واژه “یلدا” برای هر کسی یادآور خاطراتی است، اما شبنشینی بخش مشترک این خاطرات است. بلندترین شب سال باید به نحوی سپری شود که افراد متوجه طولانی بودن آن نشوند و با کنار هم بودن به بهترین شکل میتوان گذر زمان را فراموش کرد. خیلی وقت است که دیگر آدمها به دلیل ماشینی شدن زندگیها به ویژه در شهرهای بزرگ کمتر میخواهند و میتوانند دور هم جمع شوند و شاید روزها و رسومی مانند نوروز و شب یلدا بهترین مجال برای این دورهم جمع شدنها باشد. ایرانیان در طی این سالها نشان دادهاند نمیخواهند رسوم تاریخیشان که ریشه در هویت آنها دارد فراموش شود و به همین دلیل رسومی مانند شب یلدا و نوروز را همیشه هرچه پرشورتر برپا میکنند. با سید محمد بهشتی شیرازی رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی درباره طولانیترین شب سال و کارکردهای آن در سنت ما ایرانیان به گفتوگو نشستیم که در زیر میخوانید:
تاثیرات و کارکردهای یلدا به عنوان یک سنت چیست و چرا ایرانیان این شب را از دیرباز جشن میگرفتند؟
یلدا یک آیین ملی است که در طول هزارههای مختلفی از تاریخ چندهزار ساله ایران وجود داشته و هیچوقت کمرنگ و بیفروغ نشده است. اگر به تاریخچه شب یلدا نگاه کنیم شب یلدا در حقیقت شب نور است. آخرین شب پاییز و نخستین شب زمستان بیانگر وضعیتی است که در آن صبحها خورشید زودتر از گذشته طلوع میکند و از این نظر میلاد نور و خورشید است. طولانیترین شب سال به شکل سمبلیک شبی بوده است که شب جمع شدن خانوادهها دور هم و بهویژه قصهگویی بوده است. قصه در فرهنگ ما عصاره فرهنگ و خرد بوده و تمام حکمت و باوری که در سرزمین ما وجود داشته در قالب قصه به نسلها و حتی فرهنگهای دیگر منتقل میشده است. ویژگی اصلی شب یلدا قصهگویی بوده نه به معنای آنکه در شبهای دیگر قصهگویی نمیشده بلکه اهمیت قصهگویی در این شب بیشتر از سایر شبها بوده است. در این شب افراد خانواده و مخصوصا کودکان با جمع شدن دور کرسی و در منزل بزرگان فامیل، تمام طول شب را به قصهگوییها و حکایتهای شیرینی که پدربزرگها و مادربزرگها نقل میکردند گوش فرا میدادند. در این شب کار تعطیل بوده و زارعان و کشاورزان کار را تعطیل کرده و تا دیروقت شبزندهداری میکردند. اگر سنت شب یلدا را به حقیقت درونی آن رجوع دهیم هیچوقت کهنه نمیشود. درست است که سنت شب یلدا بسیار قدیمی است اما از ویژگی آیینها این است که کهنگی برنمیدارند، یعنی همچنان میتوانند تکرار شوند بیآنکه ملالانگیز باشند. یلدا با گذشت هزاران سال هنوز هم با نشاط زیاد ماموریتهای فرهنگی خود را ایفا میکند و هیچوقت گرد کهنگی بر آن نمینشیند. معمولا فرهنگها از طریق مظاهرشان تدوام پیدا کرده و منتقل میشوند. یک از انواع مظاهر فرهنگی آیینها هستند در حالی که خیلی چیزهای دیگر مانند زبان، هنر و معماری جزو مظاهر فرهنگی هستند که از طریق آنها فرهنگ به نسلهای بعد منتقل میشود. آیینها مهمترین مظاهر فرهنگی هستند و اگر ما به این باور داشته باشیم که هر کشور و ملت چیزی نیست جز مجموعهای از باورها و فرهنگ به این ترتیب کمک میکنیم فرهنگ به نسلهای بعدی هم منتقل شود.
میراث ناملموس چیست و شب یلدا در دستهبندی جزو کدامیک از میراث فرهنگی کشور است؟
میراث و آثار تاریخی هر ملتی به دو دسته میراث ملموس و میراث ناملموس تقسیم میشود. میراث ملموس آثار معماری و اشیائی است که در موزهها نگهداری میشود در حالی که میراث ناملموس چیزهایی است که شیئیت و جسمانیت ندارد. برای مثال زبانها، آیینها، افسانهها و… جزو میراث ناملموس هستند و آیین مربوط به شب یلدا هم جزو میراث ناملموس کشور ماست.
با توجه به اینکه میراث یلدا ثبت ملی شده است، چقدر احتمال وجود دارد این آیین ثبت جهانی شود و اهمیت این مساله چیست؟
برای این کار باید مستندسازی و پروندهسازی شود تا به یونسکو ارجاع داده شده و آنها تصمیم بگیرند، اما شناسایی بهتر و ثبت این جشن کهنسال به عنوان میراث مشترک بشری ضمن اینکه میتواند آن را به همه ملتهای جهان بیشتر بشناساند، امکان حفظ ارزشهای جهانی نهفته در این جشن و انتقال بهتر آن را به نسلهای بعدی بشر فراهم خواهد آورد.
در فلسفه این شب چه ارتباطی بین برگزاری جشن در این شب و رسوم سایر ملل و ادیان و جشن کریسمس وجود دارد؟
شب یلدا در حقیقت همان شبی است که بعدها وقتی مسیحیت در اروپا رسمیت پیدا میکند به عنوان تولد حضرت مسیح آن را جشن میگیرد و خیلی رسوم ما از آیین مهر اخذ شده است. شب یلدا در حقیقت همان شب تولد حضرت مسیح بوده است و اگر در حال حاضر چند شب بین شب یلدای ما و شب کریسمس اروپاییان اختلاف است به دلیل اتفاقاتی که در تقویم افتاده و اختلالاتی که در آن صورت گرفته، بوده است. کریسمس همان شب یلداست و به عبارت بهتر کریسمس از شب یلدا اخذ شده است.
یلدا تا چه اندازه میتواند در هویت ما تاثیر داشته باشد و آن را مستحکم کند؟
توجه جوانان ما به مسائل هویتی در حال حاضر پررنگتر شده است. از طریق برگزاری این جشنها و آیینها فرهنگ منتقل میشود و انتقال فرهنگ یعنی انتقال هویت. رسومی مانند یلدا نسل به نسل به ایرانیان منتقل میشود و آنها از این طریق میفهمند قدیمترها مردم چگونه زندگی میکردهاند.
گفته میشد جمهوری آذربایجان درصدد این بوده این شب را به عنوان بخشی از فرهنگ خود ثبت جهانی کند. نظر شما چیست؟
کشور ایران در گذشته سطح وسیعی را تشکیل میداده و قفقاز، آسیای مرکزی، افغانستان و بخشی از عراق قسمتی از آن بوده است. همه کشورهای همسایه ما به همین دلیل از نظر تاریخی در فرهنگ ایرانی قرار دارند و نوروز و یلدا بین این کشورها مشترک است، زیرا رسوم شاخص فرهنگی است که برای همه کشورها برپایی آن از نظر ملی و هویتی مهم است و نمیتوان مانع این مساله شد یا نقدی بر آن وارد کرد!
منبع: آرمان، ۲۹ آذر،