سارا و لیلا توسلی، فرزندان مهندس توسلی، اولین شهردار تهران و عضو نهضت آزادی ایران به وسیله نهادهای امنیتی و به منظور فشار بر پدر به گروگان گرفته شده اند.
گروگان دیگر، مهسا حکمت است. مهسا دختر علی حکمت، سردبیر روزنامه توقیف شده خرداد است. وی در مزرعه پدرش به همراه پدر بازداشت شد و از این دختر جوان هیچ اطلاعی در دسترس نیست.
تهدید به بازداشت فرزندان و دیگر اعضا خانواده زندانیان سیاسی به امری معمول در زندان ها تبدیل شده است؛ تهدیدی مذموم تا زندانی را وادار به همکاری کنند. پیش از این در مواردی از خبردروغ مبنی بر مرگ اعضا خانواده برای تضعیف روحیه زندانی استفاده شده، اما بازداشت فرزندان در شرایطی که پدر آزاد است یا به همراه زندانی، امر نوظهوری است که جدیدا به وسیله سر بازان گمنام امام زمان به دلیل داشتن حداکثر مردانگی استفاده می شود. روشی که بر گرفته از سیستم های امنیتی روسی و کشور های کمونیستی است که برای رسیدن به هدف از هر وسیله ای استفاده می کنند.
لیلا و سارا و مهسا باز داشت شده اند تا حداکثر فشار برای شکستن پدرانشان در جهت دستیابی بازجو به اهداف تعیین شده اش، وارد شود. باز داشت شده اند تا هشداری باشد به دیگر فعالان که ما از هر وسیله ای، ولو ناشایست استفاده می کنیم و هیچ حریمی برای خود قائل نیستیم.
آنها به تاوان فعالیت های خانواده بازداشت شده اند و امروز که هیچ دادرسی در ایران نیست، روزها و شب های خود را در زندان سپری می کنند. البته در گذشته نیز بعضی فرزندان زندانیان سیاسی برای چند ساعت در کوچه و خیابان ربوده می شدند ولی هیچگاه مقامات امنیتی یا قضایی و انتظامی باز داشت آنها را نمی پذیرفتند و از وضعیت آنها اظهار بی اطلاعی می کردند، اما امروز آشکارا این افراد باز داشت شده اند تا به عنوان حربه ای علیه زندانی به کار گرفته شوند. انگاری که در یک منازعه برای از پای در آوردن حریف از پشت بر او خنجر وارد کنی یا او را به گلوله ببندی. درست است که نیروهای امنیتی برای کلیه اعمال خود، اعم از ربودن و به قتل رساندن و هر عمل دیگری می توانند انواع و اقسام فتواها را کسب کنند و لباس شریعت و دین به عملکرد خشونت بار خود ببخشند، ولی عملکرد اخیر آنها مذموم تر از آن است که با هر فتوایی حلال گشته و آب کشیده شود. ماند نجاستی است که قابلیت تطهیر ندارد و این لکه ننگ هیچگاه از دامان عملکرد آنها پاک نخواهد شد. استفاده از فرزند برای شکست یک زندانی نهایت ضعف یک سیستم بازجویی است که با هیچ روش دیگری قابلیت برتری بر زندانی را ندارد.
اما بازجو ها باید بدانند دوره آنها به پایان رسیده است. در شرایطی که فیلم های اعترافات تبدیل به کمدی کلاسیک شده است، اطلاعیه ها و بیانیه ها را هیچکس باور نمی کند، همه تبلیغات به ضد خودشان تبدیل شده است. حتی اگر همه زندانیان توبه نامه بنویسند، همه احزاب اعلام کنند که تعطیل خواهند کرد، مردم راه خودشان را خواهند رفت. اگر همه روزنامه ها را ببندند و به همه تهمت نگهداری اسلحه و مواد مخدر بزنند، وب سایت ها را فیلتر کنند، باز هم مردم به راه خود ادامه خواهند داد. مردم برای ادامه راه منتظر هیچ فردی نخواهند نشست چرا که عملا نشان داده اند از هیچ فردی یا گروهی نیز دستور نمی گیرند.
این سرنوشت محتوم همه دیکتاتور هاست. روزی باید جمع کنند و بروند.