از مقر روز آن‌لاین در رشت تا چشم‌های شریعتمداری

آرش بهمنی
آرش بهمنی

۱. این متن قرار است یادی باشد از نزدیک به هشت سال فعالیت در سایت روز آن‌لاین و به مناسبت شماره دو هزار. در ابتدا می‌توان بحث تکراری ـ- کلیشه‌ای همیشگی را مطرح کرد که “قبل از آغاز کردن به نوشتن این متن٬ دیدم که فلان روزنامه چند صدسالگی خود را جشن گرفته” و کذا. از شما چه پنهان٬ کمی سرچ کردم که ببینم آیا چنین مناسبتی پیدا می‌کنم یا نه. اما خبری نبود. نتیجه این شد که داشتم فکر می‌کردم وقتی این کلیشه همیشگی به سیاق “البته بر همگان واضح و مبرهن است…” نیست٬ این متن را چطور باید شروع کرد. کمی بعدتر اما متوجه شدم که روز آن‌لاین٬ هشت سال عمر کرده است. “هشت” سال! این عمر طولانی [۱] از آن جهت قابل توجه است که اولا فراموش نکنیم در ایران٬ به جز نشریات وابسته به دولت و حکومت٬ کمتر نشریه‌ای وجود دارد که چنین عمری داشته باشد. نکته دوم آن‌که روز آن‌لاین٬‌ در خارج از ایران قرار دارد. در فضای پرسوظن و کینه خارج از کشور٬ که هم‌وطنان آریایی - اسلامی٬ جد و جهد فراوانی در مقوله‌ی مبارک “زیر آب‌زنی” دارند. از این جهت این هشت ساله شدن٬ امر مبارکی است. فراموش نکنیم که روز آن‌لاین نخستین “روزنامه” در معنای کلاسیک آن بود که در فضای وب آغاز به کار کرد.

 

۲. هشت سال فعالیت روز آن‌لاین٬‌ مصادف شد با برآمدن محمود احمدی‌نژاد. از اردیبهشت سال ۸۴ که این سایت شروع به کار کرد و بحث انتخابات ریاست‌جمهوری داغ بود تا هشت سال پس از آن به که پوشش اخبار مربوط به ایران پرداخت. این هشت سال٬ در واقع آینه‌ی تمام‌نمایی از آن‌چه بود که در ایران گذشت. این مساله از آن جهت حائز اهمیت است که فراموش نکنیم در این مدت٬ نشریات داخل ایران٬ به دلیل محدودیت‌های فراوان٬ قادر به نشر بسیاری از اخبار نبودند. رویکرد روز آن‌لاین در توجه به آنانی که در داخل کشور حضور دارند٬ باعث شد که تحلیلی واقعی‌تر و ملموس‌تر از آن‌چه در داخل کشور در جریان بود٬ به دست خواننده برساند. علاوه بر آن خبررسانی پیرامون کشته‌شدگان اعتراض‌ها به انتخابات مناقشه‌برانگیز ریاست‌جمهوری٬ تلاش برای پوشش اعتراض‌ها به وسیله خبرنگارانی که در داخل بودند٬ اطلاع‌رسانی پیرامون وضعیت زندانیان و … همه از کارهایی بودند که به نظرم در تاریخ رسانه‌ای ایران باقی خواهد ماند.

 

۳. به سیاق نوشته‌های این‌چنینی٬‌ کم‌کم زمان آن فرا می‌رسد که چند خاطره از دوران همکاری با روز آن‌لاین را بنویسم. اولین کار من در روز آن‌لاین٬ گفت‌وگویی با مصطفی تاج‌زاده بود که در شماره چهارم منتشر شد٬ پیرامون مفید بودن یا نبودن حضور در انتخابات ریاست‌جمهوری. این همکاری در تمام این سال‌ها ادامه پیدا کرد٬ به جز یک مقطع کوتاه از زمان بازداشت در سال ۸۵ تا اواخر سال ۸۶. در تمام این سال‌ها با افراد زیادی مصاحبه کردم: از حسن عباسی تا موسوی‌لاری و از مسعود ده‌نمکی تا محمدرضا خاتمی. در همه این سال‌ها البته کارهای عجیب و غریب هم زیاد کرده‌ام. یک‌بار در سال ۸۵ حسین شریعتمداری برای سخنرانی به رشت آمده بود. - توضیح بدهم که در تمام سال‌هایی که در روز مشغول بودم٬ ساکن رشت بودم.- سخنرانی در مسجدی بود که محل تجمع و برنامه‌ریزی انصار حزب‌الله رشت بود. سخنرانی شریعتمداری که تمام شد٬ با پررویی بلند شدم و به او گفتم آقای شریعتمداری مصاحبه می‌کنید؟ با همان لحن مثلا مهربانانه خود گفت با کجا عزیزم؟ وقتی به او گفتم سایت روز آن‌لاین٬ آن‌چنان نگاهی به من کرد که چهار ستون بدنم لرزید و تنها راهی که داشتم٬ فرار کردن از صحنه بود!

اتفاق مشابهی هم در زمان حضور مصطفی پورمحمدی در رشت افتاده بود. او به عنوان وزیر کشور٬ برای مراسم معارفه استاندار جدید گیلان به رشت آمده بود. در طبقه ششم ساختمان استانداری گیلان٬ از او دعوت به مصاحبه کردم برای روز آن‌لاین. بعد از شنیدن نام روز٬ آ‌ن‌چنان غضبی در چشم‌هایش پدیدار شد که هرگز فراموش نمی‌کنم.

این وسط اشاره کنم که رشت در تمام اعصار تاریخی روز آن‌لاین٬ نقش مهمی بازی کرده است. ما سه نفر بودیم که از رشت کار خود را با روز آغاز کردیم: بابک مهدی‌زاده ـ- که اولین کسی بود که دست من را در روزنامه‌نگاری گرفت و همیشه اولین استادم بود و هست و امیدوارم هرجا که هست٬‌همیشه به سلامت باشد ـ- و فرشاد قربان‌پور ـ- که کمک‌های فکری‌اش همیشه و همیشه چراغ راه من است ـ- و من. این جمع بعدتر به ۴ و ۵ نفر هم گسترش یافت. یک بار به مرحوم بورقانی زنگ زده بودم که برای مصاحبه‌ای وقت بگیرم. از من پرسید: مقر اصلی روز آن‌لاین در رشت است؟

 

۴. اسفندماه سال ۸۵ که بازداشت شده بودم٬ یکی از اتهاماتم همکاری با روز آن‌لاین بود. بازجو از من دلایل همکاری با “سایت ضدانقلاب روز آن‌لاین” را پرسید و طبیعتا من در ابتدا همکاری ثابت را منکر شدم. دو صفحه پرینت جلوی من گذاشت که روز قبل از بازداشت با شیرین عبادی و روز بازداشت با مسعود ده‌نمکی مصاحبه کرده‌ام و پرسید:‌پس شما همکاری ثابت و مستمر نداشتید؟

اما یکی از ترسناک‌ترین خاطره‌های‌ام از کار در روز آن‌لاین بر می‌گردد به تابستان ۸۸. دورانی که مدام به اداره اطلاعات گیلان احضار می‌شدم و چیزی جز تهدید در کار نبود٬‌ با استفاده از امکانات مختلف٬ برای روز آن‌لاین مصاحبه می‌گرفتم. از آن جمله با مرتضی الویری گفت‌وگویی کرده بودم و قرار بود که مصاحبه را برای ادیت نهایی برایش بفرستم. چند ساعتی گذشت و خبری از پاسخ الویری نشد. با او تماس گرفتم تا سرنوشت مصاحبه را بپرسم که تنها پشت تلفن گفت: ماموران این‌جا هستند و بعد گوشی را خاموش کرد! دورانی بود که هر روز اعترافی در صدا و سیما پخش می‌شد. خیلی سریع مصاحبه را جمع‌وجور کردم و فرستادم و با تیتر آخرین سخنان الویری پیش از بازداشت منتشر شد. اما تا چند روز بیم آن داشتم که نکند ماموران برای بازداشت‌ام مراجعه کنند که این اتفاق نیفتاد.

اما یکی از شیرین‌ترین قسمت‌های کار برای روز آن‌لاین٬ آن زمان که ساکن ایران بودم٬ آن بود که به ریال خرج می‌کردم و به دلار حقوق می‌گرفتم. ـ- بله٬ از همان چمدان دلار معروف! -ـ این مساله باعث می‌شد که نیمی از ماه را کار نکنم٬ چون حسابی پول داشتم و مشغول خوش‌گذرانی بودم. وقتی به انتهای کیسه می‌رسیدم٬‌ مجبور بودم که دوباره کار کنم و مصاحبه کنم و دوباره ماه بعد و موعد گرفتن حقوق و علافی و این چرخه تا روز آخری که در ایران بودم٬ ادامه داشت!

 

۵. از عجایب روز آن‌لاین٬ یکی هم این است که خیلی از همکاران روز٬ تا الان همدیگر را ندیده‌اند. حتی هستند همکارانی که ما نمی‌دانیم که هستند! اما اتفاق جالب آن است که به واسطه روز آن‌لاین٬ رفاقت‌های زیادی شکل گرفته. رفاقت‌هایی که خیلی وقت‌ها تبدیل به رفاقت‌های بسیار خوب هم شده است. البته که باید تاکید کرد بوده رفاقت‌هایی هم که از هم پاشیده! اما حجم اتفاق‌های خوب٬ واقعا بیشتر از این اتفاق‌های بد بوده و چه خوب که این‌طور بوده.

 

۶. به روز آن‌لاین٬ هزاران انتقاد وارد است. خود ما هم می‌دانیم. از شما چه پنهان٬ خودمان بیشتر از شما انتقاد داریم. بخش عمده‌ای از جلسات‌مان به بیان همین انتقادها می‌گذرد. اما خب٬‌ ما هم مثل شما عقیده داریم که فقط دیکته نانوشته غلط ندارد. بخصوص وقتی این دیکته٬‌اولین کاری بوده که در این زمینه انجام شده و تجربه مشابهی هم در اختیارمان نیست. مسایل زیادی هست که سرعت پیشرفت ما را کند می‌کند٬ اتفاقات زیادی می‌افتد که باعث می‌شود حجم انتقادها بیشتر شود و … اما طبیعتا ما هم مثل همه تلاش می‌کنیم که هر روز بهتر از روز قبل شویم. تلاشی که البته اگر با افزایش حقوق‌مان همراه شود٬ زودتر به نتیجه خواهد رسید!

 

پا‌نوشت:

۱. به نظرم عمر رسانه‌ها در ایران نباید با معیار عمر انسانی٬‌که با معیار عمر حیوانات سنجید. مثلا می‌گویند طول عمر سگ ضرب در هفت٬ برابر با عمر انسان است. یعنی وقتی یک سگ ۱۳ سال دارد٬ در ابعاد انسانی٬ به معنای آن است که اگر انسان بود٬ ۷۲ ساله بود. برای رسانه‌های ایرانی هم باید چنین مقیاسی در نظر گرفت!