آمریکا و ایران: جنگ سرد

نویسنده

رابین رایت


پس از سه دهه تنش شدید، ایران و آمریکا هم اکنون درگیر یک جنگ سرد تمام عیار شده اند. در سال 1946 یعنی زمانی که اولین جنگ سرد بوقوع پیوست، وینستون چرچیل از یک پرده آهنین که به تقسیم اروپا منجر شد، سخن می گفت. پس از گذشت نیم قرن، دومین جنگ سرد در حالی اتفاق می افتد که دولت بوش تلاش می کند با کشیدن پرده ای سبز، خاورمیانه را به دوستان و دشمنان ایران تقسیم کند. رویارویی جدید میان ایران و آمریکا پایدارترین میراث ناآرامی های عراق است و نتیجه این امر قطعا ً آینده خاورمیانه را رقم خواهد زد.


سفر این هفته کاندولیزا رایس وزیر امور خارجه آمریکا و رابرت گیتس وزیر دفاع این کشور به خاورمیانه به منظور درخواست کمک از متحدان سرکش آمریکا در مورد عراق، نقطه عطف این جنگ سرد جدید خواهد بود. درخواست آنها از رژیم های سنی عرب که از جبهه کشورها و جنبش های تحت رهبری ایران شیعه در هراسند، آسان خواهد بود. مضمون این درخواست بدین شرح است: از عراق بعنوان مانعی در برابر ایران حمایت کنید و یا تحت نفوذ روزافزون رژیم ایران زندگی کنید.


ریچارد هاس رئیس شورای روابط خارجی آمریکا که در دور اول ریاست جمهوری بوش مسئول سیاست گذاری وزارت خارجه بود، می گوید: “تفاوت اینجاست که ایران هم اکنون به خاطر افزایش بهای نفت، ضعف عراق از زمان سقوط صدام و موفقیت های حماس و حزب الله سرزنده است. در مقابل آمریکا به خاطر همان بهای بالای نفت و مشکلاتش در عراق و افغانستان احساس ضعف می کند.”


ریشه های جنگ سرد دوم در تصمیم دولت بوش برای برکناری رژیم هایی است که پس از حملات یازده سپتامبر دشمن آمریکا تلقی می شوند. دو هدف اول طالبان افغانستان و صدام حسین بودند. این دو که بر حسب اتفاق دو دشمن ایران به شمار می رفتند، موانع مهمی در مقابل قدرت رژیم ایران بودند. آمریکا هم اکنون نقشی را که در گذشته توسط عراق بعنوان مخالف ایران در منطقه ایفا می شد، بر عهده گرفته است.


بروس ریدل عضو اسبق سازمان اطلاعات آمریکا و یکی از مقامات شورای امنیت ملی می گوید: “همزمان با خارج شدن دشمنان دیرینه ایران یعنی صدام حسین و طالبان از میدان بازی، ائتلاف ایران در طول پنج سال گذشته بی اندازه قوی تر شده است. بدون وجود کشور مانع در شرق یا غرب ایران، نفوذ تهران به طور طبیعی افزایش یافته و این امر بیشتر به خاطر اشتباهات آمریکایی ها تا استراتژی هوشمندانه ایرانیان بوده است. ایرانیان هم اکنون باور دارند که سیر حرکت تاریخ همسوی با منافع آنهاست و این خود به غرور ایران منتهی شده است.”


دولت بوش هم اکنون تاکتیک های جنگ سرد جدید را با جنگ سرد اول انطباق می دهد. در دهه 1940، اتحاد جماهیر شوروی پرده آهنین خود را به منظور تقویت کمونیسم در اروپای شرقی و ممانعت از نفوذ غرب از میان برداشت. کارشناسان اسبق مسائل کرملین مانند کاندولیزا رایس و رابرت گیتس که هم اکنون عهده دار سیاست خارجی آمریکا هستند، تلاش می کنند با همان شیوه قدیمی خود یعنی نصب یک پرده سبز، ارتباط جبهه تندروهای متصل به ایران را قطع کنند و از متحدان آمریکا در خاورمیانه حمایت نمایند.


در جنگ سرد جدید، ایران و آمریکا از ابزارهای آشنا و خوفناک برای تضعیف یکدیگر استفاده می کنند. اما جنگ سرد جدید به وضوح و روشنی جنگ سرد اول نیست. این بار مسائل آنقدر ساده و روشن نیست و کشورهای متحد به راحتی پشتیبان یکدیگر نخواهند بود. پل پیلار تحلیلگر اسبق مسائل خاورمیانه در شورای اطلاعات ملی آمریکا که هم اکنون در دانشگاه جرج تاون فعالیت می کند، می گوید: “بر خلاف جنگ سرد (اول) که در آن چارچوب مشترکی وجود داشت و ما، مردم اتحاد جماهیر شوروی و ساکنان جهان سوم مواضع را یکسان می دیدیم، امروز ما و بسیاری از کشورهای خاورمیانه شکاف ها را یکسان نمی بینیم.” در همین حال پاتریک کلاسون عضو موسسه واشنگتن که در زمینه سیاست خاور نزدیک فعالیت دارد، می گوید: “جایی که پرده سبز در آن برافراشته خواهد شد، کانون مشکلات است.”


منبع: واشنگتن پست، 29 ژوئیه،