جشنواره ♦ سینمای ایران

محمد عبدی
محمد عبدی

جامعه مهاجر ایرانی- که حالا به صورت پراکنده در سراسر جهان گسترده شده- غالباً برخوردهای گونه گون و متفاوتی را با سینمای امروز ایران داشته است؛ از نفی و انکار تا علاقه و توجه ویژه. اما در هر حال تجربه نشان داده که ایرانی های مهاجر- حتی آنها که قدمت مهاجرتشان به دهه ها می رسد- کماکان بدشان نمی آید فیلم های ایرانی را حداقل بر روی دیسک های دیجیتالی به تماشا بنشینند، برخی شان به فیلم های تجاری اقبال نشان دهند و بعضی سینمای جدی تر ایران.

 

گوهر مهاجر سینمای ایران

cinemayeiran1.jpg

 

جامعه مهاجر ایرانی- که حالا به صورت پراکنده در سراسر جهان گسترده شده- غالباً برخوردهای گونه گون و متفاوتی را با سینمای امروز ایران داشته است؛ از نفی و انکار تا علاقه و توجه ویژه. اما در هر حال تجربه نشان داده که ایرانی های مهاجر- حتی آنها که قدمت مهاجرتشان به دهه ها می رسد- کماکان بدشان نمی آید فیلم های ایرانی را حداقل بر روی دیسک های دیجیتالی به تماشا بنشینند، برخی شان به فیلم های تجاری اقبال نشان دهند و بعضی سینمای جدی تر ایران.

جشنواره فیلم “یاری” که به همت انجمن غیر انتفاعی یاری در سوئد، به تازگی هفتمین سالش را تجربه کرد، توانست تماشاگران زیادی را به خود جلب کند. شهر “اوپسالا”- که چهارمین شهر بزرگ سوئد است و زادگاه شهیرترین فیلمساز این کشور، اینگمار برگمان- در سه روز متوالی در سینمایی در مرکز شهر - که ازسینماهای قدیمی است و برگمان فیلم های اولیه اش را در این سینما به نمایش می گذاشت- با فیلم های متنوع کوتاه و بلند ایرانی میزبان علاقه مندان ایرانی و سوئدی بود و جالب این که برخی سوئدی های مشتاق از اولین تا آخرین فیلم هر روز را با دقت دنبال می کردند.

همین فستیوال به صورت یک روزه در سینمای بزرگی در استکهلم برگزار شد و گزیده ای از برنامه ها را به نمایش گذاشت. از ایران جعفر پناهی، محمرضاشریفی نیا و سارا خوئینی ها برای این جشنواره دعوت شده بودند و رویا تیموریان و مسعود رایگان هم که در استکهلم حضور داشتند به جمع میهمانان پیوستند و پیش و پس از نمایش فیلم هایشان به سوالات حضار پاسخ دادند.

نمایش آفساید در هر دو شهر با استقبال روبرو شد و پناهی از عدم نمایش فیلم هایش در ایران گلایه کرد. اما نمایش فیلم “نقاب” در اوپسالا از میانه فیلم دچار اشکال شد و فیلم “گیس بریده ” جایگزین آن شد که چندان مورد استقبال قرار نگرفت. نوع نگاه شعاری فیلم و بازی با احساسات تماشاگر کاری از پیش نمی برد، اما شریفی نیا ضمن اظهار تاسف از عدم نمایش “نقاب”، از “گیس بریده” دفاع کرد، همان طور که روز بعد در استکهلم، بعد از نمایش “نقاب” تقریباً همه فیلم های سینمای ایران به شکل دسته جمعی مورد حمایت قرار داد و تماشای فیلم های دیگری چون “پارک وی” را به تماشاگران توصیه کرد. عکس العمل تماشاگرانی که پیشتر “نقاب” را ندیده بود، اندکی با بهت و حیرت همراه بود و شریفی نیا اشاره کرد که فیلم پس از سه هفته از روی اکران برداشته شد و پایانی که تماشاگران دیدند- با انفجار اتومبیل و مرگ دختر- با پایان به نمایش درآمده متفاوت است.

اما جذاب ترین قسمت فستیوال، حضور سوسن تسلیمی بود؛ این فوق ستاره سینمای ایران که حالا بیست سالی است در سوئد زندگی می کند اما جان و روح سینما و تئاتر ایران با او آمیخته است؛ گیرم دون پایه ای که خود را “معمار سینمای نوین ایران” می داند[!]از ادامه حضورش در تئاتر شهر با بی ادبانه ترین شکل ممکن جلوگیری کند و نفهمد که چه گوهری را از گنجینه هنر ایران، دو دستی و به همین سادگی به سینما و تئاتر کشوری در آن سوی آب ها می بخشد.

سوسن تسلیمی در میان استقبال تماشگران جشنواره را روز جمعه هفته گذشته در “اوپسالا” افتتاح کرد. او اشاره کرد که فیلم های پناهی را دوست دارد و از حضور او خوشحال است و در ادامه به تفاوت نوع نگاه و رفتار مسئولان هنری در ایران و سوئد پرداخت و از اولین تجربه اش در سوئد گفت که مستقیم و بدون هیچ بازبینی و اظهار نظر، به روی صحنه رفت. پس از آن میهمانان دعوت شده از ایران به روی صحنه آمدند و پناهی با اشاره به تسلیمی گفت: “گوهر بزرگی را در سینمای ایران از دست دادیم، بخاطر بی لیاقتی مسئولان سینمایی”و نمایش آن شب “آفساید ” را به سوسن تسلیمی تقدیم کرد.

روز آخر بازیگر ارزشمند دیگری که سال ها قبل به سوئد مهاجرت کرده، میهمان فستیوال بود: علیرضا مجلل. او که نقش های ماندگارش در “ شاید وقتی دیگر” و “میرزا کوچک خان” در ذهن سینمادوستان ایرانی نقش بسته، با شعرهای زیبایی از مولانا و فروغ گفته های کوتاهش را آغاز کرد و به همراه ناصر زراعتی- منتقد و نویسنده سینمایی آرام اما فعال مقیم سوئد- از همه میهمانان و دست اندرکاران فستیوال تشکر کردند.

قرار بود اسفندیار منفردزاده-آهنگساز برجسته که این سال ها در استکهلم اقامت دارد - هم میهمان فستیوال باشد، که ظاهراً به دلیل کسالت در جشنواره حضور نیافت.همان طور که جای خالی محمد مطیع- دیگر بازیگر باتجربه ساکن سوئد- در فستیوال حس می شد.

فیلم های کوتاه و بلندی که در فستیوال به نمایش در آمدند حول و حوش محور زن و کودک، به ترتیب زیر انتخاب شده بودند:آوازهای سکوت[خسرو سینایی]، آفساید و دایره[ جعفر پناهی]، نقاب[کاظم راست گفتار]، زیتون[میسا مولوی]، فیلم نمایشنامه مصدق[رضا علامه زاده]، دختر پسر پیر مرد[منیر قیدی]، پیر مرد و ریل[پناه برخدا رضایی]، پل سیزدهم[فرهاد قریب]، اگر نبود بهمن بیگ[ناد علی شجاعی]، مکس و کافه ستاره[سامان مقدم]، جایی برای زندگی[محمد بزرگ نیا]، آن [ پوپک مظفری]، گل مرادتو[فرشاد حاج محمدی]، زیر خاک خانه پدری[ ناصر زراعتی]، دنیا[منوچهر مصیری]، خون بازی[رخشان بنی اعتماد]، آن بالا کنار جاده[مرجان اشرفی زاده].

 

در استکهلم پیش از آغاز نمایش فیلم ها، کلیپی درباره کودکان بی خانمان به نمایش درآمد؛ در راستای هدف این انجمن و این فستیوال که تمام درآمد آن- باضافه کمک های داوطلبانه- صرف هزینه تحصیل کودکان بی بضاعت در ایران می شود.