انتخابات، جریانهای سیاسی و رسانه‌‌ها

مرتضی کاظمیان
مرتضی کاظمیان

محمدحسین صفار هرندی، وزیر فرهنگ و‎ ‎ارشاد اسلامی، دوشنبه‌ی این هفته در حاشیه‌ی جلسه‌ی ارائه‌ی ‏لایحه بودجه از سوی رییس‌جمهور به‎ ‎مجلس شورای اسلامی، در پاسخ به پرسش یک خبرنگار ‌که گفته: به چه ‏میزان احتمال برخورد با رسانه‌ها در آستانه‌ی انتخابات وجود دارد، اظهار داشته است: “وقتی آسمان ‏می‌خواهد ببارد قبلا” یک غرشی‏‎ ‎می‌کند؛ نه! خبری نیست‎.‎‏..“‏

نگاهی به وضع رسانه‌‌ها در ایران امروز و در فاصله‌ی دو ماه مانده به انتخابات مجلس هشتم، برای تبیین ‏کیفیت رقابت و امکانات رسانه‌ای جریان‌های سیاسی فعال در کشور، بی‌فایده به‌نظر نمی‌رسد.‏

‎ ‎الف.اپوزیسیون:‏‎ ‎

مخالفان سیاسی در ایران، همچنان محروم‌ترین لایه در برخورداری از رسانه(به‌طور عام) و ‏مطبوعات(به‌طور خاص) هستند. رسانه‌ی ملی که به کنار؛ اینان همین قدر که توهین و تهمت و طعنی نبینند و ‏نشنوند، باید راضی و خرسند باشند؛ پوشش اخبار و انعکاس مواضع اپوزیسیون، به کنار… ‏

دیدگاه‌های مخالفان سیاسی در مطبوعات موجود هم در حداقل ممکن بازتاب می‌یابد؛ بدیهی است که این ‏دیدگاه‌ها اگر از خطوط قرمز متعدد و اعلام نشده، اندکی فراتر رود، به‌هیچ‌وجه امکان درج و انتشار نمی‌یابد. ‏به‌عنوان نمونه، کاملا” منتفی به نظر می‌رسد که مواضع یکی از جریان‌های سیاسی مخالف روند کنونی ‏انتخابات، منتشر شود یا در آستانه‌ی انتخابات، قابلیت انعکاس پیدا کند. با توجه به وابستگی مطبوعات کنونی ‏به جریان‌های اصلی سیاسی حاضر یا مرتبط با بلوک قدرت، هیچ کدام حاضر نمی‌شوند ریسک توقیف یا حتی ‏مواخذه‌ی جدی و عتاب را بابت درج این گونه اخبار و مطالب، بپذیرند.‏

در مورد امکان‌های اینترنتی هم نمی‌توان بی‌اشاره به فیلتراسیون و سرعت و پهنای اندک باندها، سخن گفت.‏

‏ این‌چنین، و به‌عنوان نمونه، بیانیه بسیار مهم نهضت آزادی ایران، با نوعی سکوت و انسداد مواجه می‌شود و ‏بازتاب در خوری نمی‌یابد.‏

‎ ‎ب.اصلاح‌طلبان:‏‎ ‎

‏”کشتی نوح” ی که طیف‌های گوناگون “دوم خردادی” بر آن سوارند، به میزانی که منتقد نظم مستقر در ‏ساخت قدرت شود، از “امواج” و “غرش”ها متاثر می‌شود. ‏

رادیکال‌ها یا پیشروها، اگر بخشی از جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب را شامل آن بدانیم، همچنان و ‏پس از مواضع اتخاذ شده در مجلس ششم ـ و برخی در دولت خاتمی ـ با بی‌اقبالی و حتی طعن و تهمت ‏رسانه‌ی ملی مواجه‌اند. این طیف، پس از توقیف فله‌ای مطبوعات و سرکوب‌های پیوسته‌ی بعدی، هنوز فاقد ‏یک امکان مطبوعاتی متعلق به خود هستند؛ چنانکه هر دو از داشتن نشریه حزبی و ارگان قابل انتشار محروم ‏مانده‌اند. سایت‌ها و وبلاگ‌های منتسب و نزدیک به اینان، البته فعلا” تحمل می‌شود.‏

دوم خردادی‌های متعادل‌تر و به‌وی‍ژه منتقدان جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب، به‌گونه‌ای محسوس با ‏اقبال بیشتری از سوی صدا و سیما مواجه می‌شوند؛ به‌ویژه که مواضعی علیه رادیکال‌ها اتخاذ کنند یا با ‏واژه‌های بدل اصلاحات، سبب سردرگمی بیش از پیش افکار عمومی شوند… اینان از داشتن نشریه و ارگان ‏نیز بهره‌مندند و وضعی آشکارا بهتر از یاران دیروز دارند(اعتماد ملی، کارگزاران، اعتماد، همبستگی، ‏مردمسالاری و…) بدیهی است که رویکرد نشریات یاد شده یکسان و مشابه نیست؛ برخی دموکراتیک‌تر و ‏آزادمنشانه‌تر رفتار می‌کنند و برخی مواضعی اپورتونیستی، پراگماتیستی و شبه‌دموکراتیک اتخاذ می‌‌نمایند. ‏درهرحال، آشکار است که اگر نشریات یادشده چهارچوب‌های نظم موجود و روند تکوین و برگزاری انتخابات ‏را با چالش جدی و پرسش و نقد بنیادین روبرو کنند، در خطر “غرش” و بعدتر، توقیف قرار خواهند داشت. ‏اگرچه بعید به‌نظر می‌رسد که مجموعه‌‌ی ناظر و سیاست‌گزاران این نشریات، چنین رویکردی را اتخاذ کنند و ‏از خود، به نمایش گذارند.‏

‎ ‎ت.محافظه‌کاران و اقتدارگرایان:‏‎ ‎

به‌نظر می‌رسد که هر سخنی در مورد این دو جریان، پرگویی باشد؛ چرا که هر دو از حضور و لابی‌های ‏موثری در ساخت قدرت برخوردارند، و به همین پشتوانه و امکان از تریبون‌های متنوع و گوناگونی ـ به‌ویژه ‏صدا و سیماـ سود می‌جویند.‏

‎ ‎فرجام سخن‎ ‎

تصور روند منتهی به انتخابات مجلس هشتم با این وضع به‌شدت نابرابر رسانه‌ای و امکانات تبلیغاتی، دشوار ‏به‌نظر نمی‌رسد. انتخابات آتی به‌گونه‌ای قابل پیش‌بینی در یک وضع ناعادلانه به جهت تبلیغی و توضیحی، ‏تکوین می‌یابد. مطبوعات منتقد و نیمه مستقل کنونی باید در التهاب و اضطراب شنیدن صدای “غرش”، ‏گام‌های نه‌چندان مطمئن بردارند؛ بماند که خطوط قرمز مشخص و نامشخص، واجد توصیه و تهدید کافی ‏است.‏

برای آن طیف از فعالان سیاسی که پیشبرد دموکراتیزاسیون ـ هرچند اندک و به‌تدریج ـ آن هم با وجود یک ‏دولت رانتی و ایدئولوژیک، به قدر لازم، قابل دفاع و باارزش است، و برای آن گروه از نیروهای سیاسی که ‏شرکت در رقابت‌های انتخاباتی موجود، با در نظر گرفتن تمامی محدودیتها و موانع و محدودیت‌های واقعی، ‏باز هم توجیه دارد و مفید به نظر می‌رسد، مشکل برقراری ارتباط با لایه‌های اجتماعی خاموش و منفعل و ‏منتقد، یک مشکل غیر‌قابل انکار است. بدون غلبه بر این وضع، یا بدون یافتن راه‌‌حل‌های موقتی، وضع موجود، ‏تاثیرات قابل‌توجهی بر نتیجه‌ی انتخابات خواهد داشت. و بیهوده نیست که خاتمی از چند هفته پیش، عزم ‏سفرهای استانی و برخورد مستقیم با افکار عمومی کرده است…‏