شیوا نظرآهاری در شبی که کمتر کسی پیش بینی اش را میکرد از زندان آزادشد. خانواده وی برای این آزادی، دومین باربود که در طول یکسال نیم گذشته مجیور به گذاشتن وثیقه می شدند؛ این بار500میلیون تومان.
پیش از این در هفته گذشته خانواده نظرآهاری منتظر آزادی اش بودند؛حتی پیر عباسی نامه ازادی وی را نیز به زندان اوین ارسال کرده بود اما اعمال نفوذ علوی، بازجوی پرونده مانع این آزادی شد.
شیوا نظر اهاری دبیر ویکی از موسسان کمیته گزارشگران حقوق بشر در ایران است که برای بار دوم در شامگاه 29 اذر در اتوبوسی که برای تشییع جنازه ایت الله منتظری به قم عازم بود به همراه کوهیار گودرزی وسعید حائری بازداشت شد.این در حالی بود که قبلا از 24 خرداد 89 به مدت 3ماه در بازداشت بود و باسپردن قرار 200میلیونی آزاد شده بود.
این فعال حقوق بشر در مدت آزادی چند ماهه اش تا بازداشت دوم در راه انداختن کمپین ازادی عاطفه نبوی نقش به سزایی داشت ؛همین فعالیت ها بود که موجب دستگیری اش توسط وزارت اطلاعات شد. بر اساس گزارشهای رسیده، روز چهارشنبه، قاضی پرونده شیوا نظرآهاری، فعال مدنی و زندانی سیاسی با صدور دستوری به زندان با آزادی او با قرار وثیقه پانصد میلیون تومانی و مرخصی وی موافقت کرده اما وزارت اطلاعات با این حکم مخالفت و از آزادی وی جلوگیری بهعمل آورده بود. وی که پیشتر به اتهام “محاربه” در دادگاه حاضر شده، بنا به گفته محمد شریف، وکیلش، علاوه بر اتهام “محاربه”، بااتهاماتی از قبیل “اجتماع و تبانی جهت ارتکاب جرم”، “تبلیغ علیه نظام” و “اخلال در نظم عمومی” نیز رو به روست. طی هفته های گذشته مساله شیوا از موضوعات مورد اعتراض ایرانیان خارج از کشور ونهادهای حقوق بشری مهم دنیا بود. موجی از درخواست جهت آزادی و مرخصی این فعال مدنی بهوجود آمد و شخصیتها، گروهها و نهادهای مختلف ایرانی و بینالمللی، خواستار آزادی او از زندان شدند. هفته گذشته نیز “کنگره اسلامی آمریکا” جایزهای با عنوان “فعال اجتماعی پشت میلههای زندان” به شیوا نظرآهاری اهدا کرد.
این موج اعتراض به این علت برمیگشت که در کیفر خواست ارائه شده به دادگاه، اتهام وی محاربه اعلام شده بود.
خبر گزاری ایلنا در گزارش دادگاه نظر آهاری آورد: “اخرین جلسه رسیدگی سیزدهم شهریوربرگزار شد.در این جلسه از سوی قاضی رسیدگیکننده به پرونده، اتهامات محاربه موضوع ماده ۱۸۶، اجتماع و تبانی جهت ارتکاب جرم موضوع ماده ۶۱۰، تبلیغ علیه نظام موضوع ماده ۵۰۰ و اخلال در نظم عمومی موضوع ماده ۶۱۸ قانون مجازات اسلامی به شیوا نظر آهاری تفهیم شد.”
او در این دادگاه به “محاربه از طریق ارتباط با سازمان مجاهدین خلق، اجتماع و تبانی جهت ارتکاب جرم، تبلیغ علیه نظام و اخلال در نظم عمومی” متهم شد. نظرآهاری در این دادگاه اعلام کرد که “هیچگونه ارتباطی با سازمان مجاهدین خلق نداشته و همواره اعمال این سازمان تروریستی را محکوم کرده است”. مادر وی نیز در خصوص اتهام نظرآهاری پیرامون همکاری باسازمان مجاهدین خلق، گفت: “ما ابراز انزجار خانوادگی از این سازمان کردیم و نظر شیوا هم درخصوص سازمان {منافقین} همین طور است.”
به گفته منابع نزدیک به خانواده نظرآهاری موضوع ازادی وی از شنبه هفته گذشته توسط قاضی پیر عباسی به خانواده وی ابلاغ شده بود اما از همان روز تا دیروز عصر کشاکش بین دستگاه قضا وقاضی پرونده از یک سو وبازجوی پرونده شیوا در وزارت اطلاعات ـ شخصی به نام علوی ـ از سوی دیگر، برای ازادی نظرآهاری ادامه داشته ولی در اتفاقی که کمتر قابل پیش بینی بود این دستگاه قضا بود که توانست نظر خویش در خصوص ازادی این فعال حقوق بشر را پیش ببرد وقاضی از اختیار خود برای ازاد کردن متهم تا صدور حکم بهره برد.آن هم در حالی که خانواده وی از روز چهار شنبه پشت درهای زندان اوین منتظر آزادی دخترشان بودند.
گفته می شود دیروز در مراجعه بعدی خانواده نظر آهاری به قاضی پرونده، پیر عباسی گفته است “اگر وی امشب ازاد شد که شد اگر نه دیگر به من مراجعه نکنید واز دست من کاری ساخته نیست”.
ازادی شیوا با توجه به حکم محاربه ای که در کیفر خواست وی آمده ونگرانی هایی را در این خصوص دامن زده بود دیروز برای فعالان حقوق بشر وخانواده بسیار بعید جلوه، به طوریکه در هنگام آزادی، خانواده وی در مقابل زندان نبودند وشیوا تنها از پله های معروف جلوی زندان اوین به پایین روانه شد.
وی در طول بازداشت دوم خود شش ماه در بند امنیتی 209 بود و از این مدت 100 روز را در بدترین سلول های این بند که بسیار کوچک واز نظر بهداشتی در پایین ترین حد معمول است به سر برده.وی در توصیف شرایط زندان وبازداشت خود مینویسد: “ساعت باید حدود 10 شب باشد، سرمان به تلویزیون گرم است.. صدای فریاد زن نگهبان بلند می شود، مثل همیشه دعوا بر سر دستشویی رفتن است، زندانی می گوید: مااینجا به عنوان زندانی حقوقی داریم و.. زن نگهبان، فریاد می زند که خفه شو، صداتو بیار پایین.. هیس. دعوا بالا می گیرد و فریادها و توهین های نگهبان می پیچد در سکوت راهرو، ما در سلول های دیگر گوشهایمان را چسبانده ایم به دریچه های سلول، صدا از سلول 14 می آید و من حدس می زنم که هنگامه ( شهیدی) باشد. چشمهایمان نگران است و با ناراحتی به صورت هم نگاه می کنیم، بازهم حدیث دستشویی و ممانعت نگهبان از آن. می گوید: می برمت جایی که صداتو کسی نشنوه… هنگامه می گوید:هر کاری دلت می خواد بکن، ببینم چیکار می تونی بکنی. و بعد دست او را(احتمالا) می گیرد و کشان کشان جای دیگری می برد، در بسته می شود و ما می فهمیم که هنگامه را برده است سلول انفرادی، باز سکوت برقرار می شود. باز همان خاموشی عذاب آور در راهروهای بند حاکم می شود. کبری نگاهی می کند به من و حوری نیز، عصبانی شده ام، به خاطر هنگامه ناراحتم و نمی دانم چه باید کرد. تصمیم می گیریم که همگی نامه هایی را به رئیس بازداشتگاه بنویسیم و بگوییم که عدم اجازه برای رفتن به دستشویی یک شکنجه است و به آن اعتراض داریم. می خواهیم برویم دستشویی، اما دودلیم که چراغ را بزنیم یا نه، از ترس نیست که به سمت چراغ نمی رویم، دلمان نمی خواهد با نگهبان درگیری لفظی پیدا کنیم، دلمان نمی خواهد به او اجازه دهیم تا بهمان توهین کند. و او در سکوت راهرو داد می زند که : آنوقت که از صبح تا شب در خیابان ول بودید، نیازی به دستشویی نداشتید؟”
ودر بخش دیگری: “روزی به هر سلول یک کاغذ نوشته پرینت شده دادند که روی آن ساعت های توالت رفتن را نوشته بود، 4 بار در روز. از همان ابتدا اعتراض ها شروع شد، هیچ کس نمی خواست زیر بار این قضیه برود. ما چند بار در ملاقات با رئیس بازداشتگاه به او گوشزد کردیم که این کار مصداق شکنجه است.”