تحریف حقیقت درقالب درام!

نویسنده
یوسف محمدی

» پرده نقره ای/ اکران تهران

نویسنده: علیرضا طالب زاده، کارگردان: علی غفاری، تهیه کننده: محسن علی اکبری، دستیار  کارگردان: مانفرد اسماعیلی، مشاورکارگردان: ابراهیم حاتمی کیا، مشاورتاریخی: دکترعلی اکبر ولایتی، بازیگردان: سیما تیرانداز، منشی صحنه: سحرجزایری، مدیرتولید: طهورا ابوالقاسمی، مدیر فیلمبرداری: محمود کلاری، عکس: حسن ناجی، طراح صحنه ولباس: ایرج رامین فر، صدابردار: حسن زاهدی، تدوین: بهرام دهقانی، موسیقی: محمد رضا درویشی.

بازیگران: حمید فرخ نژاد، فرهاد قائمیان، علی رام نورایی، صالح میرزاآقایی، سیما تیرانداز، سیامک چراغی پور، الیسا کاچر، الکساندر ناوانف و بهنام تشکر.

خلاصه داستان: داستان فیلم “استرداد” به موضوع غرامت جنگی می‌پردازد که قرار بود توسط انگلستان آمریکا و شوروی برای جنگ جهانی دوم به ایران داده شود و مربوط به مقطع زمانی 1332 است. این فیلم درامی تاریخی درباره وقایع جنگ جهانی دوم و مسائلی است که پای نیروهای متحدین و متفقین را به ایران باز کرد و در آن به ماجرای پرداخت غرامت به ایران اشاره می‌شود.

نقصانی که به عنصری جدایی ناپذیردرآثارسینمایی ایران بدل گشته، عنصرروایت است. روایت گری و بکارگیری عناصرسازنده آن ازابزارهایی ست که کمتردرساخته های اخیرسینمای ایران مشاهده گردیده است. مهمترین ویژگی هرروایت خلق پرسش های دراماتیک برای مخاطب دریک موقعیت پرکشش است. پرسش های مربوط، به معنای صریح نمادهای سازنده ی متن روایی، به معنای ضمنی شان، به معنای درونمایه ای یا نمادین شان، به معنای کارکرد شان، به اهمیت شان برپایه ی دیگرجهان های متنی وغیرمتنی، وبه پیوندهایی که می توان میان پاسخ ها برقرارکرد، ربط می یابند. با توجه به این موارد، آشکاراست که برای خوانش وفهم یک روایت، وبرای طرح پرسش ورسیدن به پاسخ، باید با رمزگان تشکیل دهنده ی آن روایت آشنا باشیم. به عنوان مثال: اگرتماشاگری با قواعد وابزاربصری آشنا نباشد، نمی تواند به درستی رمزگان بصری درون فیلم را رمزگشایی کند. بنابراین، می توان گفت رمزگان هر روایت مکتوب “ دراینجا فیلمنامه “، تا اندازه ای سرشت زبانی دارد. با این حال، این زبان انعطاف ناپذیرنیست بلکه مجموعه ای ازرمزگان اصلی یا فرعی، وگروهی ازهنجارها ومحدودیت ها وقواعدی را به هم پیوند می دهد، درهم می آمیزد، وسامان می بخشد که برپایه ی آن ها روایت “کمابیش” فهمیدنی و درک کردنی می شود. ضعف موجود درعنصرروایی فیلمنامه های سینمای ایران هم ازمنظرفوق قابل بررسی ست. “استرداد” سومین ساخته بلند غفاری درمقام کارگردان است که پس ازحرف وحدیث های فراوانی جلوی دوربین رفت. غفاری مضمونی را دستمایه فیلم خود قرارداده که کمترفیلمسازی به سراغ آن رفته است. مضمون قصه به کنفرانسی درتهران درسالهای دهه آغازین 30 شمسی می پردازد. اثربا چنین رویکردی به آن سالها آغازمی گردد اما به سرعت روایت اصلی خود “مبادله طلا میان شوروی سابق وایران ازمرزجلفا” را گسترش می دهد. پیشروی وچیدمان رویدادها درفصل آغازین اثربه خوبی صورت می پذیرد اما هرچه زمان بیشتری ازاتفاقات می گذرد، مخاطب با ریتم کندتری درروایت مواجه می گردد. کاستی فوق درخط روایی قصه می تواند نشأت گرفته ازنویسندگان فیلمنامه باشد. همکاری نزدیک به 10 نفردربخش نگارش تضادهایی را درشیوه روایت، شخصیت پردازی، انتخاب رویدادها، مکان های رویداد وکشمکش ها بوجود آورده که به سادگی درفصول میانی وپایانی اثرقابل رویت است. درواقع مخاطب نمی تواند ساختارهماهنگی ازنشانه ها را برای خود رمزگشایی کند، به همین دلیل مخاطب تنها با شکل ومعنای ظاهری قصه وشخصیت ها همراه می گردد. فصل گشایش قصه که با مأموریت و محوریت طلاها آغازمی گردد برای مخاطب پرکشش است، اما تقابل معناهای متفاوت درفصل های بعدی قصه، زنجیره ای ازمعناهای ضمنی را شکل می دهد که مخاطب درمرحله تأویل مکانی برای نشانه ها ومعناهای فوق نمی یابد. نمونه بارزچنین اتفاقی درشخصیت ها، کاراکترسرهنگ “حمید فرخ نژاد” است. تصویری که نویسنده وکارگردان ازسرهنگ درفصل معرفی برای مخاطب می سازند “برعلیه منافع ایران” هیچ مناسبت وانطباقی با تصویروی درفصول بعدی قصه ندارد. سرهنگ بدون هرگونه زمینه چینی دراماتیک وبکارگیری مناسب عنصرتحول، دچارتزلزل شخصیتی می شود واین اوست که خواهان بازگرداندن طلاها به ایران است. نکته دیگری که درچنین آثاری حائزاهمیت است، تحقیق و مطالعه گسترده درتاریخ جهت نگارش بهترفیلمنامه است. زمینه تاریخی – اجتماعی “استرداد” دارای تناقض های فراوانی ست. عدم توجه به جزییات بصری منطبق با تاریخ، حضورافسرزن درساختارقصه، انتخاب بافت مناسب درطراحی صحنه ولباس ازکاستی هایی ست که می توان به آنها اشاره کرد. با انتخاب چنین ابزارها وعناصری ست که مخاطب بیش ازآنکه درمواجهه با اثرکارکردی کوششی برای خود برگزیند، کارکردی عاطفی انتخاب می کند. نتیجه چنین روندی باعث تقلیل اثربه درامی پلیسی – جنایی - ست که تنها هدفش سرگرم ساختن مخاطب است. درمیان ابزارهای بکارگرفته شده توسط کارگردان، می توان به فیلمبرداری کم نقص کلاری درمقام فیلمبرداراشاره کرد. استفاده مناسب ازسایه – روشن ها، اشیاء صحنه، عناصربصری ازمهمترین ویژگی های کارکلاری ست. “ استرداد ” درامی میلیاردی ست درامی که تلاش کرده تا رویدادی تاریخی را به تصویرکشد، اما دراین میان چشم برحقایقی ازدوره تاریخی مورد نظربسته است. چشم پوشی یی که این روزها درمیان اصحاب رسانه بحث های فراوانی را برانگیخته است.