زندگی با خلیفه در موصل

رضا تقی زاده
رضا تقی زاده

چند روز پیش منابع آمریکایی با هیجان از مرگ احتمالی خلیفه-ابوبکر البغدادی طی یک هجوم هوایی خبر دادند. اما ظاهرا زندگی روزمره در “جهادستان” خلیفه از آن روز تاکنون تغییری نکرده است: آنها همچنان نفت میفروشند، آب کافی توزیع میکنند و تازگی در مناطق خلیفه گری سکه صاحبقران هم (از جنس طلا و نقره) ضرب کرده اند.

افراط گرایان اسلام ناب محمدی پیشتر دو تجربه: حکومت در افغانستان، و همچنین مناطق سنی نشین عراق ( استان بزرگ انبار) را داشته اند. طالبان که با کمک نیروهای امنیتی پاکستان پا گرفته بودند از سال ۱۹۹۴ تا سال ۲۰۰۱ بر افغانستان حکمرانی می کردند. وقایع منتهی به یازده سپتامبر و هجوم نظامی آمریکا از هوا و زمین طالبان را از شهر ها راند و راهی روستاها و کوهستان ساخت.

بعد از تصمیم آمریکا به مسلح کردن قبایل سنی برای مقابله با القاعده در عراق، ابومصعب الزرقاوی، افراطی مسلمان اردنی، ظهور کرد و در سال ۲۰۰۶ بخش بزرگی از استانهای سنی نشین عراق را در اختیار داشت.

طالبان در افغانستان همه زنان را برقع پوش ساخت و خانه نشین. در عراق الزرقاوی روسای مشکوک قبایل را به گلوله بست و گردن زد و از توزیع نیازهای مصرفی مردم بازماند. با این وجود نه در افغانستان شورشی علیه طالبان شکل گرفت و نه در عراق اقدام عاجل و موثری علیه حکومت زور و وحشت الزرقاوی.

طالبان زمانی خلافت در کابل را از دست داد که پا از گلیم خود دراز تر کرد. تدارک حمله سپتامبر سال ۲۰۰۱ القاعده در نیویورک پایان کار حکومت ملا عمر را در افغانستان رقم زد و کشتن الزرقاوی طی یک هجوم هوایی آمریکا، حکومت افراطیون سنی را در عراق تدریجا به پایان برد.

از جمله درسهای ساده از شکل گرفتن دو حکومت از میان رفته افراطیون اسلامی در منطقه یکی این است که در جهان یک قطب و نیمی کنونی ( یکی آمریکا و نیمی روسیه و بقیه دنیا) هر زمان که در واشنگتن <اراده برای اقدام> وجود داشته افراطیون به لانه رانده شده اند.

زمان رشد افراط و جولان گرایی نیز زمانی بوده که آمریکا ششلول های خود را غلاف کرده و یا بفکر تجهیز آنها افتاده است. البته در هر دو مورد بستر رشد افراط گرایی نیز فراهم بوده: در افغانستان و عراق ( و سوریه) گروههای افراطی علیه دولتهای بی قابلیت و فاسد برخاستند ( مالکی در بغداد و اسد در دمشق) و در نتیجه تا حدود زیادی از حمایت محلی برخوردار بودند.

خلیفه عراق و شامات نیز خیال راحت دارد که تا زمان پایان بی حالی در واشنگتن و البته به شرط درس گرفتن از اشتباهات ملا عمر و الزرقاوی، <جهادستان> کنونی در بخش بزرگی از عراق و مناطق شرق سوریه بر جا خواهد ماند. جمعیت تحت حکومت خلیفه گری البغدادی در عراق و سوریه بیش از شش میلیون نفر برآورد میشود.

 

اقتصاد شهری 

بنا بر گزارشی که چندی پیش شبکه ان بی سی آمریکا تهییه و پخش کرد در موصل که دومین شهر بزرگ عراق است امور شهری به صورت عادی اداره میشود: مغازه ها باز اند، خلیفه هرازگاهی در محله ها غذای مجانی برای نیازمندان توزیع میکند، زباله ها را جمع میکنند، کمبود آب در میان نیست و سوخت و کالاهای مصرفی مردم فراهم است و توزیع میشوند.

در سوریه، مناطق نفتخیز “دیر الزور” منجمله میدان نفتی “العمر” که بزگترین میدان نفتی آن کشور محسوب میشود در اختیار خلیقه است. آنها نفت خام را حتی به عوامل و نیروهای اسد نیز میفروشند هرچند که ترکیه مشتری بزرگتر و بهتری است! در عراق هم دست خلیفه تا حدودی به نفت خام و تصفیه شده ( برای مصرف داخلی) باز است.

برای تامین آب، بزرگترین سد سوریه ( طبقا) و دریاچه پشت سد که در سال ۱۰۶۸ ساخته شده و به نام پدر بشار، نامگذاری شده در اختیار خلیفه است. در حدود عراق نیز سد فلوجه را در اختیار دارند و با تولید گندم در داخل، نان و آب و سوخت مردم تامین است.

بنا بر گزارشها خلیفه نفت خام را بشکه ای ۴۰ تا ۶۰ دلار میفروشد و بنا بر برآورد روزنامه فاینشال تایمز از این محل روزانه در حدود ۲ تا ۳.۵ میلیون دلار درآمد دارد.

 

مهمات برای جنگ

نیروهای نظامی خلیفه مابین ۱۰ تا ۱۵ هزار نفر است. نیروهای کمکی هم از اروپا و جنوب آسیا ابتدا راهی ترکیه و آز آنجا عازم پیوستن به خلیفه میشوند. البته و بدون شک عوامل نفوذی هم برای روز مبادا در بین آنها خواهد بود. (الزرقاوی را نیرو های نفوذی امنیتی اردن شناسایی و هواپیماهای آمریکایی هدف قرار دادند- خلیفه البغدادی نیز ظاهرا یک اخطار هفته گذشته از آمریکا گرفت و از حالا به بعد بیشتر مراقب خواهد بود)

داعش موصل را تنها با ۸۰۰ نیروی سبک و متحرک تسخیر کرد. نیازهای مردان او بیشتر به مهمات و سلاحهای سبک است. قاچاقچیان اسلحه و بعضی دولتهای محلی بهترین منابع برای تامین مهمات و سلاحهای سبک برای نیروهای البغدادی بشمار میروند. 

بر اساس برآورد یک موسسه مطالعات امنیت منطقه نیمی از مهمات مورد استفاده نیروهای داعش ساخت چین و بقیه به نسبت حجم ساخت بلغارستان، ترکیه، چک، روسیه و البته ایران است ( با وجود قطعنامه سال ۲۰۰۶ شورای امنیت که ایران را از صدور اسلحه و مهمات منع میکند.)

بخش قابل ملاحظه ای از مهمات داعش ساخت آمریکا و مطابق با استانداردهای ناتو و مشابه با مهماتی است که نیروهای نظامی عراق از آمریکا دریافت کرده اند ( ممکن است سلاح و مهمات ایرانی نیز از همین منبع بدست آنها رسیده). چند روز پیش دو محموله نظامی که ظاهرا هواپیماهای آمریکایی ( نیروهای ائتلاف) برای کردها پرتاب کردند بدست داعشی های رسید و آنها هدیه های آمریکایی را به نمایش نیز گذاشتند.

یکی از راههای تامین اسلحه و مهمات توسط خلیفه گری داعش مبادله پایاپای نفت با مهمات است. دلالهای نفت و اسلحه در مناطق مرزی ترکیه با سوریه و عراق مدتها است که بسیار فعال شده اند.

در پاره ای از گزارشهای امنیتی غربی آمده است که داعش به تعداد محدودی موشک اندازهای شانه حمل ( ضد تانک و هواپیما) دست یافته اندو در این صورت کمین کردن در حاشیه یک فرودگاه و هدف قرار دادن یک هواپیمای مسافربری برای آنها چندان دشوار نیست. به این دلیل پرواز های مسافری خارجی از آسمان عراق به کمترین میزان ممکن کاهش یافته ولی خطر میتواند پرواز های داخلی را همچنان تهدید کند.

با در نظر گرفتن وضع موجود در “ممالک محروسه داعش”، خلیفه گری عراق و شامات در صورت پرهیز از اشتباهات طالبانی های ملا عمر و سلفی های الزرقاوی و القاعده که با از دست دادن بن لادن بسیار بی رمق شده است، و خودداری از دراز کردن پا از گلیم قراردادی، تا مدتی غیر قابل پیش بینی همچنان برقرار خواهد ماند.