سالهاست که پیرامون انعکاس اخبار مربوط به رهبر جمهوریاسلامی٬ رسم نانوشتهای - نوشته؟ - وجود دارد: اخبار مربوط به وی تنها به نقل از سایت رسمی وی نقل میشود٬ عکسها نیز از همانجا انتخاب میشوند و طبیعتا تیترها نیز بیشتر نقلقول مستقیم از سخنان وی است. مطالب مربوط به رهبر جمهوریاسلامی حتما در نیمصفحه اول روزنامهها درج می شود و طبیعتا امکان انتقاد مستقیم از سخنان وی نیز وجود ندارد.
در این میان اما٬ مسالهی دیگری هم وجود دارد. آیتالله خامنهای سالهاست که فعال مایشای عرصه سیاست در ایران است و در نتیجه گروههای سیاسی تلاش میکنند که نظرات وی را نزدیک به خود تفسیر و تعبیر کنند. این مساله از سویی باعث میشود که این گروهها حاشیه امن بیشتری برای ابراز نظرات خود داشته باشند و از سوی دیگر با استفاده از این مساله٬ بخشی از مردم را که همچنان دل در گروی رهبری وی دارند٬ با خود همراه کنند.
این اتفاق که به وفور در رسانههای ما رخ میدهد٬ اما تالی فاسدی نیز دارد. اگر قرار باشد که صرفا براساس تیترهای روزنامههای مستقل و اصلاحطلب پیرامون آیتالله خامنهای قضاوت کنیم٬ تصویر مردی منصف٬ معتدل٬ مخالف با تندروی علیه معترضان٬ آزاداندیش٬ معتقد به آزادی بیان و … را خواهیم دید. البته که این نشریات هرگز این سخنان را جعل نمیکنند٬ اما به طور کامل نیز آنها را نقل نکرده و نمیکنند.
برای این منظور میتوان به یک نمونه اخیر اشاره کرد: روز گذشته رهبر جمهوریاسلامی٬ سخنانی پیرامون مذاکرات هستهای و همچنین گفتوگوها با غرب٬ عنوان کرد. سخنرانی وی مملو از تهدید و توهین به دیگر کشورها بود. استفاده از عباراتی چون “حرامزاده”٬ “چه غلطی میتوانند بکنند” و … بخش کوچکی از ادبیات رهبر جمهوریاسلامی است.
وی البته اشارهای به تیم مذاکرهکننده ایرانی هم داشت و آنها را چنین توصیف کرد: “مأموران دولت جمهوری اسلامی ایران هستند، اینها بچّههای خودمان هستند، بچّههای انقلابند؛ یک مأموریّتی را دارند انجام میدهند. کار سختی هم هست [که] بر عهدهی اینها است؛ دارند با تلاش فراوان آن کاری را که بر عهدهی آنها است انجام میدهند. بنابراین نباید مأموری را که مشغول یک کاری است و مسئول یک فرایندی است مورد تضعیف یا توهین یا بعضی از تعبیراتی که گاهی شنیده میشود - که اینها سازشکارند، و مانند اینها - قرار داد؛ نه، این حرفها نیست”.
وی البته بلافاصله دلیل خود برای حمایت از تیم مذاکرهکننده را چنین شرح داد: “تجربهای در اختیار ملّت ایران است - که حالا من مختصراً عرض خواهم کرد - این تجربه ظرفیّت فکری ملّت ما را بالا خواهد برد؛ مثل تجربهای که در سال ۸۲ و ۸۳ در زمینهی تعلیق غنیسازی انجام گرفت، که آنوقت تعلیق غنیسازی را در مذاکرات با همین اروپاییها، جمهوری اسلامی برای یک مدّتی پذیرفت. خب ما دو سال عقب افتادیم، لکن به نفع ما تمام شد. چرا؟ چون فهمیدیم که با تعلیق غنیسازی، امید همکاری از طرف شرکای غربی مطلقاً وجود ندارد. اگر ما آن تعلیق اختیاری را - که البتّه بهنحوی تحمیل شده بود، لکن ما قبول کردیم، مسئولین ما قبول کردند - آن روز قبول نکرده بودیم، ممکن بود کسانی بگویند خب یک ذرّه شما عقبنشینی میکردید، همهی مشکلات حل میشد، پروندهی هستهای ایران عادی میشد. آن تعلیق غنیسازی این فایده را برای ما داشت که معلوم شد با عقبنشینی، با تعلیق غنیسازی، با عقب افتادن کار، با تعطیل کردن بسیاری از کارها مشکل حل نمیشود… من فکر نمیکنم [از] این مذاکرات آن نتیجهای را که ملّت ایران انتظار دارد، بهدست بیاید، لکن تجربهای است و پشتوانهی تجربی ملّت ایران را افزایش خواهد داد و تقویت خواهد کرد؛ ایرادی ندارد امّا لازم است ملّت بیدار باشد”.
آیتالله خامنهای در این سخنان٬ در واقع دلیل خود را برای حمایت از تیم مذاکرهکننده روشن کرده است: به نظر وی این مذاکرات به جایی نخواهد رسید٬ جمهوریاسلامی همانند ده سال پیش در نهایت کار خود را انجام خواهد داد و گفتوگوها تنها به این دلیل انجام میشود که “تجربهای” کسب شود. فراموش نکنیم که وی پیش از این هم به انتقاد از تماس تلفنی اوباما و حسن روحانی پرداخته بود.
در این میان و در افکار عمومی٬ این گمان وجود دارد - فارغ از درستی یا نادرستی آن - که تیم مذاکرهکننده ایران قرار است مساله هستهای را حل کند٬ تحریمها را برچیند و رابطه با آمریکا را برقرار کند. زمانی که رسانهها در تیترهای نخست خود خبر از موافقت رهبر جمهوریاسلامی با تیم مذاکرهکننده میدهند٬ در واقع این پیام را منتقل میکنند که آیتالله خامنهای همسو با اهداف این تیم و خواست عمومی عمل میکند؛ مسالهای که به وضوح غیرواقعی است.
این چنین تیترهایی تنها نقشی که دارند٬ تطهیر آیتالله خامنهای و تبرئه وی از مشکلاتی است که در آینده به وجود خواهد آمد. در واقع این پیام غیرمستقیم منتقل خواهد شد که آیتالله خامنهای نیز همچون باقی مردم خواستار رفع و حل مشکلات است٬ اما این اتفاق به هر دلیلی رخ نداد و مقصر نیز در این زمینه یا دولت است٬ یا نیروهای تندروی جناحهای سیاسی و در نهایت هر گروه و جناح و نهادی به غیر از شخص وی.
طبیعتا از رسانههای داخل ایران این انتظار نمی رود که تیترهایی در مذمت رهبر جمهوریاسلامی بزنند٬ اما به نظر میرسد انعکاس اخبار مربوط به وی٬ به شکلی که او را تبدیل به بازیگر نقش اول آزادیخواهی و منطقی بودن در ایران تبدیل کنیم٬ کار نادرستی است.