راه قابل و رهبرِ ناقابل

محمد جواد اکبرین
محمد جواد اکبرین

“این آقا (خامنه ای) در خطبه های نمازجمعه و پیش چشم همه ی من و شما و در سایر سخنرانی هاشان، بارها و بارها حکومت پر از ظلم و جور خویش را با حکومت سراسر عدل امیر مؤمنان علی (ع) مقایسه می کند و به این وسیله صراحتا به مولای متقیان و پیامبر خدا و اسلام اهانت می کند؛ چطور است که شما به اتهام “اهانت احتمالی به رهبری” غیرت می ورزید و صدها نفر را ماه ها بازداشت کرده و برخی را به مدت های طولانی زندانی می کنید، ولی منِ مدعی پیروی از امیر مؤمنان اینقدر بی غیرت باشم که در برابر این جسارت ها و اهانت های آشکار هیچ واکنشی نشان ندهم؟… البته این وظیفه هر مسلمانی است که از حیثیت علی بن ابیطالب (ع) و ساحت دین خدا و پیامبر عزیز در برابر این جسارت ها دفاع کند”.

بخشی از دفاعیه احمد قابل در دادگاه- ۱۳۸۷

مرثیه نمی نویسم؛ وقتی احمد آقا دیگر نه از ترکش باقی مانده از روزهای جنگ رنج می برد و نه دیگر به انفرادی اوینِ تهران و وکیل آباد مشهد می رود چه جای مرثیه است؟

 تنها درباره همین دوشنبه ای می نویسم که حوالی ظهرش احمد آقا آرام گرفت تا معلوم شود چه کسانی سزاوار مرثیه اند! حوالی همین ظهر دوشنبه اول آبان، در خبرها آمد که محمود احمدی نژاد در نامه ای به صادق لاریجانی نوشته است: ”… متاسفانه گزارش مستند و دقیقی از انجام این وظایف قوه قضائیه در دسترس نیست… چگونه جنابعالی اجرای قانون اساسی را به مصلحت نمی‌دانید؟ اگر این نگاه بر کل فعالیت‌های قوه قضائیه حاکم باشد آیا نمی‌شود تصور کرد که برخی از اصول قانون اساسی و حقوق اساسی مردم با مصلحت‌اندیشی و تشخیص شخصی در قوه قضائیه متوقف شده و یا نادیده انگاشته می‌شود. متاسفانه جنابعالی قبلاً اعلام کرده‌اید که وجود هیات منصفه مطبوعات که صراحت اصل ۱۶۸ قانون اساسی است را قبول ندارید که در این مورد حضوری تذکر دادم. اما متاسفانه ظاهراً بخشی از اقدامات قوه قضائیه درباره مطبوعات و رسانه‌ها با همین نگاه انجام می‌گیرد.”

 باز در همین دوشنبه، نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران با ابراز پشیمانی ضمنی از حمایت های خود و سپاه از محمود احمدی نژاد گفته است: “حمایت‌های قبلی‌ام را از احمدی‌نژاد انکار نمی‌کنم اما ما که علم غیب نداشتیم تا بدانیم در ذهن آقای احمدی‌نژاد چه می‌گذرد و در آینده ایشان می‌خواهد چه کار کند… “

 و باز در خبرهای همین روز آمد که نمایندگان اصولگرای مجلس در هراس از آنچه نمی خواهند به زبان آورند به دنبال تشکیل “شورای عالی انتخابات” مرکب از نمایندگان سه قوه هستند و قرار است این شورا دبیر ستاد انتخابات کشور را تعیین کند و سیاست گذاری در اجرای انتخابات را بر عهده بگیرد.

همین چند نمونه خبر در همان روز پرواز احمد آقا کافی است تا نتیجه بگیرم؛ اگر از یکسو احمدی نژاد می گوید رفتار دستگاه قضایی عادلانه نیست و از سوی دیگر نماینده ولی فقیه در سپاه می گوید انتخاب احمدی نژاد برای اداره کشور اشتباه بوده و سرانجام هم نمایندگان اصولگرا چون از تقلب می ترسند به دنبال تشکیل شورای عالی انتخابات اند؛ مشکل را در کجا باید جستجو کرد؟

مگر راهی که احمد آقا و میرحسین موسوی و مهدی کروبی و دهها شهید و هزاران زندانی جنبش سبز نشان می دادند هشداری بر این بیراهه نبود؟ آیا غیر از این نقدها را به زبان آوردند که چنین تاوانی پرداختند؟ پاسخ این است که غیر از این نمی گفتند اما بیش از این گفتند! بیشتری را که منتقدانِ امروز، جرأت بیانش را ندارند، آن بیشتر همان بود که احمد آقا در دادگاه سال ۸۷ (پیش از جنبش سبز) گفت و میرحسین موسوی در بهمن ۸۹ با تعبیر “فرعون” از آن یاد کرد؛ بی عدالتی دستگاه قضایی و حاکمیت جریان انحرافی و جمهوری رمّالان و کف بینان و عربده های جنگ طلبان و هراس از تقلب در انتخابات، همه از ناقابلی و بی کفایتی رهبر و نظامیانی است که به نام “بصیرت” و به کامِ نِخوت و کبر و منیّتِ خود، کشور را به کام سرنوشتی مجهول برده اند. 

احمد آقای ما مرثیه نمی خواهد؛ ما دل نگرانِ روباه هایی هستیم که از جمهوری اسلامی، “قلعه حیواناتِ” جورج ارول ساخته اند، وگرنه آهوی ما را که “ضامنِ آهو” ضمانت کرده و از امشب، آرامترین خوابش را در خاک مشهد زندگی می کند…