گزارش

نویسنده

اشک های ریخته شده در بهار ایرانی

دلفین مینویی

علی صمدی احدی، کارگردان ایرانی مقیم آلمان، از تصاویر گرفته شده و همچنین از میان وبلاگ ها، فیلمی تحت عنوان “بهار تهران - داستان یک انقلاب” را تهیه کرده که واقعیت ها را بسیار آتشین و پرشور بیان می کند.

این فیلم بیانگر نوعی سرخوردگی و ناامیدی است؛ سرخوردگی میلیون ها ایرانی تشنه مردم سالاری که به دنبال انتخابات متقلبانه محمود احمدی نژاد در ژوئن ۲۰۰۹ فریاد زدند “رأی من کو؟”. وقایع پس از آن نیز روشن است: اعتراضات گسترده مردمی، باتوم، دستگیری، شکنجه، قتل… این اتفاق دو سال و نیم پیش روی داد. از آن زمان به بعد شورش های دیگری نیز اتفاق افتاده: تونس، مصر، لیبی که یک به یک منجر به سرنگونی دیکتاتورهای این کشورها شد.

 

تلفن همراه علیه سانسور

حکومت جمهوری اسلامی سرخی خون مردم معترض را جایگزین سبزی بهار ایرانی کرد و بدین ترتیب توانست بقای خود را با سرکوب و تبلیغ حفظ کند. با این حال، نسلی که سلاح هراسناکی در دست داشت علیه سانسور وارد عمل شد: معترضان بوسیله تلفن های همراه خود تصاویر و صحنه هایی را ثبت کردند و از طریق اینترنت آنها را انتشار دادند. علی صمدی احدی ۳۹ ساله داستان روزهای خنده و اشک را، که می رفت تا همه چیز را منقلب سازد، در قالب یک فیلم به تصویر کشیده. ماه ها پس از اینکه گزارشگران رسانه های بین المللی، ازجمله فیگارو، مجبور به ترک ایران شدند، این کارگردان ایرانی با دقت تصاویری را که ازسوی شهروندان شجاع ثبت شده بود جمع آوری کرد؛ تصاویری که به وبلاگ های معترضان راه یافته بود و مصاحبه با شخصیت هایی که به نوعی نمایانگر مخالفان ایرانی هستند [از خانم شیرین عبادی، برنده جایزه صلح نوبل گرفته تا محسن کدیور، روحانی]. در این فیلم یک هدف مهم دنبال شده است: چیدمان پازل رویدادهای غم انگیز وارد شده در تاریخ کنار یکدیگر.

 

زیر گلوله تک تیراندازان کمین کرده

نتیجه یک فیلم طولانی عجیب و جالب توجه است؛ فیلمی بین مستند و داستانی، که انیمیشن در آن با صحنه های واقعی درهم آمیخته شده. قهرمانان داستان دو دانشجو به نام های آزاده و کاوه هستند.

علی صمدی احدی می گوید: “ایران کشوری است که وبلاگ نویسان بسیاری دارد. هزاران جوان از آنچه در ذهن دارند سخن می گویند و آنچه را که فکر می کنند می نویسند. اگر من نتوانسته ام فیلم ام را در ایران بسازم و به طور مستقیم با مردم مصاحبه کنم، ولی این وبلاگ ها نشان دادند که منابع خوبی برای انتقال صدای مردم اند.”

علیرضا درویش هنرمندی است که تصاویر را نقاشی کرده. او تلاش کرده که با تصاویری ظریف و گویا صحنه هایی را از روی مخفی سرکوب ها بازسازی کند؛ سرکوب هایی که ماشین تبلیغاتی حکومت تلاش فراوان کرد تا برای همیشه سربسته باقی بماند. تصاویری از شکنجه در زندان مخوف کهریزک که در آن چندین معترض به طرز وحشتناکی شکنجه شدند و مورد تجاوز قرار گرفتند در اذهان مجسم می شود. واقعیات این فیلم به مانند شعله ای سوزان به جان بیننده می افتد و خلاقیت های بی ثمر حکومت اسلامی را در استفاده از قیچی سانسور برملا می سازد.

منبع: فیگارو