پاسخ هر نامه زندان است؟

نویسنده
نیما رسایی

سال 88 را شاید بتوان سال نامه نگاری به رهبر ایران نامید؛ از نامه نگاری های داخلی تا خارجی.آغاز نامه نگاری 88را رییس جمهور آمریکا در یک حرکت ابتکاری برای نزدیک شدن به ایران آغاز کرد.اما نامه های بعدی داخلی بود که یکی از مهم ترین آنها را هاشمی رفسنجانی نوشت ومعطوف به انتخابات ریاست جمهوری بود. این نامه که عاری ازتعارفات معمول در ادبیات مردان جمهوری اسلامی بود،  مضمونی تند داشت  وتلویحا سکوت رهبر را زیر سئوال برده بود.بعد از انتخابات هم هر از گاهی شخصیت های مختلف به آقای خامنه ای نامه سرگشاده نوشته اند؛برخی مانند دکتر سروش انتقاد کرده و برخی دیگر مانند محمد نوری زاد در نامه هایشان از او خواسته اند صحنه را مدیریت کند و به تند روی باند احمدی نژاد مهار بزند. جالب ترین نکته در این میان این است که رهبر جمهوری اسلای به هیچ کدام از نامه های 88جواب مستقیم نداد؛ نه به نامه اوباما جواب داده شد،  نه به نامه هاشمی ونه به سروش ومحمد نوری زاد. به تازگی هم که نامه فاطمه کروبی ومهرانگیز مهر،  مادر همسر علی کروبی ومادر سه شهید نگاشته شده و همچنان بی جواب مانده است.

مسجد شده شکنجه گاه

“همگان میدانند که اینجانبه از بدو انقلاب تاکنون نیز همواره از انقلاب،  نظام و آرمان های امام و شهدا دفاع کرده و می کنم. استدعا دارم آنچه که در این نامه به نگارش در آمده را تنها از سر دلسوزی و برای پیشگیری از جنایات آتی علیه فرزندان این سرزمین بدانید،  نه برای فرزندم علی که بازداشت او فقط یک نمونه کوچکی است از این دریا.”

فاطمه کروبی همسر مهدی کروبی با این جملات با سید علی خامنه ای رهبر ایران وارد یک گفت وگوی یک طرفه میشود.او از سوابق خود وهمسرش میگوید که شاید رهبر جمهوری اسلامی را به خاطرات دور سالهای مبارزه بکشاند؛ خاطرات وروزگار مشترک.

او در مورد ضرب وشتم  ودستگیری چند ساعته فرزندش در راه پیمایی 22 بهمن سخن میگوید.علی کروبی.دستگیری که دادستان تهران علیرغم شواهد ارائه شده منکر آن شد.

در بخش دیگری از نامه فاطمه کروبی اما می آید: “اوباش هائی که امروز در لباس ضابطان قرار گرفته اند به هویت علی پی بردند و پس از ده دقیقه و کسب اجازه از مسوولان ارشد خود،  او را از جمع جدا کرده و بشدت مورد ضرب و جرح قرار دادند. این از خدا بی خبران مکان امن الهی را به شکنجه گاه فرزندان مردم تبدیل کردند. آنان در کنار ضرب و جرح شدید فیزیکی علی با بکارگیری سخیف ترین و زشت ترین الفاظ نسبت به فاطمه و مهدی کروبی او را تحت فشار روحی قرار دادند و در قبال اعتراض علی نسبت به آن اهانت ها و شکستن حرمت مسجد،  نه تنها خشونت فیزیکی و زبانی را افزایش دادند بلکه این مرد ۳۷ ساله را در خانه خدا تهدید به … کردند؛ مجازات ارتکاب آن فعل در قانون مجازات اسلامی مرگ است. خدا می داند این جماعت وقیح با دست بازی که دارند بر سر جوانان کم سن و سال این کشور چه آورده و می آورند. براستی که زبان و قلم از بیان وحشی گری این قوم که این روزها بر فرزندان این مرز و بوم حاکم شده اند قاصر و ناتوان است.”

باز هم سکوت

آقای خامنه ای در قبال این نامه هم سکوت کرد؛همان طور که گوش به سخنان یار ودوست قدیمی خود،  هاشمی در نامه 19خرداد نداد. آنجا که گفته بود: “اگر نظام نخواهد یا نتواند با پدیده‌های زشت و گناه‌آلودی مثل تهمت ها،  دروغ‌ها و خلاف‌گوییهای مطرح شده در آن مناظره برخورد کند و اگر مسئولان اجرای قانون نخواهند و یا نتوانند به تخلّف‌های صریح خلاف قانون در اعلام افراد به عنوان فاسد که فقط بعد از اثبات تخلّف در دادگاه قابل اعلام است،  رسیدگی کنند و اگر فردی در موقعیت ریاست جمهوری بدون مراعات ‌شأن منصب مقدسش خود را مجاز به ارتکاب چنین گناهان کبیره و اخلاق‌شکن علیرغم سوگند به مراعات شرع و قانون بداند،  چگونه می‌توانیم خود را از پیروان نظام مقدس اسلامی بدانیم؟”

در واقع نویسندگان این نامه ها از رهبرجمهوری اسلامی انتظار دارند او با وضعیت کنونی مقابله کند و بدان خاتمه بخشد. نمونه این خواست را میتوان در نامه مادر همسر علی کروبی به رهبر یافت که به او می نویسد: “رهبر عزیز،  من به عنوان مادری داغدیده و ستم کشیده در راه دفاع از اسلام،  کشور و انقلاب و روحانیت به خصوص از شخص شما،  مجدانه تقاضا می کنم به داد مردم برسید و از حق کسانی که به گردن همه مسئولین حق دارند،  دفاع کنید که بقای این نظام بر دلهای سوخته ما استوار است. ادبیات زشت و ناپسند برخی از مقامات که بعد از آنهمه زخم ها با اهانت به مردم با الفاظی مثل بزغاله وگوساله،  و یا خس و خاشاک پرداختند موجب بی اعتمادی و فاصله ی بخش بزرگی از مردم با حکومت شده است.”

اما “رهبر عزیز” به این خواست نیز توجهی نمی کند.همان طور که حرف های دکتر عبدالکریم سروش را مورد توجه قرار نداد.دکتر سروش نوشته بود: “می دانم که روزهای تلخ و سختی را می گذرانید. خطا کرده اید،  خطایی سخت. تدبیر این خطا را من دوازده سال پیش به شما نشان دادم. گفتم آزادی را چون روش برگیرید. از حق بودن و فضیلت بودنش بگذرید. آن را برای رسیدن به حکومتی کامیاب به کار گیرید. این را که می خواهید؟ چرا شیپور را از سر گشاد می زنید؟ چرا میان مردم عسسان و خفیه نویسان و جاسوسان می گمارید تا ضمیر آنان را بخوانند یا به حیله و ترفند،  سخنی از زیر زبانشان بکشند،  و راست و دروغ و نارس و ناقص بشما گزارش دهند؟  مطبوعات را،  احزاب را،  انجمن ها را،  ناقدان را،  مفسران را،  معلمان را،  نویسندگان را… آزاد بگذارید،  مردم به صد زبان حکایت خود را آشکارا خواهند گفت و پنجره های خبر و نظر  را بر روی شما خواهند گشود وشمارا در تدبیر ملک وتنظیم نظام یاری خواهند کرد. مطبوعات را خفه نکنید. آنها ریه های جامعه اند.”

 

طشت رسوایی

 به این ترتیب آیت الله خامنه ای که خود را رودروی کسانی قرار داده که با نگارش نامه به وی در واقع اورا مسئول حوادث کشور می شناسند.وی با این حال کماکان بر همان نظر خویش مبنی  بر سلامت انتخابات و توطئه اجانب در  اعتراض های خیابانی اصرار دارد؛ چنانچه دیروز هم در دیدار با مردم آذربایجان سخنانی با همین مضمون را تکرار کرد.آن هم در حالیکه دکتر سروش چند ماه پیش پاسخی به این نوع رفتار رهبر داده بود: “می خواهم به شما بگویم دفتر ایام ورق خورده است و بخت از نظام برگشته است،  آبرویش به یغما رفته است و طشت رسوائیش از بام تاریخ افتاده است. کشف عورت شده است. خدا هم از شما رو گردان شده و ستاریت خود را باز گرفته است. آن دلیری ها که در کنج خلوت و در پرده تزویر می کردید فاش شده است. آه جگرسوختگان و جان باختگان و دهان دوختگان کارگر افتاده است و دامان و گریبان شما را سوخته است. خائفم که بگویم باب توبه هم به روی شما بسته شده است. شریعت هم از شما شفاعت نخواهد کرد که مشروعیت از شما گریخته است. ایران سبز از این پس دیگر آن ایران سیاه و ویران نیست. سبزی وسپیدی  این جنبش به عنایت و اجابت الهی بر سیاهی جور شما پیشی گرفته است. خاک و آب و آتش و ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا به فرمان خدا بر علیه شما بشورند.”

آیا این شایعه درست است که  آقای خامنه ای بعد از هر نامه بسیار رنجیده می شود؟ پاسخ روشن نیست اما به هر رو آنان که در داخل ایران بودند ودست به قلم بردند وبه رهبر نامه نوشتند بعد از مدتی گرفتار زندان شدند مانند محسن سازگارا، عیسی سحر خیز، احمد زید ابادی ونمونه اخیر آن محمد نوری زاد.

رهبر به این شکل به نامه این نویسندگان واهل قلم پاسخ داده ومیدهد؟

 

دستگاه رهبری ایران فلج شده؟

عصر روز عاشورا صادق صبا تحلیل گر بی بی سی در تحلیلی گفت دستگاه رهبری ایران فلج شده است.این فلج شدن را در انفعال رهبر در قبال پاسخگویی به افکار عمومی نیز باید جست جایی که با نویسنده هر نامه به جای پاسخ،  راه زندان وانفرادی را نشان میدهد. اما در این هفته رهبر با نامه دو زن مواجه شد که خشونت سبعانه نیروهای تحت امر او را به شدت زیر سئوال بردند. یکی از این نامه نگاران حتی حمایت از ریاست جمهوری اقای خامنه ای را نیز به او یادآور شد و آن هم “درقبال کسانی که روزی مخالف بودند”. برخی آگاهان هدف این اشاره را شیخ محمد یزدی دانسته اند که امروز دربست حامی رهبر ایران شده است اماروزگاری هم با ریاست جمهوری او مخالف بود هم با رهبری اش.

مهرانگیز میر مادر شهیدان اکبر،  سعید و مسعود پناهی بعد از این یادآوری به سید علی خامنه ای مینویسد: “رهبر عزیز،  این روزها شلاق،  قمه و … را به دست جوان های بیست و سه چهار ساله ایی داده اند که نه امام،  نه انقلاب و نه جنگ را دیده اند و آنچنان وقیحانه به کسانی که بیشتر از سنشان سابقه مبارزاتی دارند،  بنام شما اهانت و حمله می کنند. از شما می خواهم نگذارید این نو کیسه های بی هویت سرمایه بزرگ امام و شهدا را به یکباره نابود کنند.”

حال باید دید رهبر جمهوری اسلامی در برابر این نامه ها چه رویکردی اتخاذ میکند؟ آن هم در شرایطی که بدون تردید نامه نگاری های دیگری هم در راه است.