جنگ یا توهم جنگ؟

بیژن صف سری
بیژن صف سری

شایعه حمله نظامی آمریکا و یا اسرائیل به ایران از جمله مهمترین شایعاتی است که از هفته گذشته نه تنها در بین اصحاب سیاست جهان بر سر زبان ها است بلکه سوژه ای برای قلم فرسایی گروهی از مخالفان نظام گردیده تا در نقش اپوزیسیون اما بدون در نظر داشتن واقعیت های پنهان شده درپس این شایعه واهمه انگیز، در جهت خواست و میل زمامداران جمهوری اسلامی، به تحلیل های بی اساس مبنی بر وقوع عنقریب جنگ متوسل شوند تا دلواپسی را در دل ملت جان به لب رسیده از ظلم حاکمان امروز ایران، ماوا دهند.

این روز ها قلم بدستانی که بی گمان در میهن پرستی آنها نمی توان شک داشت با نوشتن مقالات مهیج و وطن پرستانه،وبا نهی عتاب بر کشور هایی که بر اساس این شایعه بی اساس بیم حمله نظامی آنها به ایران می رود، چنان سپری برای نظام ساخته اند که بستر مناسبی برای مظلوم نمایی رژیم گشته است تا با ایجاد توهم حمله در افکار عمومی به اهدف از قبل طراحی شده خود دست یابد؛اهدافی که در نهایت جنگ نا خواسته ای را بر ملت ایران تحمیل می نماید چرا که با توجه به قرار گرفتن دربن بست مناسبات بین المللی تنها مفر و راه نجات خویش را درشعله ور ساختن جنگی تازه می بیند.
شاید باور این تحلیل که بقای رژیم اسلامی به ایجاد جنگی تازه بستگی دارد، کمی غلو امیز و دور از ذهن به نظر اید اما با قرار دادن پازل های رفتاری سی ساله زمامداران جمهوری اسلامی در کنار هم که درمناسبات بین المللی همواره با اتخاذ سیاست “عسس بیا مرا بگیر” همراه بوده، باور این ادعا قابل قبول میگردد که جنگ تنها عامل بقای نظام کنونی ایران است تا با اتکا به این حربه خانمان سوز و با تظاهر به مظلومیت، نه تنها ذهنیت ملت تحت سلطه خود را تحت تاثیر قرار دهد بلکه با هیاهو و شانتاژـ که از جمله تخصص زمامداران جمهوری اسلامی است ـ افکار عمومی جهان را نسبت به تعدی و ظلم های ثابت شده خود بر ملت ایران منحرف سازد.
اینکه جمهوری اسلامی امروز در بن بستی خود خواسته قرار دارد، واقعیتی است که هروز در لابه لای اخبار منتشر شده توسط خود نظام به چشم می اید؛ خاصه که در تازه ترین گزارش یوکیا آمانو، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، که صراحتا “نشانه‌های فعالیت‌های مرتبط با تولید سلاح اتمی” جمهوری اسلامی را اشکار ساخته، هر گونه راه گریز از این بن بست را مسدود می سازد که این خود در کنار دیگر موارد همچون القای عدم امنیت در منطقه و سیاست های تحریک بر انگیزو نقض کنوانسیون بین المللی حقوق بشر، همه و همه، دست در دست هم ادامه بقای این نظام جابر را سخت می نماید تا بدانجا که حتی دولتمردان این نظام جنگ طلب با پیش بینی سقوط عنقریب نظام، علنا و بدون محابا دست به چپاول ثروت ملی زده و هر روز یکی پس از دیگری از کشور می گریزند.
 یکی ازدلایل مورد استناد نویسندگان مقالاتی که بر قوت گرفتن این شایعه دامن زده نظر غیر کارشناسانه و منفعت طلبانه ی دمیتری مدودف، رئیس جمهوری روسیه است، که جنگ لفظی بین دولتمردان اسرا ئیل با رژیم جمهوری اسلامی را فاجعه بار خوانده است که با توجه به حمایت های سود جویانه این کشور همسایه که همواره برای سر کیسه کردن زمامداران جمهوری اسلامی سعی درحفظ این نظام داشته است، نه تنها قابل اعتنا نمی تواند باشد بلکه وجود موانع دیگری از جمله اجماع و توافق جهانی نسبت به شدت عمل نشان دادن به دولتمردان امروز ایران، آن هم با اعمال تحریم ها و نه با جنگ، از بزرگترین نشانه های رد وقوع هر گونه حمله به ایران می تواند باشد؛ خاصه که پس از سال ها تحریم اکنون اثار و شواهد تاثیر گذار تحریم ها، خود بر استحکام این اجماع جهانی افزوده است تا بدانجا که در حال حاضر برای در مخصمه بیشتر قرار دادن رژیم ایران، اعمال تحریم های تازه تر در دستورعمل مجامع بین المللی قرارگرفته است. طرفه آنکه جنگ لفظی بین دو رژیم ایران و اسرائیل قصه ای مکرر است وتا کنون بیش از ده ها بار این دو کشوربا حربه حمله یکدیگر را مورد تهدید قرار داده اند و جنگ لفظی اخیرهم اقدام تازه ای نیست.
 و اما درمورد احتمال حمله امریکا به ایران که تنها در ذهن افراد نا اشنا به امور جاری دنیا و مناسبات بین المللی قابل تصورمی تواند باشد؛ ان هم در شرایط کنونی که این کشور مدافع سرمایه داری و ابر قدرت جهان، از جمله راه کار های سامان دادن به وضعیت بد اقتصادی خود را در بازگرداندن نیرو های نظامی خویش از عراق میداند. ضمن اینکه با اثر بخشی تحریم ها و هم نظر بودن جهانیان در سرنگونی نظام جمهوری اسلامی، ان هم بوسیله اعمال فشارهای نظامی و اقتصادی،دیگر نیازی بر صرف هزینه های گزاف گسیل داشتن نیرو های نظامی و یا حتی استفاده از سلاح های مرگبار نمی بیند، چرا که امروز با وجود شواهد شکاف دربین قدرت طلبان نظام که هر یک برای تصاحب قدرت بیشتر در جدال با یکدیگر بسر می برند و این خود منجر به از هم گسیختگی دراداره امور جاری کشورگردیده، آنچه مقصود و منظور از این تنگنا قرار دادن رژیم جمهوری اسلامی بوده است بزودی توسط ملت جان به لب رسیده ایران محقق می گردد.