غرق در خون با سر شکافته

نویسنده
نیما فرح آبادی

» انتشار خاطرات علی کروبی

سایت خبری سحام نیوز، نزدیک به مهدی کروبی یکی از دو رهبر زندانی جنبش سبز، قسمت اول خاطرات علی کروبی، فرزند سوم او را از بازداشت چند ساعته اش در جریان راهپیمایی 22 بهمن سال گذشته منتشر کرده است.

به نوشته سحام نیوزاین خاطرات بخشی از گفته های علی کروبی در جلساتی است که پس از آزادی با کسانی مانند هاشمی رفسنجانی، محمد خاتمی و نوادگان آیت الله خمینی و اعضای دفتر بنیانگذار جمهوری اسلامی داشته است.

علی کروبی یک سال بعد یعنی روز دوشنبه دوم اسفند 1389 به طور رسمی دستگیر شد و رسانه های خبری نزدیک به حکومت، اتهام او را “جاسوسی برای سرویس های اطلاعاتی کشورهای حاشیه خلیج فارس” عنوان کردند.

او که در روز 22 بهمن 1388 نیز همراه با پدر خود برای شرکت در تظاهرات روز 22 بهمن به میدان صادقیه (آریاشهر) تهران رفته بود، آنگونه که خود اعلام کرده توسط نیروهای یگان ویژه نیروی انتظامی دستگیر می شود و توسط آنها به شدت مورد ضرب و شتم، شکنجه و تهدید به تجاوز قرار می گیرد.

حسین کروبی فرزند دیگر مهدی کروبی چندی پیش با انتشار عکس هایی از برادر و پدر خود در روز 22 بهمن، از آثار و جراحات جسمی آنها که گفته بود با ضرب و شتم توسط نیروهای امنیتی و لباس شخصی به وجود آمده، پرده برداشت.

 

“تهدید به تجاوز در خانه خدا”

فاطمه کروبی همسر مهدی کروبی طی نامه ای که 24 بهمن سال گذشته به رهبر جمهوری اسلامی نوشت، گفت که فرزندش در مسجد امیرالمومنین توسط نیروهای امنیتی شکنجه و تهدید به تجاوز شده بود.

خانم کروبی که هم اینک همراه با همسر خود در محل نامشخصی زندانی هستند، در این خصوص نوشته بود: “هنگامیکه اسامی بازداشت شدگان را یادداشت می کردند، اوباش هائی که امروز در لباس ضابطان قرار گرفته اند به هویت علی پی بردند و پس از ده دقیقه و کسب اجازه از مسوولان ارشد خود، او را از جمع جدا کرده و بشدت مورد ضرب و جرح قرار دادند. این از خدا بی خبران مکان امن الهی را به شکنجه گاه فرزندان مردم تبدیل کردند. آنان در کنار ضرب و جرح شدید فیزیکی علی با بکارگیری سخیف ترین و زشت ترین الفاظ نسبت به فاطمه و مهدی کروبی او را تحت فشار روحی قرار دادند و در قبال اعتراض علی نسبت به آن اهانت ها و شکستن حرمت مسجد، نه تنها خشونت فیزیکی و زبانی را افزایش دادند بلکه این مرد ۳۷ ساله را در خانه خدا تهدید به … کردند.”

به نوشته فاطمه کروبی “در هنگام انتقال بازداشت شدگان آنان علی را از جمع جدا کرده و به گارد ویژه به سرکردگی افراد فاسدی می سپارند که دور جدید شکنجه او آغاز می گردد. در هنگام شکنجه از او فیلم گرفته و با افتخار از اینکه فرزند مهدی کروبی در اسارت آنان است با زشت ترین الفاظ به مهدی کروبی و خانواده او توهین می کنند. هنگامیکه دستور انتقال و آزادی علی به پایگاه خیابان شهید مطهری می رسد، مامور شکنجه ضمن اظهار تاسف می گوید اگر ۲۴ ساعت دیگر اینجا بودی جنازه ات را تحویل می دادم.”

این نامه فاطمه کروبی از جانب آیت الله خامنه ای بی پاسخ ماند اما دادستان تهران دو روز پس از آن با بیان اینکه هیچ دستوری مبنی بر بازداشت علی کروبی در روز 22 بهمن صادر نشده بود، گفته بود:‌ “اگر ایشان ادعا دارد که بازداشت شده است، باید دلایل و محل نگهداری خود را اعلام کند.”

جعفری دولت آبادی افزوده بود: “در استعلام‌های به عمل آمده از نیروی انتظامی، سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات مطلع شدیم که چنین شخصی اصلا بازداشت نشده است.”

 

اسیری برای انتقام

در جریان دستگیری رسمی علی کروبی در روز دوشنبه دوم اسفند سال جاری، ماموران نفیسه پناهی همسر او را نیز بازداشت اما ساعاتی بعد آزاد کردند.

آنگونه که سحام نیوز گزارش کرده، علی کروبی در دیدار با اشخاصی مانند هاشمی رفسنجانی، خاتمی و خانواده آیت الله خمینی درباره نحوه شکنجه خود در مسجد امیرالمومنین گفته است: “وقتی در مسجد فهمیدند که فرزند مهدی کروبی هستم، آنچنان آن لباس شخصی ها خوشحال شده بودند که سر از پا نمی شناختند. پس از فحاشی های بسیار و کتک زدن مرا به داخل اتوبوس بردند. در مسجد آنقدر توسط برخی قمه کشان کتک خوردم که صدای اعتراض برخی از خودشان در آمده بود!  در اتوبوس احساس خوبی داشتم چون فکر می کردم تمام آن کتک ها تمام شده و من قرار است به اوین برده شوم.”

او افزوده است: “ناگهان یک آدم بسیار تنومند وارد اتوبوس شد. چند صندلی آنطرف تر، مادر و دختری نیز دستگیر شده بودند. این مرد با ادبیاتی که تاکنون نشانی از‌آن ندیده بودم آن دو زن بی پناه را به باد ناسزا گرفت. کلماتی که هر انسان شرمش می آمد بشنود، چه رسد به آنکه پیش نامحرم گفته شود. سپس گفت “علی کروبی کیه؟” من دستم رو بالا بردم. پشت گردنم را  گرفت و در میان اتوبوس به طرز فجیحی شروع به کتک زدن نمود. سپس مرا از داخل ماشین به پایین پرت کرد و از من خواست که بر پشت وانتی که آنجا بود سوار شوم. توانی برای انجام این کار نداشتم. به همین دلیل مچم را گرفت و مرا بر روی زمین می کشاند.”

علی کروبی با بیان اینکه “ مرا پشت وانت انداختند و به محله ای بردند که گویا محله همان دسته اراذل و اوباش خودشان بود” اضافه کرده که “فحاشی کردند و شروع به انداختن آب دهان بر روی من کردند. برایم تمامی صحنه ها غیر قابل باور بود. ناسزاهایی که تا به حال نشنیده بودم، از دهان چفیه به گردن هایی در میامد که به ظاهر آبروی نظام بودند. ولی در واقع اراذل و اوباشی بودن که معلوم نبود سوابق ارزشی شان در حوزه فعالیتشان چه میزان بود؟ سپس مرا به مقر یگان ویژه بردند. آنجا نیز چنین شد.”

فرزند مهدی کروبی در ادامه خاطرات خود آورده است: “به دلیل کتک های بسیاری که در مسجد و ساختمان نیروی انتظامی خوردم دیگر توان صحبت کردن نداشتم. احساس می کردم آخرین لحظات زندگی من در حال سپری شدن است، با خود گفتم چرا اینقدر طولانی.  من را به شمشاد های بیرون بسته بودند و سرم را داخل آن کرده بودند به طوری که در لحظه اول احساس کردم چشمانم کور شد، سرما تمام وجودم را گرفته بود و پیراهنم غرق خون بود. در این هنگام مردی با جلیقه خبرنگاری و ظاهری آراسته، ریش تراشیده به سراغم آمد. با خود فکر کردم در میان این جماعت وحشی یک انسان هم پیدا شد، زیر لب زمزمه کردم خدای شکرت.”

کروبی گفته است که: “او به من نگاه کرد و سپس به سربازان گفت بداخل اتاق بیاوردیش. خوشحال شدم، سربازی به جلو آمد دستم را گرفت و بلند کرد و به آرامی در گوشم زمزمه کرد که من یک لر بختیاری هستم و از این بابت بسیار شرمنده ام، او گفت ببخشید کاری نمی توانم بکنم. همدردی این سرباز نقطه امیدی بود در آن تاریکی. من را با خود به داخل اتاق برد و بلافاصله خرمایی برایم آورد و اصرار کرد آن را تا ماموران نیامدند، بخورم. خرما راخوردم چند دقیقه بعد مرد به ظاهر خبرنگار آمد و گفت “می خوام بات مصاحبه کنم”. نگاهش کردم بدون آنکه چیزی بگویم.”

به گفته علی کروبی، این مرد “دوربین را بر پایه گذاشت و سپس آن را روشن کرد. از من پرسید، خودت را معرفی کن، من که توان سخن گفتن نداشتم به آرامی پاسخ دادم: علی کروبی فرزند سوم مهدی کروبی هستم. تا سر را بالا آوردم دیدم بالای سرم است و محکم سر من را به دیوار پشت سرم کوفت. دنیا برایم سیاه شد و برای چند دقیقه چیزی نفهمیدم. خون از سرم جاری شد.”

در پایان این خاطرات آمده است که: “در آن هنگام این حیوان به ظاهر انسان، کثیف ترین الفاظ را بر زبان نجسش جاری ساخت و آنچه مصداق عملی در خانواده خودش بود به من و همسرم که خواهر سه شهید جنگ است نسبت داد.”

سایت سحام نیوز در پایان وعده داده بخش های دیگری از خاطرات علی کروبی از بازداشت چند ساعته خود در 22 بهمن 1388 را به زودی منتشر کند و افزوده است که: “علی اسیری بود در دست گروهی که می خواستند انتقام پدر را از پسر بستانند و امروز هم او هم پدر و هم مادر در بند گرفتارند.”

مهدی کروبی و همسرش فاطمه کروبی، همراه با میرحسین موسوی و همسر او زهرا رهنورد که رهبری جنبش اعتراضی ایرانیان موسوم به جنبش سبز را بر عهده دارند، روزهاست که در محلی نامعلوم محبوس شده اند و هیچ خبری از آنها در دست نیست.