تنش‌زدایی یا تهدیدزدایی؟

جاوید قربان اوغلی
جاوید قربان اوغلی

سیاست خارجی بخش مهمی از تبلیغات انتخاباتی نامزدهای تایید صلاحیت شده در انتخابات آتی ریاست‌جمهوری را به خود اختصاص داده و شعارهای گوناگونی از سوی آنان برای سامان دادن به روابط خارجی و برون رفت از وضعیتی که کشور در آن گرفتار شده، سر‌داده می‌شود. اکثریت قریب به اتفاق نامزدها که سیاست خارجی دولت هشت ساله احمدی‌نژاد را به چالش می‌کشند، انتقادات تندی را بر آن مطرح می‌کنند و از توانمندی خود برای عبور از بحرانی که حاصل و دستاورد دولت اصولگرای احمدی‌نژاد است سخن‌ها می‌گویند تا چندی قبل نزدیکی معنا‌داری با دولت برخاسته از طیف اصولگرایان داشته و از “سیاست خارجی استکبار ستیز” و ایستادگی جانانه احمدی‌نژاد “در برابر باج خواهی قدرت‌های قلدر جهان” علی‌الخصوص درباره سیاست هسته‌ای کشورمان تعریف و تمجید کرده و دولت قبل از او را به‌خاطر “وادادگی در مقابل دشمنان قسم خورده انقلاب” مورد شماتت قرار می‌دادند. روشن است ورود نامزدها به حوزه سیاست خارجی قبل از هر چیز نمایانگر اهمیت این امر در آینده کشور است. موضوعی که اکنون به دلیل بی‌توجهی در هشت سال گذشته و دامن زدن به تنش‌های غیرضروری در روابط خارجی، شرایطی را بر کشور تحمیل کرده که حتی در زمان جنگ تحمیلی نیز با آن روبه‌رو نبوده‌ایم. قطعنامه‌های پی‌درپی شورای امنیت، تحریم‌های منبعث از این قطعنامه‌ها و همچنین تحریم‌های یکجانبه اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا، روابط نامطلوب (و شاید تیره) با بسیاری از همسایگان، انزوا در سطح بین‌المللی و… . قس علی‌هذا، جملگی حاصل کار دولت اصولگرایی است که با وعده احیای گفتمان انقلاب اسلامی، ایستادگی در برابر زیاده خواهی‌های قدرت‌های قلدر جهان و برقراری عدالت در مناسبات جهانی‌هشت‌سال قبل زمام امور کشور را در دست گرفت و با اتخاذ سیاست باصطلاح تهاجمی و ادبیات غیر دیپلماتیک، روابط کشورهای تاثیر جهان و همسایگان با کشورمان را با آسیب‌های جدی روبه‌رو کرد. در این‌باره کافی است تنها به مسئله قطعنامه‌ها و تحریم‌ها اشاره شود که زمانی رییس دولت از آن‌ها با عنوان کاغذ پاره‌های بی‌خاصیت یاد می‌کرد، ولی پس از نمودار شدن آثار مخرب همان کاغذ پاره‌ها بر اقتصاد کشور و معیشت مردم در چرخشی به “برنامه استکبار جهانی برای به زانو در آوردن ملت بزرگ ایران” تغییرماهیت یافت. از این رو، پرداختن رویکردها و راهبرد سیاست خارجی نامزدها در حوزه روابط خارجی کشور و مقایسه با برنامه و راهبرد دولت‌های قبلی ضروری است و نقش انکار‌ناپذیری در تامین امنیت ملی، منافع حداکثری کشور در عرصه جهانی و بهبود وضع معیشتی مردم دارد. در تحلیل محتوای گفتمان سیاست خارجی در برنامه انتخاباتی نامزدهای تایید صلاحیت شده ریاست‌جمهوری، دو رویکرد کاملا جدا و متفاوت از یکدیگر قابل رویت است. رویکرد اول این که سعید جلیلی، دبیر شورای‌عالی امنیت ملی ، آن را نمایندگی می‌کند “گفتمان تقابلی” با پوشش گفتمان انقلاب اسلامی است. بررسی کلید واژه‌های این گفتمان نشان می‌دهد که این رویکرد در عناصر اصلی تفاوتی با جهت‌گیری سیاست خارجی در هشت سال گذشته نداشته و تنها وجه ممیزه آن پرهیز از ادبیات ناهنجار و غیردیپلماتیکی است که احمدی‌نژاد در هشت سال گذشته و به‌خصوص در دوره اول دولت خود آن را‌شاه بیت اصلی سیاست خارجی خود قرار داده بود. سعید جلیلی برنامه سیاست خارجی خود را گفتمان مقاومت نامیده و با نفی سیاست “تنش‌زدایی” مدعی شده که این رویکردی انفعالی است و رویکرد “تهدیدزدایی” در سیاست خارجی را راهبرد برنامه خود در این حوزه قرار داده است. جلیلی در این مورد می‌گوید: “یکی از این بحث‌هایی که انجام می‌دهند، این است که شبهه ایجاد کنند تا در آستانه موفقیت برگردیم. یکی از این شبهه‌ها، تنش‌زدایی است. مگر ما تنش زا بوده‌ایم؟ من با این تنش‌زدایی مخالفم. اصل برای ما تهدیدزدایی است، نه تنش‌زدایی.” رویکرد دوم را می‌توان “گفتمان تعامل با جهان” نامید که دو نامزد خارج از طیف حاکم و به‌طور مشخص که رضا عارف و حسن روحانی آن را جهت‌گیری اصلی سیاست خارجی خود قرار داده‌اند. این رویکرد که راهبرد‌های دولت‌های سازندگی و اصلاحات بود، “تنش‌زدایی و اعتماد‌سازی با جهان با حفظ اصول انقلاب و قانون اساسی” را محور اصلی روابط خارجی می‌داند. در جهان کنونی، امنیت، توسعه، رفاه و بهروزی جوامع دیگر تنها یک فراگرد داخلی کشورها نیست، بلکه با مناسبات و ارتباطات خارجی آن‌ها با دیگر جوامع در ارتباط است و جابه‌جایی قدرت در کشورها، تحولات سیاسی، اقتصادی و امنیتی جوامع و مناطق واجد آثاری جهانی شده‌اند. از این منظر، اگر مقولاتی همچون کاهش اعتبار و منزلت کشور در جهان، تنزل تاثیرگذاری کشور در نظام بین‌الملل، منفی شدن شاخص‌های اقتصادی کشور در مقایسه با محیط پیرامونی و غیره . را به عنوان خروجی دولت‌های پیشین و راهبردهای دوگانه فوق در نظر گرفته شود، به سهولت می‌توان صحت و سقم این راهبردها را در بوته آزمایش گذاشت. کارنامه سیاست خارجی کشور در دولت‌های سازندگی و به اصلاحات که دوران طلایی در مناسبات خارجی کشور بود و مقایسه آن با دستاوردهای دولت اصولگرای احمدی‌نژاد که برای اولین‌بار پس از انقلاب اجماعی بین‌المللی علیه ایران را به ارمغان آورد، خود گویای آن است که کدام‌یک از رویکردها تقابل و تعامل مقرون به صواب و تامین‌کننده منافع ملی بوده است.

منبع: بهار، یازده خرداد