من پیشنهاد می کنم اسم “سپاه پاسداران انقلاب اسلامی” را برداریم و به جایش اسم “ سپاه پاسداران انتخاب اسلامی” بگذاریم. انجام این کار دو فایده مهم دارد، اول اینکه فعلا انقلاب موضوعیت ندارد. و دوم اینکه فعلا انتخابات موضوعیت دارد. اینکه چرا انقلاب موضوعیت ندارد، اظهر من الشمس است، وقتی رهبر انقلاب که آیت الله خمینی بود، حرفش درباره اینکه سپاه مطلقا حق ندارد در انتخابات شرکت کند، تبدیل به این شده که هیچ کس جز سپاه حق ندارد در انتخابات شرکت کند، بیخودی چرا آن مرحوم را در گور می لرزانیم؟ پسرش و نوه اش و دامادش و عروس اش و همه فامیل اش که حق حرف زدن ندارند، حرف های خودش را هم که کسی به زین اسب حضرت عباس هم حساب نمی کند، مجلس هم که در راس امور نیست، هاشمی هم که عزیز دل او بود، الآن باید برود سر قبر امام اگر به دخترش فحش خواهر و مادر ندادند، بوق بزند، اعضای شورای انقلابش هم که همه شان یا زندانی اند، یا حق حرف زدن ندارند، یا از ایران فرار کردند.
تازه انقلاب شعارش استقلال و آزادی و جمهوری اسلامی بود، استقلال اش که شده مایه فقر و بدبختی، آزادی اش هم که فقط یک میدان است که کسی آزادی ندارد در آن جمع شود، جمهوریت هم که سالهاست به فنا رفته است، اسلامیت اش هم که در چهار تا روحانی و مرجع تقلید خلاصه می شد که آنها هم دورشان طناب کشیدند، تا سرکوچه شان بخواهند برود قبل اش باید از اراذل و اوباش نیروی انتظامی اجازه بگیرند. پس حالا که انقلاب تمام شده، پس به جای آن انتخاب را بگذاریم که مورد علاقه سپاه هم هست.
اولا که فرمانده سپاه که خودش حق ندارد یک کلمه درباره انتخابات حرف بزند و نظر بدهد، اعلام کرده که “اینکه آقای خاتمی بتواند در انتخابات شرکت کند، بستگی به مواضع او دارد.” پس سپاه تعیین می کند چه کسی می تواند وارد انتخابات شود و چه کسی نمی تواند. البته آقای مجتبی ذوالنور از فرماندهان سپاه گفته که “شورای نگهبان براساس نظر سپاه عمل نمی کند.” یعنی فقط وزارت کشور و نامزدها و ستادهای انتخابات زیر نظر سپاه هستند و شورای نگهبان مثل قاضی ها که مستقلا از رهبری دستور می گیرند، کاملا مستقل از سپاه هستند. نماینده مجلس هم که باید حداقل مدافع انتخابات خودش باشد، گفته که “هوچی گری سران فتنه از هراس شان نسبت به اقتدار سپاه نشات می گیرد.” رئیس اداره سیاسی سپاه هم که اعلام کرده که “خاتمی از سردمداران فتنه سال 88 بود.”
از طرف دیگر سپاه هم که برای برگزاری انتخابات اعلام آمادگی کرده و فرمانده نیروی زمینی ارتش بلافاصله بعد از تهدید خاتمی توسط فرمانده سپاه گفته است که “ایران در اوج قدرت نظامی قرار دارد.” بخش موشکی سپاه هم که قرار است هر ماه تا قبل از انتخابات مانور بدهد و تعدادی موشک به طرف احزاب و گروههای سیاسی مختلف شلیک کند. نیروی هوایی سپاه هم قرار است تمام چتربازان و خلبانان و جنگنده های خود را برای نظارت بر انتخابات آماده کرده و بعد از هر سخنی که خاتمی بگوید پنج تا موشک شهاب یک تا پانزده شلیک کند. نیروی دریایی سپاه هم بناست که در تمام مدت انتخابات از یک طرف آب را گل آلود کند، از طرف دیگر سر ملت را زیر آب بگیرد، از جانب سوم زیرآبی برود و از تنور انتخابات ماهی دودی بگیرد. البته همزمان با نزدیک شدن رقابت های انتخاباتی سردار حجازی گفت: “تمام داشته های دشمنان در منطقه در تیررس است.”
از اینها گذشته، خودشان کم سردار و سرلشگر داشتند، یک دفعه احضار روح کردند و یک ریش انبوه که موجودی به آن متصل بود به نام ابوشریف فرمانده سپاه در یخبندان دوم زمین شناسی، ظهور کرده و گفت: “حرکت حضرت امام قابلیت تعمیم به همه کشورهای اسلامی جهان را دارد.” به عبارت دیگر بطور رسمی پذیرفت که ایران قصد دخالت در تمام جهان را دارد. حالا ما در این وضع باید چه کنیم؟ برادر رضا رسولی از انجمن قلم ایران که احتمالا انجمن قلم ایران یکی دیگر از نامهای دانشجویان بسیجی است، اعلام کرد: “هنرمندان باید دین خود را به سپاه ادا کنند.” هنرمندان هم همگی اعلام کردند، چشم، داریم می کنیم، شما فرصت بده. و همه این اتفاقات زمانی رخ داد که وزیر کشور که یکی دیگر از فرماندهان سپاه است، در حالی که داشت خمیازه می کشید، گفت: “ایران جزیره ثبات و آرامش در جهان است.” با گفتن این جمله همه لبخند زدند و یادشان آمد که شاه خدابیامرز دقیقا دو سال قبل از اینکه از ایران برود، همین جمله را گفته بود که “ ایران جزیره ثبات در جهان است.”