که بایستند بخشی از درونیات آنها را بازتاب می دهد. از سوی دیگر صندلی هایی هم راستا با زوایه دید تماشاگران در مقابل صحنه قرار داده است. شخصیت ها زمانی که بازی ندارند خود نیز همانند تماشاگران، صحنه را می نگرند. به این شیوه خاکی به فضای نمایشی داستان نیز ادای دین می کند.
بازیگران نمایش مرغ دریایی برای اجرای نقش های خود تلاش و تکاپوی خاصی دارند. مسعود دلخواه در نقش بوریس الکسیویچ تریگورن بازی جذاب و میکروسکپی و خیره کننده ای را به نمایش می گذارد. بوریس شخصیتی به تمام معنا عجیب و غریب است. در لایه های شخصیتی او که البته زیر توده های تشخص، شهرت، افاضه کلام، حرفه ای گری، کار، عشق به ماهیگیری و ده ها مورد دیگر پوشیده است، لایه دیگری است. لایه ای بسیار حیاتی و گنگ! این لایه نوعی خباثت خونسردانه است؛ نوعی مکاری بی خیالی! که با مثبت نگری، گم و حتی ناپدید شده است.
دکتر خاکی سعی دارد اجرایی علمی از نمایشنامه چخوف ارائه کند و در همین راستا حتی ثانیه ای راهم از متن کم نکرده و تماشاگر با زمانی نزدیک به 3 ساعت در این نمایش رو به روست که باوجود ریتم مناسب این زمان با توجه با سالن های غیر استاندارد ایران ملال آور می شود.