اعتقاد با زندان و شکنجه از بین نمی رود

فرشته قاضی
فرشته قاضی

» دختر فیض الله عرب سرخی در مصاحبه با روز:

دختر فیض الله عرب سرخی، عضو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که طی روزهای گذشته در زندان دست به اعتصاب غذا زده بود در مصاحبه با “روز” گفت که اعتصاب غذای پدرش در ظاهر برای اعتراض به عدم درمان اما در واقع اعتراض به ظلم هایی بوده که بر زندانیان سیاسی وارد می شود.

ساجده عرب سرخی گفت که این فعال سیاسی در حال حاضر در بیمارستان امام بستری است اما روند درمانی او هنوز آغاز نشده.

همزمان نازنین دیهیمی، مترجم ادبیات کودک و دختر خشایار دیهیمی برای سپری کردن حکم محکومیت ۸ ماهه خود به زندان اوین رفت. او ۲۵ بهمن سال گذشته بازداشت و به اخلال در نظم عمومی و اقدام امنیت ملی متهم شده بود. خانم دیهیمی که پس از دوماه با قرار وثیقه آزاد شده بود به ۸ ماه حبس تعزیری محکوم شد و اینک به بند زنان زندان اوین رفته تا محکومیت خود را سپری کند.

در این میان محمد آزادی از زندانیان عاشورای سال ۸۸ پس از تحمل ۲۷ ماه حبس، از زندان آزاد شد.

بر اساس گزارش وب سایت سجام نیوز، محمد آزادی بیست و یکم خرداد سال ۸۹ و پس از شناسایی تصاویرش در تجمعات مردمی روز عاشورای سال ۸۸، در خانه پدری اش در خرم آباد بازداشت شده بود. او از سوی قاضی صلواتی، قاضی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به اتهام اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شده بود.

آقای آزادی پس از گذراندن بیش از نیمی از حبس ۵ ساله اش از زندان اوین آزاد شد.

 

تخم کینه و نفرت نکارید

فیض الله عرب سرخی، عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که از سه سال پیش در زندان به سر می برد به اعتصاب غذای خود پایان داد. او در حال حاضر در بیمارستان امام بستری است و ساجده عرب سرخی، فرزند این فعال سیاسی به “روز” می گوید: پدرم از چند ماه پیش مشکل کمر پیدا کرده و بارها توی ملاقات با خانواده از درد کمرش گفته بود. مادرم هم برای درمان و بیمارستان پیگیری کرده بود. هفته گذشته هماهنگ شده بود که برای عکسبرداری و ام ار ای، او را به بیمارستان منتقل کنند. از ۲۴ ساعت قبل هم داروی مخصوص را مصرف کرده بود. اما رییس بهداری، دکتر رضا‌زاده، به دلیلی که من نمی‌دانم و ظاهرا مشخص هم نیست، از اعزام جلوگیری می‌کند و پدرم به بند بازگردانده می‌شود. خانم عرب سرخی می‌افزاید: طی هفته‌های اخیر وضعیت جسمی پدرم طوری بوده که فقط با عصا یا کمک همبندیان امکان حرکت داشته و به گفته هم بندیان خیلی درد کشیده است. بالاخره روز شنبه که اتفاقا پدرم روزه هم بود او را به بیمارستان اعزام می‌کنند هرچند به او می‌گویند بیمارستان طالقانی ولی بعد به بیمارستان تجریش می‌برند. وقتی مادر و خواهرم آنجا می‌رسند یکی از ماموران زندان که سربازی به نام چوگان بود با رفتار بسیار زشت و توهین آمیزی با مادر و پدرم برخورد می‌کند و همانجا پدرم را به زندان برمیگرداند. به دروغ هم گزارش می‌دهد که ۲۰ نفر از اعضای خانواده اش آمده بودند و برای همین من برگرداندم. من نمیدانم چه رفتاری کرده بود که مادر من که زن محکم و صبوری است آن شب نتوانست حتی با من تلفنی حرف بزند. پدرم هم که با آن وضع درد، به زندان بازگردانده شده بود تصمیم به اعتصاب غذا گرفت. دختر آقای عرب سرخی با اشاره به مخالفت همیشگی پدرش با اعتصاب غذا می گوید: حتی پارسال وقتی بحث اعتصاب غذا میشد پدرم میگفت این شیوه ی درستی برای اعتراض نیست و من این را قبول ندارم. پدر م سه سال است که پای اعتقادش ایستاده و هر فشاری را تحمل کرده و از عقیده اش برنگشته؛ من نمیدانم چه بلایی سرشان آورده اند که در زندان نظرش در باره اعتصاب عوض شده و چاره ای غیر از این شیوه برای اعتراض ندیده. فکر میکنم این اعتراض که در ظاهر به خاطر رفتار های بسیار بد و عدم پیگیری روند در مان بود بیشتر اعتراض به سیستم رفتاری بود که با زندانیان ما دارند و ظلم هایی که بر زندانی های ما اعمال می شود. عماد بهاور دو سال و نیم است که یک روز به مرخصی نیامده. مهسا امرآبادی و مسعود باستانی هر دو زندان هستند، آن هم در دو زندان جداگانه. ژیلا بنی یعقوب و بهمن احمدی امویی هم همینطور. محمدحسین نعیمی پور و حسن اسدی زیدآبادی و ابوالفضل عابدینی و خیلی از جوان های ما مظلومانه در حبس هستند و… طبیعی ست که پدر من که جای پدر این هاست و کسی بوده که خودش جوانی اش را برای انقلاب گذاشته، جنگ رفته، دو برادرش شهید شدند اما باز هم احساس میکرد که دارد به کشورش خدمت میکند، وقتی این ظلم ها را می بیند نمی تواند اعتراض نکند.

 

خانم عرب سرخی می افزاید: به خدا با زندان بردن و حکم سنگین بریدن و قطع ملاقات و تماس نمیشود یک اعتقاد را حذف کرد. کما اینکه الان تحلیل ها و یادداشت ها بیشتر از اینکه از فعالان سیاسی خارج از زندان بیرون بیاید از داخل زندان می آید. با رفتارهای فعلی تنها و تنها تخم کینه و نفرت در بچه های اینها کاشته میشود و نسل بعد را تحت الشعاع قرار میدهد. این برخوردها غیر از ایجاد بی اعتمادی و تزلزل هیچ دستاوردی ندارد؛ دغدغه ی من و هم سن و سال های من و حتی پدران و مادران ما، نبوی و قدیانی و میردامادی و سحرخیز و رجایی نیست دغدغه ما نسل جوانی هستند که الان میتوانستند در بحران هایی که هر روز پیش می آید کمک حال مردم و کشور باشند اما در زندان هستند.

فرزند آقای عرب سرخی درباره آخرین وضعیت پدرش نیز می گوید: الان در استراحت مطلق و در بیمارستان امام بستری است و هنوز روند درمان شروع نشده. فعلا پزشک ها دارند بررسی میکنند ببینند مشکل چیست و باید چه بکنند. در حال حاضر هم اجازه داده اند مادرم در طول روز آنجا باشد. البته واقعا بخشی از بازجوها یا دست اندرکاران در این ماجرا از مسائل پیش آمده ناراحت بودند و پیگیری میکردند یعنی در تماس با خانواده میگفتند که پیگیر هستند و… کاش میشد عقلانیتی که گاهی در بعضی از اینها میدیدیم بیشتر بود شاید میزان عقلانیت بالاتر میرفت تا آدم باور کند که هنوز کسانی هستند که دلشان برای کشور میسوزد.