عبدالله مومنی به 8 سال حبس تعزیری محکوم شد، جرم او چیست؟ مومنی متهم به تلاش برای استقرار دموکراسی و حقوق بشر در ایران از طریق فعالیتهای مسالمت آمیز سیاسی است. ناگفته پیداست که نظام حاکم هر گونه تلاش برای دموکراتیزه کردن ساختار قدرت و تحقق آزادیهای مدنی و سیاسی را تلاش در جهت براندازی خود تلقی می کند. این طبیعت همه نظامهای بستۀ ایدئولوژیک است که دموکراسی و دموکراسی خواهان را خصم خود بدانند. عبدالله مومنی مبلغ تمام عیار حقوق بشر و حامی سبک زندگی مدرن است و برای فاشیستهای اسلامی چه کسی خطرناک تر از او و امثال او؟
بنیادگرایان دینی و فاشیستهای اسلامی از اندونزی تا مراکش افرادی مانند مومنی را بزرگترین دشمنان خود می دانند. با این حال در ایران قضیه از دیگر جاها پیچیده تر ست ایران تنها کشوری است که فاشیسم اسلامی در آن فرصت دولت سازی یافته است. آنها اکنون امکانات اقتصادی، سیاسی و تبلیغاتی گسترده ای را در اختیار دارند، میلیاردها دلار رانت نفت، انحصار رسانه ای و زور سرنیزه چهره ای به ظاهر قدرتمند از حاکمیت ولایی – سپاهی ایران ساخته است. آنها قوه قضاییه، نیروی انتظامی، سپاه پاسداران، دولت و مجلس را در اختیار دارند، همچنین یک شبکه پیچیده سیاسی – اقتصادی- ونظامی که سر رشته آن به بیت رهبری می رسد پشتیبانی از رانتها و منافع این حاکمیت نامشروع را برعهده داردY همان شبکه ای که وقتی خود را بازنده انتخابات دید با تکیه به ثروت افسانه ای و قدرت نظامی اش کودتایی پیچیده و سریع را سازماندهی کرد. با این همه آیا عجیب نیست که دولتی به رغم در دست داشتن همه این ابزارهای قدرت از “عبدالله مومنی” و امثال او بترسد؟
آری دولت کودتا با تمام کبکبه و دبدبه نظامی و امنیتی اش به شدت از فعالین سیاسی اصلاح طلب و مدافعان حقوق بشر می هراسد. دولت کودتا اکنون تنها به زور سر نیزه است که حکومت می کند، کوچکترین پایگاه مردمی ندارد و با عملکرد چند ماه اخیر خود حتی بی تفاوت ترین اقشار اجتماعی را به مخالفین فعال خود تبدیل کرده است. دولت کودتا به رغم همه عربده کشی هایش اکنون به شدت از عقده اقتدار رنج می برد، هیچ چیز تحقیر آمیز تر از این نیست که سران کودتا هیچکدام جرأت حضور در انظار عمومی را ندارند. اکنون حتی وابستگان درجه دو دولت کودتا هم شهامت حضور در میان مردم را ندارند آنها وقتی به دانشگاهها می روند با شعار مرگ بر دیکتاتور استقبال می شوند و با قاتل برو گمشو و لنگه کفش بدرقه می گردند.
رنج از عقده اقتدار کودتاچیان را به سوی سرکوب و خشونت سوق می دهد؛ مردم را از زن و مرد، پیر و جوان در خیابانها کتک می زنند، زندانیان را در زندانها شکنجه می کنند، به سانسور شدید خبری روی می آورند و احکام طویل المدت حبس برای فعالین سیاسی اصلاح طلب و تحولخواه صادر می کنند.
پیش از این نیز گفته شد که: “عبدالله مومنی جرمی جز دفاع صریح و بی پرده از حقوق بشر نداشته و ندارد، او سخنگو و خدمتگزار بی مزد و منت قربانیان بی شمار نقض حقوق بشر بود، هر جا سخن دفاع از حقوق بشر بود عبدالله مومنی هم آنجا بود، مومنی حقوق بشر را هم استراتژی می داند و هم تاکتیک، او معتقد به شیوه مبارزه مسالمت جویانه برای نیل به اصلاحات بنیادین است، او همواره خواهان اتحاد عمل نیروهای دموکراسی خواه بود و از هیچ تلاشی برای نزدیک کردن تحولخواهان مضایقه نمی کرد، مومنی در یکسال و اندی اخیر عملا به یکی از استراتژیست های نیروهای تحولخواه و اصلاح طلبان ساختارگرا تبدیل شده بود، همه اینها بس بود تا خفاشان کور و زشت شب کینه این مرد را به دل بگیرند و مترصد بر زمین زدنش باشند، این سد سترگ کینه در شرایط فعلی فرصتی برای شکستن و سیلاب شدن یافته است تا با توسل به غیراخلاقی ترین و مهیب ترین روشها عبدالله مومنی را غرق کند، اما زهی خیال باطل، ما در کنار عبدالله هستیم، حال که گناه عبدالله اعتقادش به دموکراسی و حقوق بشر است ما هم در این جرم و گناه شریک اوییم و برای شراکت در مجازاتش نیز آماده ایم، پس بگیرید ما را، بکشید ما را،شکنجه کنید ما را، به کرده ناکرده واردار به اعتراف کنید مارا.. این از جهل و کوته بینی شماست که فکر می کنید با این شیوه ها می توانید جنبش سبز را متوقف کنید، نه این مردم را این بار سر باز ایستادن نیست، آب شما را با خود خواهد برد، باد کاشته اید و سرانجام طوفان درو می کنید.”
دولت کودتا نمی تواند با محبوس کردن امثال عبدالله مومنی خواست دموکراسی و حقوق بشر را در ایران از بین ببرد. این خواست برخاسته از نیازهای اصلی جامعه ایران است و با به زندان انداخته شدن مومنی ها و نبوی ها و زید آبادی ها و تاج زاده ها و دکتر محمد ملکی ها و محمد صادقی ها و حسن اسدی ها سرکوب نمی شود. عبدالله مومنی یکی نیست. او اگر چه از چهره های منحصر به فرد جنبش دموکراتیک مردم ایران است اما “تنها” نیست، حالا که بناست عبدالله زندان باشد حاکمیت باید بداند که با صدها و هزارها عبدالله مومنی طرف است. عبدالله مومنی به هشت سال حبس محکوم شد. اگر جرم عبدالله مونی تحولخواهی است همه ما عبدالله مومنی هستیم، عبدالله از گلو و قلم ما پیام دموکراسی خواهی، صلح طلبی و دفاع همه جانبه اش از حقوق بشر را به خارج از زندان منتقل می کند. عبدالله مومنی نسلی را در دانشگاهها پرورش داده است که صدای او خواهند بود.