روزنامه نگاری در شرایط کودتایی

نویسنده
نازنین کامدار

شب بیست و دوم خرداد هشتاد و هشت، حوالی ساعت ۲۲:۳۰ تلویزیون رسمی حکومت ایران، شروع به شمارش آرای انتخاباتی کردکه بر اساس باور تمامی آگاهان سیاسی و فعالان انتخاباتی و حتی ناظران بین المللی، برنده آن می توانست تحولات شگرفی را در تاریخ سیاسی ایران موجب شود.

تلویزیون رسمی در ساعات پایانی آن شب نام محمود احمدی نژاد را به عنوان پیروز این آوردگاه معرفی کرد حال آنکه در همان لحظات، سیاسیون، روزنامه نگاران و مشاوران میرحسین موسوی، چهره ای که همگان به پیروزی قطعی وی باور داشتند، تحرکاتی را به چشم دیدند که فراتر از یک تقلب انتخاباتی بود.

حمله به دفتر روزنامه ها و جلوگیری از انتشار آنها با تیتر های اعتراض آمیز، گسیل کردن کاروان های موتورسوارانی که در نیمه های شب دفتر روزنامه اعتماد ملی را محاصره کرده بودند، حمله به ستاد های انتخاباتی میرحسین موسوی و مهدی کروبی، و همزمان، قطع تلفن ها و موبایل ها و البته پخش شدن اخبار پراکنده از یک سرکوب سازمان یافته از طریق بازداشت روزنامه نگاران، فعالان سیاسی و اعضای ستادهای انتخاباتی و نیز فعالان دانشجویی شناخته شده، آنچنان بهتی را در اعماق ذهن ناظرانی که آن شب در خیابان های تهران به دنبال محلی برای اطلاع از وضعیت سیاسی جریان اصلاح طلب می گشتند، نشاند که هنوز که هنوز است، نمی توان از پایان آن شوک سخن گفت.

فعالیت حرفه ای روزنامه نگاری، از ساعات پایانی شامگاه ۲۲ خرداد در ایران، برای مدتی نامعلوم به تعلیق درآمد و از آن روز تا کنون رخداد های بی سابقه ای این عرصه را احاطه کرده است.

بر اساس گزارش های رسمی نهادهای بین المللی، از شامگاه کودتا، بیش از ۱۰۰ روزنامه نگار روانه زندان شده اند. اما این آمار تنها بخش ناچیزی از واقعیت را برملا می کند. این آماربنا به اظهارات خود و یا خانواده روزنامه نگاران زندانی و یا بر اساس شهرت این افراد به دست آمده، اما تعداد واقعی بازداشت شدگان و شکنجه دیدگان بسیار بیشتر از این تعداد است. واقعیتی که در صورت انتشار مستندات آن، عبارت “ایران؛ بزرگترین زندان روزنامه نگاران جهان” را هم  از اهمیت می اندازد.

در کنار این وقایع پیدا و پنهان، بسیاری از روزنامه نگاران ایرانی در طی نه ماه گذشته مجبور به ترک خاک خود شده و  حتی برخی از آنها فرصت خداحافظی با اعضای خانواده خود را نیافته اند.

تعداد نامعلومی از روزنامه نگاران از آن زمان تا کنون زندگی مخفیانه ای را تجربه کرده اند و همواره در انتظار دستگیری از سوی نهادهای امنیتی ای هستند که گویی جز  ایجاد بحران در زندگی روزنامه نگاران و حاملان پیام دموکراسی و آزادی، وظیفه ای ندارند.

بر اساس گفته های برخی از آزاد شدگان، بی رحمانه ترین رفتارها از سوی زندانبانان و بازجویان، در روزهای پس از کودتای ۲۲ خرداد با روزنامه نگاران صورت گرفته و موارد متعددی از شکنجه های روحی و جسمی در خفا و خلوت از زبان آزادشگان بیان شده است.

از زمان کودتا تاکنون، حرفه روزنامه نگاری از نگاه صاحبان قدرت و محافل امنیتی مترادف با “جاسوسی برای غرب” و “نشر اکاذیب و توهین به مقامات عالیرتبه” شده است. از همین رو، تعداد زیادی از روزنامه نگاران زندانی و یا آنانی که بارها برای بازجویی به ساختمان های بی نام و نشانی رفته اند، در برابر اتهام جاسوسی برای بیگانگان و دریافت پول در ازای ارسال اطلاعات قرار گرفته اند.

اتهامی که حتی مراودات روزانه روزنامه نگاران را در قالب موارد جاسوسی نشانده است. ارسال هر نوع ای-میل، هر نوع مصاحبه و هر نوع تماس با روزنامه نگاران خارج از ایران، مصداق جاسوسی تلقی می شود.

بازجویان و زندانبانان نزدیک به دولت کودتا، ۹ ماه است که می کوشند تا صنف روزنامه نگار را “ستون پنجم دشمن” و “عوامل و قلم به مزدان بیگانه” معرفی کنند. برای رسیدن به این خواسته حتی از حمله های نیمه شب به خانه روزنامه نگاران و ربودن وسایل شخصی آنان ابایی ندارند.

هرگاه که به سالروز یک اتفاق تاریخی از جمله ۲۲ بهمن، ۱۶ آذر، چهارشنبه سوری و … نزدیک می شویم، روزنامه نگاران مجبورند زندگی مخفیانه خود را از سر گیرندتا در موج بازداشت های کوری که هر از گاهی در می گیرد، به چنگال نهادهای متعدد و ناشناخته و شناخته شده امنیتی و اطلاعاتی نیافتند.

در روزهای پایانی سال گذشته، تنها بازماندگان روزنامه های مستقل از جمله روزنامه اعتماد نیز توسط شورایی موسوم به “هیات نظارت بر مطبوعات” که وظیفه آن ایجاد رعب و وحشت در میان روزنامه نگاران و تعیین خطوط قرمز و سانسور اخبار است، با توقیف رو به روشدند.

سکان این هیات که در میان روزنامه نگاران به “هیات قصابان مطبوعات” شهرت یافته را چهره ای مشکوک به نام محمد علی رامین در اختیار دارد. محمدعلی رامین از مشاوران محمود احمدی نژاد است که تنها سابقه مشخص وی همکاری با گروه های نئونازی در زمان اقامت اش در آلمان است.

گفته می شود وی در چند مورد “سرکشی” به تحریریه روزنامه های اصلاح طلب، به تهدید و توهین به روزنامه نگاران حاضر در محل پرداخته و حتی در مواردی آنان را شخصا تهدید به مرگ کرده است.

تهدید به مرگ، توهین و تحقیر، احضارهای پیاپی، فرار و بی خانمانی، زیست مخفیانه، از دست دادن شغل، کوچ اجباری، شکنجه و زندان و … سهم  روزنامه نگاران از کشوری است که رئیس دولت کودتا آن را “آزاد ترین و دموکرات ترین کشور جهان” می داند.