آنچه باید گفت
رضا نافعی
گونترگراس مخالف حمله اسرائیل به ایران است. از این رو برنده جایزه نوبل، در شعرش با عنوان “ آنچه باید گفته شود” خواستار آنست که آلمان زیردریائی اتمی به اسرائیل ندهد و یک مرجع بین المللی کنترل با شرکت نمایندگان اسرائیل و ایران تشکیل گردد.
این شعر گونتر گراس که امروز در سه روزنامه معتبر و پر خواننده “ نیویورک تایمز” “ لارپوبلیکا” و “ زود دویچه تسایتونگ “منتشر شده سخت مورد توجه بین المللی و اظهار نظر های موافق و مخالف قرار گرفته است.
آنچه باید گفته شود
چرا خاموشم، چرا در این زمان دراز ناگفته گذاشته ام
آنچه را که عیان است و از “ بازی جنگ ” که طبق نقشه آنرا تمرین کرده اند سخن نگفته ام .
از آن بازی که اگر در پایان آن جانی به در برده باشیم، چیزی نیستیم جز یاداشتی در حاشیه .
ادعا می شود زدن ضربت اول به مردم ایران و چه بسا محو کردن آنها از صحنه گیتی، حق است،
زیرا گمان می رود در قلمرو مردی گزافه گو که خلق اسیر در زیر یوغ خود را به هلهله های دستوری وا می دارد،
یک بمب اتمی ساخته می شود.
ولی چرا بخود اجازه نمی دهم نام آن کشور دیگر را بر زبان آورم،
کشوری که سالهاست قدرت اتمی فزاینده ای در اختیار دارد ــ هرچند پنهان از نظرها ــ
ولی بیرون از عرصه بازرسی ،
چرا ؟ چون بازرسی ممکن نیست؟
همگان خاموشند، حقیقتی را ناگفته می گذارند،
من نیز به پیروی از خاموشی فراگیر لب فروبسته ام ،
احساس می کنم که این دروغی است سنگین ،احساس اجبار می کنم،
بمحض آن که از این اجبار تخطی شود، چهره مجازات نمودار می گردد.
تکفیر “ یهودی ستیزی ” را همه می شناسند.
اما اینک از سرزمین من ،
زادگاه جنایتی بی مانند، که همیشه باید پاسخگوی آن باشد ،
قرار است، نسجیده، باز هم یک زیردریائی دیگر به اسرائیل فرستاده شود ،
همراه با سخنانی سرسری بعنوان جبران بدی های گذشته .
ویژگی آن زیر دریائی این است که
می تواند با کلاهک های خود همه چیز را در سرزمینی نابود کند
که وجود یک بمب اتمی در آن به اثبات نرسیده است،
پس اینک می گویم آنچه را که باید گفت.
ولی چرا تا کنون سکوت کرده ام.
چون فکر می کردم زادۀ سرزمینی هستم که لکه ای نازودونی بر دامن دارد
و همین مرا از گفتن حقیقت باز می داشت
و نمی خواستم نام اسرائیل رابرزبان آرم
که خود را همبسته آن می دانم و به آن وفادار خواهم ماند.
پس چرا حالا ، پیرانه سر و با آخرین قطره های بازمانده از مرکبم می نویسم :
اسرائیل اتمی برای صلح جهانی ، که خواه ناخواه صلحی است شکننده ، خطرناک است.
امروز باید گفت آنچه را که فردا گفتنش دیر است
و چون ما ــ بعنوان آلمانی به حد کافی بار بر دوش داریم ــ
می توانیم تحویل دهنده وسیله ای گردیم که عواقب آن قابل پیش بینی است
و با عذر و بهانه های متداول نمی توانیم منکر شرکت خود در آن گناه گردیم.
اعتراف می کنم : دیگر ساکت نخواهم ماند
زیرا تزویر غرب دیگر برایم قابل تحمل نیست،
افزون بر این امید این نیزهست که( با شکستن این سکوت) بسیاری دیگر نیز خود را از سکوتی که در بند آن هستند آزاد سازند
و مصرانه از عامل خطری که شناخته شده است بخواهند از خشونت چشم بپوشد
و در عین حال مصرانه خواستار آن باشند که به یک مرجع بین المللی
مرکب از نمایندگان دو کشور اسرائیل اتمی و ایران اجازه داده شود
که پیوسته و بدون هر نوع مانعی
قدرت اتمی اسرائیل و تاسیسات اتمی ایران را زیر نظر داشته باشند
ومشترکا آنها را کنترل کنند .
فقط از این طریق است که می توان به همه،
به اسرائیلی ها و فلسطینی ها
و بیش از آن به همه کسانی که با دشمنی و تنگاتنگ هم ساکن منطقه ای هستند
که به تسخیر جنون در آمده است ، کمک کرد
و از این طریق سرانجام به خودمان هم کمک کرده ایم.
منبع: زود دویچه تسایتونگ