هیچ امیدی ندارم

نویسنده

‏‏shamsolvaezin402.jpg

حسین محمدی

ماشاء الله شمس الواعظین، روزنامه نگار و سردبیر بسیاری از نشریات موسوم به دوم خردادی، امروز سردبیر ‏هیچ نشریه ای نیست. اگر از مقالات گاه به گاهی او بگذریم، جایی هم برای نوشتن ندارد. با او از مطبوعات ‏امروز گفته ایم و سرنوشت شان. وی با اشاره به نظام حکومتی عربستان، می گوید:‏‎ ‎‏”بیایید ما هم چنین سیستمی را ‏انتخاب کنیم تا هزینه و مشکلات این چنینی هم نداشته باشیم”.‏‎ ‎مصاحبه با وی در پی می آید.‏


‎ ‎آقای شمس فکر می کنید در فضای فعلی سیاسی، مطبوعات چه نقشی در جامعه سیاسی کشور دارند؟‏‎ ‎‎ ‎

جوامعی که به اصطلاح مدل و سبک جمهوری را به عنوان مبنای تفکیک قوای سه گانه برای خود انتخاب می ‏کنند، امروزه سبک هایشان در دنیا معلوم است. یعنی ما در این زمینه یک رفرنس داریم که همه چیز و بحث ‏ساختار سیاسی در آن مشخص است. این ها مسایلی است که از زمان روسو وجود دارد. اماهمه این بحث ها در ‏نظام های جمهوری، مشروط به تحقق زمینه هایی است که بتواند قابلیت تحقق صفت و ویژگی را داشته باشد. یکی ‏از آن ها برابری شهروندان در حق انتخاب شدن و انتخاب کردن است. اگر این برابری ساقط شود، یکی از ارکان ‏جمهوری متزلزل می شود. تحق چنین عدالتی، مشروط به تحقق زمینه های دیگری است که موضوع آن زمینه ها، ‏وجود مطبوعات آزاد، تریبون های آزاد به صورت برابر و مساوی برای شهروندان و گروه های سیاسی برای ‏عرضه افکار و برنامه هایشان برای افکار عمومی و آن گاه انتخاب لیست ها توسط مردم در مسابقه ای است که ‏انتخابات نام دارد.‏

‎ ‎در جمهوری اسلامی این ساز و کار اجرا می شود؟‏‎ ‎

این ساز و کار که از بالا تا پایین برشمرد و خیلی هم خلاصه گفتم، در جمهوری اسلامی ایران از دوره نخستین ‏مجلس تا دوره هشتم در هر ایستگاهی با فیلترگذاری های مضاعف، مبانی و پایه های مشروعیتش متزلزل و ‏مخدوش شده است. در نتیجه ما می توانیم این گونه بگوییم که جامعه، بدون داشتن مطبوعات آزاد و مستقل جامعه ‏ای است که فاقد برابری وعدالت درمیان شهروندان برای انتخاب شدن و انتخاب کردن است. جامعه ی فاقد آزادی ‏در میان شهروندان ـ در حق انتخاب شدن و انتخاب کردن ـ جامعه ای است که نمی تواند مدعی وجود پارلمان ‏باشد. جامعه ای هم که فاقد حق انتخاب شدن و انتخاب کردن باشد، فاقد یکی از ارکان قوا به صورت مستقل است. ‏در نتیجه اگر ما به صورت نردبانی از پایین به بالا که برویم، ساز و کارهایی وجود دارد. اگر فاقد چنین چیزی ‏باشد، و بخواهیم از بالا به پایین برویم و یا هر یک از این پله هارا حذف کنیم، جمهوریت از معنا تهی می شود. ‏یعنی نردبانی می شود بدون پله. نظام سیاسی ایران به تدریج دارد به این سمت حرکت می کند. در نتیجه من معتقدم ‏مطبوعاتی که با سختی ها و دشواری های کنونی با چنین سیستم و مناسبتی مثل انتخابات پارلمان برخورد می ‏کنند، فاقد نقش آفرینی در توجیه افکار عمومی برای بالا بردن مشارکت و هدایت و آگاه کردن مردم نسبت به ‏برنامه گروه ها و فاقد نقش هدایتی مردم در گزینش بهترین ها از میان رنگ آمیزی جامعه خواهند بود. ما الان ‏دچار این وضعیت هستیم. مثلا در مقایسه با مجلس ششم که نسبتا آزاد و دموکراتیک برخوردار بودیم، آن ‏موزاییک را می بینیم که همراه با تنوع واستقلال رای خود به پارلمان منتقل می شود. اما اکنون که شاهد ‏فیلترگذاری مضاعف هستیم خدا عالم است که فرجام این انتخابات چه خواهد بود. ولی می توان پیش بینی کرد ‏جامعه ای که فاقد ویژگی های پیش گفته است، جامعه ای است که در آن شاهد انتصابات خواهیم بود به جای ‏انتخابات پارلمانی. و جامعه ای که در آن غلبه با تک صدایی است، بخشی از جغرافیای سیاسی به نهاد قانون ‏گذاری منتقل خواهد و این بخش در پارلمان، فاقد مشروعیت اتخاذ تدابیر یا تدوین قوانینی است که بتواند اراده 70 ‏میلیون نفر راانعکاس دهد. ‏

‎ ‎شما فکر می کنید باز هم امکان ایجاد فضایی مثل فضای بهار مطبوعات ـ سال های 77 تا 79 ـ وجود ‏دارد؟‎ ‎

من در پاسخ به این سوال دو ظرفیت و پتانسیل را تعریف می کنم: پتانسیل اول فشار اجتماعی بود که حکومت و ‏نظام سیاسی را وادار به پذیرش مسایل جدید کرد.اینها در یک انفجار سیاسی آرام به نام دوم خرداد ظهور پیدا ‏کرد. پتانسیل دوم، ظرفیت های حقوقی رژیم حقوقی بود که توانست این ظرفیت ها و فشارها را در خود هضم کند ‏و بدون اینکه با وحشت فقدان مشروعیت مواجه شود، با این تحول همراهی کند و کنار بیاید. در نتیجه می شود ‏گفت در جامعه ما اگر این دو ظرفیت همواره وجود داشته باشد، یا خصلت آن وجود داشته باشد، ما می توانیم ‏امیدوار باشیم که اصلاحات در روند آن ممکن است.البته حتی اگر جنبه اول نباشد، آگاهی رژیم سیاسی به اینکه ‏این پتانسیل گاهی اوقات ممکن است شکل ناآرام تری از آنچه در دوم خرداد گرفت پیدا کند، در تدارک امر و ‏اتخاذ تدابیر پیشگیرانه سعی در ایجاد ساز و کارهای دموکراتیک و تعبیه آن در نظام می کند. همان طور که نظام ‏سیاسی در بخش مربوط به بهداشت، به پیشگیری قبل از درمان توجه می کند، در بحث سیاسی هم باید بتواند سیستم ‏را در مقابل فلج شدن واکسینه کند. در غیر این صورت ما شاهد فلج شدن و از کار افتادن بخشی از پیکره نظام ‏سیاسی از یک سو و از سوی دیگر شاهد به حاشیه رفتن بخش هایی از مردم خواهیم بود. ‏

‎ ‎خب، با این شرایط در کدام مقطع مطبوعات نقش آفرینی مناسب تری داشتند؟‏‎ ‎

اگر نسبی نگاه کنیم، مطبوعات مجلس پنجم و بالاتر از آن مطبوعات مجلس ششم.‏‎ ‎اینجا اما یک نکته جالب هم ‏وجود دارد: گاهی وظایف و رسالت مطبوعات در روشنگری به مردم و بسیج مردم به نهادهای عمومی و مدرن و ‏نهادهای مدنی مثل احزاب منتقل می شود، هنگام بروز انسداد در کریدورهای سیستم سیاسی، شخصیت های ‏محوری جایگزین مطبوعات و نهادهای مدنی می شود. یعنی به نمایندگی از مطبوعات آزاد شروع به فعالیت می ‏کنند مثل ترکیب سه گانه آقایان خاتمی و هاشمی و کروبی که دارند از درون سیستم تلاش می کنند انسداد کامل ‏مجاری انتقال نظر مردم به سیستم سیاسی را منتفی کنند. این اتفاق در جهان سوم می افتد ولی بهترین روش نیست. ‏

‎ ‎بهترین روش را چگونه تعریف می کنید؟‎ ‎

بهترین روش حل ریش سفیدانه و کدخدا منشانه نیست. این مدل مدل قبیله ای است. در جهان مدرن این وظیفه به ‏نهادهای مدرن منتقل شده است تا وقتی روی باسکول اجتماعی می ایستند، وزن اجتماعی همه مشخص باشد. آنچه ‏اکنون اتفاق می افتاد برخلاف عرف معمول جمهوری ها است. این حکومت ها هستند که باید صلاحیت خود را از ‏مردم بگیرند و احراز کنند . ولی آنچه در اینجا اتفاق می افتد کاملا برعکس است. ما الان یک نردبان معکوس ‏داریم. همه چیز دارد معکوس می شود. این اشکالی ندارد ولی اعلام بکنند. شوای نگهبان خودش 290 نفر آدم ‏صلاحیت دار را اعلام کند و باعث هزینه های بی جای برگزاری انتخابات نشود؛ مثل آنچه در عربستان اتفاق می ‏افتد. سلطان و پادشاه به نمایندگی از خداوندان می آید و عناصری را انتخاب می کند تا به او مشورت دهند. ما هم ‏چنین سیستمی را انتخاب کنیم تا هزینه و مشکلات این چنینی نداشته باشیم.‏

‎ ‎خود مطبوعات در بروز این مشکلات چه نقشی داشتند؟‏‎ ‎

مشکلات فراوانی داریم. در شرایطی که جامعه فاقد لایه نهادهای حایل، یعنی احزاب سیاسی است، پاره ای از ‏مطبوعات نقش احزاب را پیدا می کنند که طبیعی است. در این میان بعضی از مطبوعات که به معامله با قدرت ‏می پردازند نقش پررنگ تری دارند. آن ها برای حفظ حیات دست به لابی با قدرت می زنند که این باعث می شود ‏مطبوعات مستقلی که آمادگی چنین معامله هایی را ندارند، در معرض خطر توقیف قرار گیرند.‏

‎ ‎آقای شمس، تا چه حد به اینده خوش بین هستید؟‎ ‎

هیچ امیدی ندارم. ببینید روزنامه آریا قبل از انتشار لغو امتیاز می شود و همز مان دو روزنامه به اردوی مقابل ‏داده می شود. کوچک ترین حرکت مطبوعات باعث توقیف می شود. بخشنامه هایی از سوی شورای عالی امنیت ‏ملی به مطبوعات داده می شود که باید آن ها را برخلاف قانون اجرا کنند. آقای مرتضوی در تعیین هیات تحریریه ‏دخالت می کند. دخالت آقای مرتضوی به اندازه ای وقیحانه شده است که دیگر در شان مطبوعات مستقل نیست که ‏الان اقدام به انتشار کنند. به دلیل غلبه چنین الگویی و سلطه چنین سبکی، جایی برای مطبوعات و جایی برای امید ‏باقی نمی ماند. من امیدوار،‎ ‎ناامید شدم، چه برسد به بقیه.‏