سروده هایی از مانا آقایی و غزاله زرین زاده
تسکین درد با داروی شعر
مانا آقائی در شهریورماه سال ۱۳۵۲ در بندر بوشهر به دنیا آمده و در چهارده سالگی به کشور سوئد مهاجرت کرده است. او از نوجوانی با نشریات مختلف ادبی همکاری داشته، و تا کنون سه مجموعه شعر تحت عناوین “در امتداد پرواز” (۱۳۷۰)، “مرگ اگر لب های تو را داشت” (۱۳۸۲) و “من عیسی بن خودم” (۱۳۸۵) به چاپ رسانده است، که اولین آن ها را دربرگیرنده ی سیاه مشق های خود در شعر دانسته و آن را در کارنامه ی ادبی خود به حساب نمی آورد. از دیگر تالیفات مانا آقائی “فرهنگ نویسندگان ایرانی در سوئد” (۱۳۸۱) می باشد. وی همچنین اثری پژوهشی تحت عنوان “کتابشناسی شعر زنان ایران از ۱۳۲۰ تا ۱۳۸۳” زیر چاپ دارد. او که در دانشگاه اوپسالا در رشته ی ایرانشناسی به تحصیل پرداخته، دربارهء خود چنین مینویسد: “سال های کودکی و نوجوانی ام در سایه ی انقلاب، در وحشت جنگ و ترس از بمباران گذشت. زنده ترین خاطره ها را از ملاقات های کوتاه زندان، مسیر خانه و از پنجشنبه های گورستان دارم. وقتی فکر می کنم می بینم هیچ اتفاقی در زندگی ام بی دلیل نبوده. علاقه ام به شعر، گریزم از سیاست و اینکه حتی در عین امنیت دنبال پناهگاهی می گردم. من خودم را یک تبعیدی می دانم اما نه به لحاظ موقعیت زیستی ام بلکه از این رو که جهان را تبعیدگاه خودم می دانم و لکنت زبان و بحران هویت را که نتیجه ی هر تبعیدی ست به ناچار از بدو تولد با خود به دنبال می کشم. شعر برای من یک آژیر قرمز است که در وضعیت های اضطراری به صدا درمی آید. شعر برای من یک رفیق است، یک دشمن است، یک سم مهلک است، یک مسکن قویست که دردهایم را موقتا ساکت می کند. شعر برای من معشوقی ست که هرلحظه بیم خیانتش می رود.
معشوقی که اعتراف می کنم او را بخاطر خودم دوست دارم”. مانا آقائی از سال ۱۳۷۳ با همسرش اشک در شهر استکهلم زندگی میکند. اشک همچون او فارغ التحصیل رشته ایرانشناسی و از عاشقان ادبیات فارسی ست که تا کنون کتاب های “نوای نی: زندگی و آثار جلال الدین رومی بلخی” (۱۳۸۰)، “شریعت، معرفت شناسی و تجدد: فلسفه ی فقه در ایران معاصر” (۱۳۸۲)، “لمعات: معرفی آثار فخرالدین عراقی” (۱۳۸۴)، “روشنائی صبح: ترجمه ای از مجموعه مقالات دکتر سید حسین نصر “ (۱۳۸۵) و “برگزیده ای از اشعار حافظ” (۱۳۸۵) را به زبان سوئدی و انگلیسی به چاپ رسانده و هم اکنون با همکاری مانا آقائی در حال گردآوری و ترجمه ی یک آنتولوژی از شعر معاصر ایران به سوئدی می باشد.
1
یک بیابان دور
من هر روز عصر به یک بیابان دور میروم
و پاهای خستهام را
مثل دو ریل صاف و بیانتها رو به افق دراز میکنم
در این بیابان کوه بلندی هست
که هر روز عصر آفتاب خودش را از آن پرت میکند
شاید باور نکنید
من هر روز عصر به این بیابان میروم
و قبل از اینکه قطار باد هوهوکنان از راه برسد
این کوه بلند را تماشا میکنم
بی شک یک کوه بلند و دور
که از قلهی آن خونی غلیظ و نارنجی رنگ به زمین میریزد
به یادماندنی ترین منظره ایست
که میشود در پایان یک روز کسالتبار و بیحادثه دید
تاکنون صدها شاعر بیباک و هزاران نقاش ماجراجو
برای به تصویر کشیدن این منظره جان خود را به خطر انداختهاند
مطمئنم اگر شما هم یک روز عصر به دیدن این کوه بلند بروید
و در برابر آن دست سایه کنید
با اتفاق شگفتی روبرو خواهید شد
حتی اگر بیابانی که در آن ایستادهاید
فقط در خیال شما وجود داشته باشد.
2
سالی که گذشت
سالی که گذشت سال عجیبی بود
شایع شد نرخ نان
از جان انسان ارزانتر خواهد شد
اواسط اکتبر ماه, متافیزیک فروش بی سابقه ای داشت
کوتوله ای از دانشکدهء فلسفهء تبریز ادعای پیامبری کرد
جوانکی از عهد عتیق به خواستگاری ام آمد
اتفاقاًَ به شعر پست مدرن هم علاقه مند بود
خدا کند امسال همه چیز به روال عادی برگردد
خدا کند چنگیز تازه ای از راه نرسد
خدا کند کسوف دائمی نشود
خدا کند ما را به سیاره ای دورتر نفرستند
می گویند زمین هنوز بر شاخ گاو می چرخد
من با خودم عهد کرده ام تا تحویل سال بعد یک نفس بدوم
در خواب و بیداری یک لحظه نایستم
به پشت سر نگاه نیندازم
به هرچه برسرراهم سبز شد شک بکنم
و هیچوقت به جز دروغ هیچ چیز نگویم
حتی به چشم های گرد خودم در آینه.
“غزاله زرین زاده” متولد 3 بهمن 1358 در شهر مشهد. از سال 78 به طور رسمی وارد عرصه شعرشد و درمجلات ادبی آن دوره از جمله ماهنامه ادبی عصر پنج شنبه به سردبیری شهریار مندنی پورشروع به انتشار اشعارش کرد.
در سال 82 اولین مجموعه شعرش به نام” قاصدک” توسط نشر محقق مشهد انتشار یافت. پس از آن مجموعه دیگری آماده چاپ داشت که به علت فضای نامطلوب چاپ و نشر وتوزیع و نقد کتاب شعر از چاپ آن منصرف شد.
ولی درسال88 با توجه به فضایی که از کتابهای شعر امروز دیده می شد و تشویق عده ای از دوستان تصمیم به چاپ مجموعه دیگری گرفت که شامل شعرهای اخیر وی بود و توسط نشر نوح نبی در تهران به چاپ رسید. این مجموعه به نام” آخرین محل تولدم” ابتدا مجوز دریافت نکرد ولی پس از پیگیری ناشر با حذف 12 شعر که 23 صفحه کتاب را شامل می شد منتشر شد.
رشته تحصیلی زرین زاده شیمی آلی در مقطع کارشناسی ارشد است.
1
چون خطوط موازی به پیش می رویم
در راستای نارسایی های عشق
که زاویه اش در عمق انحرافی گیر کرده است
در پیچ جاده های هراز و گردنه های حیران و آهوان
تا عمق باتلاق گاوخونی
وتا مرز ِ ناهموار ِ خسروی
و جزیره های بی هویت ِ ایران
و این فصل نوینی گشته است
از مراسم عید و ایام سوگواری و وقت های بی وقتی
پس حاصل تمام ضرب و تقسیم ها
در گذار از این سال ها و رسیدن به بانک های سوییس
فقط خاطره می شود در مغز
که سوراخ می کند شکم را
تا می رسد به پوست و استخوان
وآن وقت
انفجار و
انفجار و
انفجار
که می شود آواری بر تمام نسل های نو سوار
2
جایزه می گیرم
تو را
در بغل خود!
خودی بی خود
دیاری که فراموش کرده ام
سرزمین مادری ام شده ای!
هزار راه نرفته بودم
که رفته بودی
تا برگردی
به انتهای خط خود
آخر زمان شدن
بهانه ایست!
امروز هر روز تو شده ام
امروز
روزهای گرانی را
بهانه حضور تو کرده ام
خوابیدم روی بستری
که خودم با دست خود
اتو کرده ام!
و هنوز به مغزم می بافم
خیالت!
همه سوئ راحت باشد!
آسوده باش
که من همیشه هستم!