سینا حسینی
با وجود تحلیل های بسیاری که در پی ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد، در مورد تضعیف جایگاه روحانیت در مقابل نیروهای منسوب به نهادهای نظامی انتشار یافت است، هنوز هستند بسیاری که طبقه روحانی را، نیرویی بالقوه توانا برای مقابله با انحصار قدرت توسط نومحافظه کاران می دانند. این ناظران، در توضیح این توانای بالقوه، به نتایج درگیری های میان رییس جمهور و هوادارانش با هاشمی رفسنجانی (به عنوان نماینده “روحانیون باسابقه” حکومت ایران) استناد می کنند.
مهم ترین بخش از این درگیری، به انتخابات اخیر مجلس خبرگان مربوط می شود. انتخاباتی که هاشمی رفسنجانی، چند روز پیش و در آستانه سفر خود به قم برای مذاکره با علما، نتایج آن را به گونه ای معنی دار مورد یادآوری قرار داد. او در جمع ائمه جماعات و جمعه گفت: “روحانیت در آخرین انتخابات خبرگان رهبری جایگاه مردمی خود را نشان داد و من مطمئنم با این اعتماد بالای مردم به روحانیت تیرهای مسموم کسانی که روحانیت را خار در چشم خود میدانند به سوی ما رها خواهد شد”. (17 بهمن ) اشاره هاشمی به انتخابات اخیر، وقتی معنی دار می شود که به خاطر آوریم پس از نخستین دوره انتخابات خبرگان در 27 سال پیش، انتخابات های بعدی این مجلس، همواره صرفا محل رقابت “علمای باسابقه” با یکدیگر بوده است: تنها در انتخابات اخیر بوده که هواداران رییس جمهور، با هدایت سرسخت ترین حامی روحانی او، محمد تقی صباح یزدی، نمایندگان نسل جدیدی از روحانیون تندرو را تحت عنوان “نخبگان حوزه و دانشگاه” وارد صحنه رقابت با تشکل های روحانی اصلی محافظه کار (جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و جامعه روحانیت مبارز) کردند.
در همین راستا بود که در آستانه انتخابات خبرگان، مسوول دفتر آیتالله مصباح یزدی(جلالی) در گفتوگو با خبرگزاری ایسنا اعلام کرد که ستادهای “خودچوش” طرفدار نامبرده در انتخابات خبرگان از” فهرست منهای هاشمی” حمایت میکنند”، و یکی از نزدیکان جنجالی مصباح یزدی (روانبخش) با اعلام این که “ممکن است مردم دوست نداشته باشند که تابع محض لیستها باشند و کسانی را انتخاب کنند که دارای مساله هستند”، در مورد مشخصات فهرست انتخاباتی خالی از افراد “مساله دار” گفت: “در این لیست قطعا آقایان هاشمی و حسن روحانی حضور نخواهند داشت.” (6 آبان 85) در همان زمان، نشریه “پرتو سخن” به مسوولیت مصباح یزدی، با اشاره غیر مستقیم به هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی، اولی را به خاطر آن که عملکردش “موجب شکاف بیشتر طبقاتی شده و در سایه مدیریتش معدود افرادی از رانت های فامیلی بهره مند شده اند”، و دومی را به دلیل این که “با سیاست های نادرست و منفعلانه خود موجب تعلیق کلیه مراحل فناوری هسته ای صلح آمیز شده” فاقد صلاحیت برای حضور در مجلس خبرگان دانست.
اما نتیجه نهایی انتخابات، حکایت از آن داشت که نه تنها هاشمی رفسجانی (و نیز حسن روحانی) به مجلس خبرگان راه یافتند، که آرای هاشمی حدود 700 هزار رای بیشتر از مصباح یزدی بود، و به علاوه، تنها کاندیدای اختصاصی لیست هواداران مصباح و احمدی نژاد که در هیچ لیس دیگری نبود (آیت الله خوشوقت) اساسا انتخاب نشد. این در حالی بود که همزمان، در انتخابات شوراها هم، تنها سه نفر از کاندیداهای لیست هواداران رییس جمهور (رایحه خوش خدمت) توانستند در میان 15 نفر منتخبین تهران جای بگیرند که 2 نفر از آنها کاندیدای اختصاصی لیست مزبور بودند؛ شکستی که در سایر حوزه های انتخاباتی نیز، به گونه ای مشابه برای نومحافظه کاران ایرانی تکرار شد.
شکست سنگین هواداران رییس جمهور در در انتخابات خبرگان و شوراها، در شرایطی به وقوع پیوست که در آستانه انتخابات، هاشمی رفسنجانی با ادبیاتی بی سابقه به موضع گیری در مقابل احمدی نژاد پرداخته بود تا برای ناظران، تردیدی در شدت گرفتن مواجهه این دو در عرصه سیاسی ایران باقی نماند. بارزترین موضع گیری رفسنجانی، زمانی صورت گرفت که در پی چند هفته حملات پی در پی محمود احمدی نژاد و دولت او به “دانشگاه آزاد”، هاشمی رفسنجانی در مقام رییس هیات امنای دانشگاه، فشارهایی که برای تسلط بر آن آغاز شده را “موذی گری” دانست و تاکید کرد: “اگر قرار بود در مقابل این موذیگریها عقب بنشینیم، باید به همان اتاق طلبگی برمیگشتیم و یا در روستا ها برای مردم مساله میگفتیم.” این موضع در حالی بیان شد که هاشمی رفسنجانی روز قبل از آن نیز در بیانی صریح گفته بود: “امیدواریم شرارتهایی که میشود تا دانشگاه آزاد را به عنوان واحد ملی و جهانی تضعیف کند، شرش از سر دانشگاه کوتاه شود”. هاشمی رفسنجانی در اظهاراتی همزمان در جمع فعالان سیاسی استان اصفهان، با اشاره جریانی که “برای کنارگذاشتن نیروهای قدیمی فعالیت میکند و از آن بدتر به دنبال بدنام کردن این افراد است” گفت: “با این تهدیدات که در خارج علیه کشورمان وجود دارد اگر نارضایتیهای داخلی هم به آن اضافه شود، یا به بیتفاوتی تبدیل میشود و یا بدتر از آن چالش به وجود میآورد که هر دو اینها چراغ سبز نشان دادن به دشمن است.” (امروز – 12 آذر 85)
در پی این اظهارات بود که اقدام نامعمول 221 نفر از نمایندگان مجلس ایران، حمایت آنها از موضع هاشمی را در دعوایی که بر سر دانشگاه آزاد به راه افتاده بود نشان داد: این نمایندگان، با ارسال نامه ای سرگشاده به رهبر جمهوری اسلامی، از عملکرد جاسبی، رئیس دانشگاه آزاد اسلامی تقدیر کردند. (ایسنا – 14 آذر 85)
تعداد 221 نفری امضا کنندگان نامه فوق، شباهت معنی داری به تعداد امضا کنندگان نامه دیگری داشت که 4 ماه پیش از آن، توسط اکثریت بالایی از نمایندگان مجلس ایران انتشار یافته بود و از قضا محور آن هم، هاشمی رفسنجانی بود. آن نامه، در پی ایجاد اغتشاش توسط شاگردان مصباح یزدی در حین سخنرانی هاشمی رفسنجانی در قم و توسط 210 نماینده مجلس امضا شده بود و در آن، ضمن محکومیت “تلاش سازمان یافته” برای برهم زدن سخنرانی هاشمی رفسنجانی در شهر قم، این حرکت ناپسند موجب “خشنودی دشمنان انقلاب و مغایر با حفظ وحدت ملی” دانسته شده بود (ایسنا – 28 مرداد 85) …
در چنین فضایی است که هاشمی رفسنجانی، فردا بار دیگر عازم قم است تا با روحانیون عالی رتبه دیدار کند (آفتاب 19 بهمن). به هر ترتیب، گذشته از آن که نیروهای منتسب به محور مصباح-احمدی نژاد، در جریان مسافرت جدید هاشمی به قم، مجددا به ابراز وجود بپردازند یا نه، نفس ملاقات ریس مجمع تشخیص مصلحت نظام به قم برای دیدار با علما و مراجع (همان مراجعی که از رییس جمهور گله مندند و از ملاقات با وزرایش ابا می کنند) در شرایط فعلی، اتفاق مهمی است.
حداقل، اگر - چنانکه گروهی از تحلیلگران معتقدند – نهاد روحانیت “هنوز” در ساختار حکومت ایران نقشی داشته باشد، اتفاقاتی از این دست، قاعدتا می تواند نشان از تاثیراتی محتمل در تغییر معادلات قدرت در ایران داشته باشند.