مروری بر سه کنسرت لغو شدهی ماه اخیر
بسیج علیه موسیقی؛ دیگر فقط وزارت ارشاد اسلامی نیست که برای هنرمندان چارچوب میسازد و آثارشان را از فیلتر ممیزی میگذارند. مجوز ارشاد این روزها تبدیل به بازیچهی دیگر نهادهای حکومتی شده. وزارتخانهی دولت جواز صادر میکند و بخش دیگری از حاکمیت آن را نقض. محدودیت که دیگر فقط از سوی جماعتی غیررسمی به اسم گروه فشار یا انصار حزبالله اعمال نمیشود و سر و شکل قانونی و رسمی به خود گرفته. ابتدا ادارهی اماکن و کمی بعد برای خالی نبودن لشکر سانسور، مقام قضایی. در ماه گذشته موسیقیدانهایی که در ایران به دنبال برگزاری برنامهی زنده بودند، خود را نه فقط پشت سد ارشاد، که در برابر دو نهاد دیگر دیدند که نسبتی حتی دور و کوتاه هم با فرهنگ و هنر ندارد.
کیهان کلهر- خداحافظی با کنسرت در ایران
نوازندهی مشهور کمانچه، کیهان کلهر، قرار بود در شب ۱۹ خرداد بر صحنهی برج میلاد حاضر بشود و کنسرت مشترکی با بروکلین رایدر برگزار کند. وزارت ارشاد مجوز برنامه را صادر کرده بود اما ادارهی اماکن که از زیرمجموعههای نیروی انتظامی است، به دلیل مسائل امنیتی مجوزهای لازم دیگر را صادر نکرد، تا کنسرت کنسل بشود. نکتهی جالب در این میان واکنش سخنگوی وزارت ارشاد است که میگوید “وزارت ارشاد درباره محتوای کنسرت نظر میدهد، سایر دستگاههای شرایط عمومی فرد را میسنجند اما نیروی انتظامی وظیفه تامینی دارد و درباره امنیت مکان برگزاری کنسرت اظهارنظر میکند.” به این ترتیب ارشاد با تایید محتوای کنسرت، خود را از بخش دیگر که تامین امنیت برنامه است کنار میکشد تا ادارهی اماکن هر جا و به هر دلیلی که خواست بتواند برنامههای زنده را لغو کند و خود به خود تبدیل به بخش غیررسمی وزارت ارشاد بشود. ادارهی اماکن دربارهی دلایل عدم صدور مجوز توضیحی نمیدهد تا شایعات به شکلهای مختلف از سایتها و خبرگزاریهای غیررسمی بیرون بیاید. شایعاتی که بخش عمدهاش متوجه زندهگی شخصی کلهر و مشکلات خانوادهگیاش میشود که حتی در صورت صحت مداخلهی قوهی قضاییه را طلب میکند و نه ادارهی اماکن. به هر صورت بعد از این اتفاق، کیهان کلهر در مصاحبهای اعلام کرد” تا زمانی که فرهنگ و هنر ایران گروگان زورگیری و زورآزمایی جناحهای سیاسی است و خط مشی مشخصی برای اینگونه فعالیتها تعریف و اجرا نشده، از انجام هرگونه فعالیت در ایران خودداری خواهم کرد.”
پرواز همای- تبرئهی چند مرحلهای
داستان برگزاری کنسرت پرواز همای پیچ و خم زیادی دارد. داستانی که از یک سمت مربوط به مهاجرت ناتمام این آوازخوان میشود و از سوی دیگر به مخالفت با حکومت ایران و بعد درخواست عفو و بخشش میرسد. سعید جعفرزاده احمد سرگورابی که مدتی با نام هنری “همای مستان” به فعالیت هنری میپرداخت و بعدها نام “پرواز همای” را برای خود برگزید، در دوران کشتار و سرکوب سال ۸۸ در سفر و کنسرت اروپایی خود تصنیف “لالایی مردم ایران برای شهیدان” را به برنامهی خود اضافه و آن را به کشتهشدهگان جنبش سبز تقدیم کرد. پرواز همای اما پس از مدتی تصمیم گرفت به ایران برگردد و فعالیتهایش را به صورت رسمی و قانونی ادامه بدهد و برای از بین بردن حساسیت گروههایی که او را “ضدانقلاب” خطاب میکردند، در نامهای که به صورت عمومی و در خبرگزاریها منتشر شد، نوشت “اگر من در گذشته اشتباهی داشتهام، پذیرفتهام و آمدهام که جبران کنم.” این توبهی خودخواسته باعث شد که وزارت ارشاد مجوز برگزاری کنسرت پروازی همای را برای پنج شب صادر کند تا این آوازخوان پس از ۸ سال در تالار وزارت کشور روی صحنه برود. اتفاقی که تا روز برگزاری کنسرت، ۲۰ خرداد، هم مشکلی بر سر راهش نبود و حتی ادارهی اماکن هم مجوزهای لازم را صادر کرده بود اما در آخرین لحظه براساس گفتهی معاون هنری وزارت ارشاد ارسال نامهای از سوی دادستانی باعث لغو کنسرت شد. کنسرت پرواز همای که از لحظهی قطعی شدن و آغاز تبلیغات با واکنش برخی از نمایندهگان مجلس و سازمان بسیج دانشجویی روبهرو شده بود، در نهایت با شکایت شخصی یکی از کارکنان روزنامهی جوان-ارگان غیررسمی سپاه پاسداران- به قوهی قضاییه، به مشکل برخورد و برگزار نشد تا پرواز همای به جای ایستادن بر روی صحنه و در برابر تماشاگران، به دادگاه برود و رو در رو قاضی بایستد. دادگاهی که در نهایت با تبرئهاش به پایان رسید تا دیگر مانعی از طرف قوهی قضاییه برای برگزاری کنسرتش در میان نباشد.
جیپسی کینگز- در انتظار تعویض برگزارکننده
کنسرت گروهها و نوازندهگان غیرایرانی در ایران موردی است که با توافق نظر پنهان بین ارشاد و دیگر نهادها به مشکلات و موانع زیادی برنمیخورد. در اینجا و با توجه به شکل و فرم موسیقی، ارشاد به سختی مجوز صادر میکند و کار به خوانهای بعدی نمیرسد. در این چهار دهه، شاید به اندازهی انگشتان یک دست موسیقیدان مشهور غیرایرانی برای کنسرت به ایران آمده که آخرینش “کیتارو”ی ژاپنی بوده. کنسرتی که گویا درآمد خوبی داشته و باعث شده مسئولان ارشاد، که در اینجا هم برنامهگذار و هم مجوزدهنده هستند، وسوسه بشوند دیگر افراد مشهور را هم به ایران دعوت کنند. موسسهای که به نوعی تعامل و نزدیکی زیادی با دفتر موسیقی وزارت ارشاد دارد تصمیم میگیرد که گروه معروف جیپسی کینگ را به ایران دعوت کند و وظیفهی تطهیر گروه برای رسانههای تندرو هم به پیروز ارجمند مدیر دفتر موسیقی ارشاد سپرده میشود تا در مصاحبهای تبلیغاتیعقیدتی بگوید “کارها بررسی شده و با فرهنگ ما منافاتی ندارد. در واقع مواضع این گروه با ما دور از هم نیست و مواضع ضدصهیونیستی در این گروه وجود دارد و در بررسیهای ما این موضوع لحاظ میشود.” گروه ضدصهیونیستی اما خیلی زود در مصاحبه با روزنامهی شرق حضور و اجرای برنامه در ایران را تکذیب کرد تا دوباره پیروز ارجمند مجبور به توضیحی دیگر بشود و در مصاحبهاش بگوید “رسانهای که خبر تکذیب این کنسرت را منتشر کرد، با گروه جیپسیکینگز گفتوگو کرده بود. در صورتی که قرار است گروه جیپسیکینگز فمیلی به ایران بیاید که قطعاتشان برای مردم ایران آشنا و مورد علاقهی آنها است.” در حالی که ویزای گروه نه چندان شناخته شدهی جیپسی کینگز فمیلی برای اجرای کنسرت در ایران، از سوی وزارت امور خارجه صادر شده بود، دوباره ادارهی اماکن با اعلام عدم تامین امنیت برنامه، به صورت یک طرفه برنامه را که هنوز به مرحله تبلیغات رسمی وبلیط فروشی هم نرسیده بود، لغو کرد تا همچنان مدیر دفتر موسیقی ارشاد در لباس شغل دولتی خود در صحنه بماند و توضیح بدهد که “در حال حاضر برگزاری این کنسرت را شرکت دیگری به عهده گرفته و قرار است که اجرای این گروه به شکلی متفاوت همراه با سخنرانی و با همراهی یک گروه ایرانی اجرا بشود که جزییات آن به زودی اعلام خواهد شد.” تغییر بخشی از برنامه و مهمتر از آن برگزارکنندهاش نشان میدهد ادارهی اماکن و دیگر نهادها، صرفا به بخش تامین امنیت برنامه توجه ندارند و محتوای کنسرت و همچنین شرکتی که از برنامه نفع مالی میبرد هم برایشان مهم است!
حیات ناقص موسیقی در ایران، با سکتههای متوالی به سوی نیستی کامل میرود. نشان ندادن ساز در تلویزیون، ممنوع بودن سبکهایی چون متال و رپ، حضور تعداد زیادی از اهالی موسیقی در تبعید و نداشتن مجوز فعالیت، غیبت زنان در بخش آواز و به تازهگی نوازندهگی، حالا به حضور و دخالت نهادهای انتظامی و قضایی در فضای موسیقی پیوند خورده تا اساسا در صحنه چیزی ازموسیقی باقی نماند. موسیقیای که به نظر نمیرسد مشکلاتش با جلسهی مشترک بین ارشاد و وزارت کشور و اصلاح مصوبه دولت که به نیروی انتظامی اجازه دخالت در لغو و برگزاری کنسرتها را میدهد، حل بشود. درد سرسامآور امروزی از ریشهای سرچشمه گرفته که اصل و اساس موسیقی را مطرود و حرام میداند و خواهان حذفش است و برای همین حیاتش را به شکلی میخواهد که ربطی به هنر و خلاقیت و آفرینش ندارد و چیزیست در حد طبیعتی بیجان در ویترین خالی فرهنگ.