کودک را به زور بین پاهایش نگه داشته، بینیاش را گرفته و قاشق غذا را بارها در دهان او فرو میبرد، نگه میدارد و محکم دور دهانش میکشد، گریه و سرفه کودک با هم همراه میشود، کودک را کتک میزند، با موهایش بلند میکند و او را هل میدهد…. اینها شرح تصاویر ویدئویی از برخورد یکی از کارکنان مهد کودکی در اردبیل با یک کودک خردسال است که انتشار گسترده آن در فضای مجازی و سپس رسانهها، اعتراضات فراوانی به دنبال داشت. در نهایت هم دستور پلمب مهدکودک صادر و زن کودکآزار به همراه مدیر مهدکودک بازداشت شدند. بنا بر گزارشها این کودک آزاری در ۱۵ تیرماه در مهدی به نام “ستایش” رخ داده است. رویا احمدیان، مدیرکل بهزیستی استان اردبیل به خبرگزاریها گفته که بعد از شکایت والدین از مهدکودک ستایش و پخش فیلم کودکآزاری، موضوع را به مقامهای بالاتر ارجاع داده است. همچنین یک روز بعد از این شکایت دستور پلمب مهدکودک صادر و پرونده برای بررسی نهایی به تهران فرستاده شده است.
اما آزار یک کودک بیپناه تنها خبر دردناک روزهای اخیر نیست؛ هفته پیش رسانههای محلی استان گلستان از مرگ یک سالمند در خانه سالمندانی در شهرستان گرگان خبر دادند؛ مرگی که بر اثر ضرباتی که دو پرستار این آسایشگاه به بدن او وارد کرده بودند، اتفاق افتاده است. پس از آن روزنامه شهروند در گزارشی که روز شنبه ۲۱ تیرماه منتشر شد، جزئیات بیشتری را مطرح کرد: “ماموران در بازبینی دوربینهای مداربسته دیدند وقتی پیرمرد در نیمههای شب احساس ناآرامی میکند و از پرستاران آسایشگاه کمک میخواهد. دو پرستار بالای سر او حاضر میشوند، آنها قصد داشتند او را ساکت کنند به همین خاطر مرد سالمند را کتک میزنند تا اینکه او دیگر نفس نمیکشد.”
نگرانی اذهان عمومی از تکرار کودکآزاریها
هنوز ماجرای آزارجنسی یک ناظم و یک معلم ورزشِ مدارسی در تهران کهنه نشده که فیلمی از یک کودک آزاری در مهدکودکی در اردبیل نگرانیها را تشدید کرده است. چنانچه کاربران زیادی در شبکههای اجتماعی این سئوال را مطرح کردهاند که چه نظارتی بر جذب نیروها در مدارس و مهدهای کودک وجود دارد و چرا چنین حوادث دردناکی رقم میخورد؟
خبرنگار روزنامه فرهیختگان هم سئوال مشابهی را از رئیس سازمان بهزیستی پرسیده است؛ او در پاسخ گفته: “ما گزینش داریم، اما این مهدکودکها همگی به مراکز غیردولتی وابستهاند. اینها هیچکدام دولتی نیستند و رئیس هر مرکز باید پاسخگوی تخلفات مرکزش باشد و ما بهعنوان متولی دولتی و ناظر، وظیفه نظارت داریم، البته با ملاحظات کامل. به نظر میرسد ما در توسعه مهدکودکها موفق بودهایم اما به این موضوع هم واقف هستیم که از این دست اتفاقات هرگز نباید بیفتد. توصیه و خواسته من در این راه دشوار و اتفاق ناگواری که افتاده از رسانهها این است که با یک منطق خوب رسانهای ماجرا را دنبال کنند. من باز هم تاکید میکنم آنچه که وظیفه سازمانی بوده انجام شده و مابقی با قوه قضائیه است.”
هاشمی، همچنین از وقوع این کودک آزاری ابراز تاسف کرده است: “من بهطور کامل در جریان این واقعه تلخ هستم و فیلم آن را مشاهده کردم. میخواهم رسانههای محترم و اذهان عمومی آگاه باشند که اقدامات لازم در زمینه پیگیری این تخلف صورت گرفته است”.
مدیرکل سازمان بهزیستی استان اردبیل نیز یک مصاحبه مطبوعاتی داشت و موضع خود را اعلام کرد: “ظرف ۱۲ ساعت بعد از انتشار تصاویر مهدکودک مورد بحث، آنجا مورد بازرسی قرار گرفت و تعطیل شد و عاملان این موضوع بازداشت شدند و در اختیار قوه قضائیه قرار گرفتند. بنده نیز بهعنوان متولی بهزیستی شکایت کردم و منتظر اقدامات بعدی هستم. متاسفانه بر کسی پوشیده نیست که گاهی این اتفاقها میافتد و ما درصدد هستیم بهطور کامل این اتفاقات را ریشهکن کنیم. هیچ چشمپوشی هم در زمینه این اقدام غیرانسانی در کار نیست.”
اما آنطور که فرهیختگان خبر داده، این ماجرا ابتدا توسط سازمان بهزیستی استان اردبیل تکذیب شده و آنها اعلام کرده بودند تصاویر ساختگی است، اما وقتی کار به جاهای باریک کشید و اعتراضها بالا گرفت، چارهای جز تایید خبر باقی نماند.
رویا احمدیان، مدیرکل بهزیستی استان اردبیل توضیح داده که فرد خاطی در واقع مربی نبوده بلکه خدمه این مهدکودک بوده است: “در پی این حادثه و با شکایت و پیگیری مراجع قضایی و با اتهام کودک آزاری، مدیر مهد کودک مذکور و نیز فرد خاطی به زندان افتاده اند که البته مدیر روز پنجشنبه با وثیقه مقرر از زندان آزاد شده اما فرد خاطی همچنان در زندان است”.
او همچنین گفته که فیلم این کودکآزاری توسط مربی مهد کودک تهیه شده است: “مسئولیت کودکان در مهدها در درجه اول به عهده مدیر و درجه دوم به عهده مربی است، بدین لحاظ فیلمبرداری مربی از آزار این کودک به هیچ وجه قابل پذیرش نبوده و پیگیری میشود.”
افزایش سالمندآزاری
مرگ سالمند گرگانی بر اثر ضرب و جرح دو پرستار خانه سالمندان نمونه تلخ دیگر ظلم بر اقشار بیپناه جامعه است. یک جا کودک کوچک و بیدفاعی که توانایی بیان مشکلاتش را ندارد کتک میخورد و جای دیگر پیرمردی تنها و احتمالا بیمار در کنج یک آسایشگاه سالمندان به قتل میرسد. اما سالمندآزاری یک پدیده نوظهور نیست مدتهاست که کارشناسان و فعالان اجتماعی نسبت به شیوع آن هشدار دادهاند؛ مشکلی که البته تنها به ضرب و جرح سالمند محدود نمیشود.
چنانچه رییس دبیرخانه شورای ملی سالمندان میگوید: “سالمند آزاری در جامعه ایران بسیار زیاد است و مصادیق آن را حتی از طرف جامعه پزشکی میبینیم.” به گفته او مشکلات سالمندان در یک محور خلاصه نمیشود و شامل نیازهای درمانی، اجتماعی و سایر ابعاد سلامتی هم هست. نحوی نژاد همچنین گفته، مصادیق سالمند آزاری گسترده است و حتی عدم توجه را نیز در بر میگیرد. فردی که در جامعه تاکید و قدرت زیادی داشته است عدم توجه به نظافت و تغذیه او موجب آزار وی میشود. او میافزاید: “حتی جامعه پزشکی ما نیز در سالمند آزاری نقش دارد چرا که در هنگام معاینه بیمار توجه لازم را به آنان ندارند و تجویزهایی به سالمندان میدهند که با بیماریهای دیگر او تداخل دارد.”
همچنین دکتر غلامحسین معتمدی، روانپزشک، در یادداشتی به مناسبت روز جهانی سالمند در روزنامه اعتماد نوشته است: “سالخوردگان که در گذشته به علت تجربیات زندگی و با وجود تعداد کمتر از ارج بیشتری برخوردار بودند، امروزه با وجود تعداد بیشتر با حرمت کمتری روبه رو هستند و نادیده گرفته می شوند و گاه حتی اسباب مضحکه شده اند. سالمندی بر اساس تعریف امروزی آن تقریبا از ۶۰ یا ۶۵ سالگی آغاز می شود و می تواند از ۲۰ تا ۳۰ سال طول بکشد. لذا از همه دوره های دیگر عمر، کودکی، نوجوانی، جوانی و میانسالی طولانیتر است.”
در سبک زندگی امروزین رایج در ایران، سالمندان اغلب یا پشت فرمان تاکسی به قول خودشان دنده صد من یک غاز عوض میکنند، یا کز کرده در دکان و دکهای نشستهاند یا کنج خانههای سالمندان روزگار میگذرانند، پارکها اما هنوز مامن خوبی برای گپوگفت روزانهشان است. فارغ از هیاهوی شهر دمی با دوستان به تخته نرد و شطرنج میگذرانند وباز غروب به خانه بر میگردند. اما با افزایش جمعیت این قشر از جامعه، هنوز از توجه ویژه به آنان خبری نیست.