حسین محمدی
ماشاء الله شمس الواعظین، روزنامه نگار و سردبیر بسیاری از نشریات موسوم به دوم خردادی، امروز سردبیر هیچ نشریه ای نیست. اگر از مقالات گاه به گاهی او بگذریم، جایی هم برای نوشتن ندارد. با او از مطبوعات امروز گفته ایم و سرنوشت شان. وی با اشاره به نظام حکومتی عربستان، می گوید: ”بیایید ما هم چنین سیستمی را انتخاب کنیم تا هزینه و مشکلات این چنینی هم نداشته باشیم”. مصاحبه با وی در پی می آید.
آقای شمس فکر می کنید در فضای فعلی سیاسی، مطبوعات چه نقشی در جامعه سیاسی کشور دارند؟
جوامعی که به اصطلاح مدل و سبک جمهوری را به عنوان مبنای تفکیک قوای سه گانه برای خود انتخاب می کنند، امروزه سبک هایشان در دنیا معلوم است. یعنی ما در این زمینه یک رفرنس داریم که همه چیز و بحث ساختار سیاسی در آن مشخص است. این ها مسایلی است که از زمان روسو وجود دارد. اماهمه این بحث ها در نظام های جمهوری، مشروط به تحقق زمینه هایی است که بتواند قابلیت تحقق صفت و ویژگی را داشته باشد. یکی از آن ها برابری شهروندان در حق انتخاب شدن و انتخاب کردن است. اگر این برابری ساقط شود، یکی از ارکان جمهوری متزلزل می شود. تحق چنین عدالتی، مشروط به تحقق زمینه های دیگری است که موضوع آن زمینه ها، وجود مطبوعات آزاد، تریبون های آزاد به صورت برابر و مساوی برای شهروندان و گروه های سیاسی برای عرضه افکار و برنامه هایشان برای افکار عمومی و آن گاه انتخاب لیست ها توسط مردم در مسابقه ای است که انتخابات نام دارد.
در جمهوری اسلامی این ساز و کار اجرا می شود؟
این ساز و کار که از بالا تا پایین برشمرد و خیلی هم خلاصه گفتم، در جمهوری اسلامی ایران از دوره نخستین مجلس تا دوره هشتم در هر ایستگاهی با فیلترگذاری های مضاعف، مبانی و پایه های مشروعیتش متزلزل و مخدوش شده است. در نتیجه ما می توانیم این گونه بگوییم که جامعه، بدون داشتن مطبوعات آزاد و مستقل جامعه ای است که فاقد برابری وعدالت درمیان شهروندان برای انتخاب شدن و انتخاب کردن است. جامعه ی فاقد آزادی در میان شهروندان ـ در حق انتخاب شدن و انتخاب کردن ـ جامعه ای است که نمی تواند مدعی وجود پارلمان باشد. جامعه ای هم که فاقد حق انتخاب شدن و انتخاب کردن باشد، فاقد یکی از ارکان قوا به صورت مستقل است. در نتیجه اگر ما به صورت نردبانی از پایین به بالا که برویم، ساز و کارهایی وجود دارد. اگر فاقد چنین چیزی باشد، و بخواهیم از بالا به پایین برویم و یا هر یک از این پله هارا حذف کنیم، جمهوریت از معنا تهی می شود. یعنی نردبانی می شود بدون پله. نظام سیاسی ایران به تدریج دارد به این سمت حرکت می کند. در نتیجه من معتقدم مطبوعاتی که با سختی ها و دشواری های کنونی با چنین سیستم و مناسبتی مثل انتخابات پارلمان برخورد می کنند، فاقد نقش آفرینی در توجیه افکار عمومی برای بالا بردن مشارکت و هدایت و آگاه کردن مردم نسبت به برنامه گروه ها و فاقد نقش هدایتی مردم در گزینش بهترین ها از میان رنگ آمیزی جامعه خواهند بود. ما الان دچار این وضعیت هستیم. مثلا در مقایسه با مجلس ششم که نسبتا آزاد و دموکراتیک برخوردار بودیم، آن موزاییک را می بینیم که همراه با تنوع واستقلال رای خود به پارلمان منتقل می شود. اما اکنون که شاهد فیلترگذاری مضاعف هستیم خدا عالم است که فرجام این انتخابات چه خواهد بود. ولی می توان پیش بینی کرد جامعه ای که فاقد ویژگی های پیش گفته است، جامعه ای است که در آن شاهد انتصابات خواهیم بود به جای انتخابات پارلمانی. و جامعه ای که در آن غلبه با تک صدایی است، بخشی از جغرافیای سیاسی به نهاد قانون گذاری منتقل خواهد و این بخش در پارلمان، فاقد مشروعیت اتخاذ تدابیر یا تدوین قوانینی است که بتواند اراده 70 میلیون نفر راانعکاس دهد.
شما فکر می کنید باز هم امکان ایجاد فضایی مثل فضای بهار مطبوعات ـ سال های 77 تا 79 ـ وجود دارد؟
من در پاسخ به این سوال دو ظرفیت و پتانسیل را تعریف می کنم: پتانسیل اول فشار اجتماعی بود که حکومت و نظام سیاسی را وادار به پذیرش مسایل جدید کرد.اینها در یک انفجار سیاسی آرام به نام دوم خرداد ظهور پیدا کرد. پتانسیل دوم، ظرفیت های حقوقی رژیم حقوقی بود که توانست این ظرفیت ها و فشارها را در خود هضم کند و بدون اینکه با وحشت فقدان مشروعیت مواجه شود، با این تحول همراهی کند و کنار بیاید. در نتیجه می شود گفت در جامعه ما اگر این دو ظرفیت همواره وجود داشته باشد، یا خصلت آن وجود داشته باشد، ما می توانیم امیدوار باشیم که اصلاحات در روند آن ممکن است.البته حتی اگر جنبه اول نباشد، آگاهی رژیم سیاسی به اینکه این پتانسیل گاهی اوقات ممکن است شکل ناآرام تری از آنچه در دوم خرداد گرفت پیدا کند، در تدارک امر و اتخاذ تدابیر پیشگیرانه سعی در ایجاد ساز و کارهای دموکراتیک و تعبیه آن در نظام می کند. همان طور که نظام سیاسی در بخش مربوط به بهداشت، به پیشگیری قبل از درمان توجه می کند، در بحث سیاسی هم باید بتواند سیستم را در مقابل فلج شدن واکسینه کند. در غیر این صورت ما شاهد فلج شدن و از کار افتادن بخشی از پیکره نظام سیاسی از یک سو و از سوی دیگر شاهد به حاشیه رفتن بخش هایی از مردم خواهیم بود.
خب، با این شرایط در کدام مقطع مطبوعات نقش آفرینی مناسب تری داشتند؟
اگر نسبی نگاه کنیم، مطبوعات مجلس پنجم و بالاتر از آن مطبوعات مجلس ششم. اینجا اما یک نکته جالب هم وجود دارد: گاهی وظایف و رسالت مطبوعات در روشنگری به مردم و بسیج مردم به نهادهای عمومی و مدرن و نهادهای مدنی مثل احزاب منتقل می شود، هنگام بروز انسداد در کریدورهای سیستم سیاسی، شخصیت های محوری جایگزین مطبوعات و نهادهای مدنی می شود. یعنی به نمایندگی از مطبوعات آزاد شروع به فعالیت می کنند مثل ترکیب سه گانه آقایان خاتمی و هاشمی و کروبی که دارند از درون سیستم تلاش می کنند انسداد کامل مجاری انتقال نظر مردم به سیستم سیاسی را منتفی کنند. این اتفاق در جهان سوم می افتد ولی بهترین روش نیست.
بهترین روش را چگونه تعریف می کنید؟
بهترین روش حل ریش سفیدانه و کدخدا منشانه نیست. این مدل مدل قبیله ای است. در جهان مدرن این وظیفه به نهادهای مدرن منتقل شده است تا وقتی روی باسکول اجتماعی می ایستند، وزن اجتماعی همه مشخص باشد. آنچه اکنون اتفاق می افتاد برخلاف عرف معمول جمهوری ها است. این حکومت ها هستند که باید صلاحیت خود را از مردم بگیرند و احراز کنند . ولی آنچه در اینجا اتفاق می افتد کاملا برعکس است. ما الان یک نردبان معکوس داریم. همه چیز دارد معکوس می شود. این اشکالی ندارد ولی اعلام بکنند. شوای نگهبان خودش 290 نفر آدم صلاحیت دار را اعلام کند و باعث هزینه های بی جای برگزاری انتخابات نشود؛ مثل آنچه در عربستان اتفاق می افتد. سلطان و پادشاه به نمایندگی از خداوندان می آید و عناصری را انتخاب می کند تا به او مشورت دهند. ما هم چنین سیستمی را انتخاب کنیم تا هزینه و مشکلات این چنینی نداشته باشیم.
خود مطبوعات در بروز این مشکلات چه نقشی داشتند؟
مشکلات فراوانی داریم. در شرایطی که جامعه فاقد لایه نهادهای حایل، یعنی احزاب سیاسی است، پاره ای از مطبوعات نقش احزاب را پیدا می کنند که طبیعی است. در این میان بعضی از مطبوعات که به معامله با قدرت می پردازند نقش پررنگ تری دارند. آن ها برای حفظ حیات دست به لابی با قدرت می زنند که این باعث می شود مطبوعات مستقلی که آمادگی چنین معامله هایی را ندارند، در معرض خطر توقیف قرار گیرند.
آقای شمس، تا چه حد به اینده خوش بین هستید؟
هیچ امیدی ندارم. ببینید روزنامه آریا قبل از انتشار لغو امتیاز می شود و همز مان دو روزنامه به اردوی مقابل داده می شود. کوچک ترین حرکت مطبوعات باعث توقیف می شود. بخشنامه هایی از سوی شورای عالی امنیت ملی به مطبوعات داده می شود که باید آن ها را برخلاف قانون اجرا کنند. آقای مرتضوی در تعیین هیات تحریریه دخالت می کند. دخالت آقای مرتضوی به اندازه ای وقیحانه شده است که دیگر در شان مطبوعات مستقل نیست که الان اقدام به انتشار کنند. به دلیل غلبه چنین الگویی و سلطه چنین سبکی، جایی برای مطبوعات و جایی برای امید باقی نمی ماند. من امیدوار، ناامید شدم، چه برسد به بقیه.