روایتی از موسیقی و صلح و آرامش…
آنهائی که با موسیقی،به خصوص با کوآرتتها آشنائی دارند، به سهولت میتوانند رنگآمیزی بعضی از قطعات موسیقیایی را درنقاشی های آرامبخش و شادیآفرین محسن کیانی ببینند؛ آثاری که در آنها، به کارگیری فرمها و موتیف های ایرانی در زبان بین المللی نقاشی، بر غنای تابلوهها افزوده است.
در نقاشی های کیانی، فرم های انتخابی که متنوع هم هستند،تناسبی منطقی با طبیعت اثر داشته و حاصل آن،پیدایش همآهنگی بدیع بین فرمها،حجمها،خطوط،رنگها و سطوح…و همگی باهم در کمپوزیسیون تابلوها است.
آثار به نمایش در آمده در این نمایشگاه با الهام از غزلیات حافظ و شهر شیراز خلق شده و روشن و رنگارنگ و تقریبا تمام نقاشیهای او بیانگر یک پیام است و مضمونی عرفانی دارد.
نقاشیهای کیانی در این نمایشگاه به دو دسته تقسیم میشود. نیمی با تکنیک رنگ و روغن بر روی بوم و نیمی دیگر با همان تکنیک بر روی چوب ارائه شده است.
شعر و متن فارسی با ظرافت و پیچیدگی خاصی با رنگ سفید بر روی بومها و به صورت کنده کاری شده بر روی چوبها گنجانیده شده است.
چشم اندازی که نقاش در این مجموعه نقاشی هایش ارائه می کند، در عین حال که فضاهایی محدود و محبوس به نظر می آیند، اما خالی و فاقد حیات نیستند. اتفاقا اجزا و عناصر متعدد و ریز و درشتی در این فضاها جای گرفته اند و به حیاتی متفاوت مشغولند.
ماهیت مفهومی این آثار، به نظر می رسد اگر نه به صورت مطلق، گویای تنگناها و گرفتار شدنها باشد. گرفتاری در فضاهایی بسیار محدود و پر از مانع. شاید رویکرد فیگوراتیو نقاشی های او هم زاییده ی بیان نسبتا روایی او از این مفهوم باشد.
خلوص و درخشش رنگی،در آثار ارائهشده،آن چنان حفظ شده که حراست از این اصول، فقط میتواند ناشی از پیریزی صحیح تابلو،تسلط بر سازماندهی متناسب عناصر بصری با هدف پیشگیری از آلایش طراوت رنگی در خلاقیت یک اثر هنری باشد.
او درباره آثار به نمایش درآمده در این نمایشگاه، گفت: به موضوعات چند فرهنگی علاقه بسیاری دارم و همواره مشتاق بودهام درباره فرهنگ و سنتهای مختلف به ویژه هنر و معماری پژوهش کنم. آثارم عمیقا تحت تاثیر پیش زمینه ایرانیام است. موضوعات تاریخی، عرفانی و فرهنگی در آثارم مشهود است که تحت تاثیر معنویت و فرهنگ ایرانی است.
کیانی تصریح کرد:هنرم میتواند حس زیبایی شناسی مردم را ارضا کند و در کنار آن درک آنان از سنتهای گوناگون هنر و شرایط انسانها را تقویت نماید. این نقاشیها دارای جنبههای مختلفی مانند تفکر معنوی، انسانیت، طبیعت و…است.
گردش آزاد و سیال رنگ و تا حدی فرم ها، چشم بیننده را در سطح بوم به حرکت در میآورد و موجب می شود که تمام عناصر تابلو به یک اندازه و میزان دیده شوند. اصولا او سعی ندارد تا مکث و سکونی در دیدن پیش بیاورد. چشم از سطحی به سطح دیگر حرکت می کند؛ او موفق شده با ایجاد لکه هایی رنگی سطوح را از یکدستی درآورد و با ایجاد پاساژهای رنگی حرکت در تابلو را سیالیت ببخشد.
به نظر می رسد هنرمند نگاه دقیق و حساب شده ای به وسعت و کمیت رنگها و سطوح داشته، به نحوی که با رعایت تناسبات در این باره، میزان اثرگذاری هر رنگ را پیشاپیش تعیین کرده و در عین حال به هر یک از آنها استقلال بخشیده است.
با آنکه هنرمند در پی روایت داستانی نیست اما نقاشیها راوی قصههایی هستند که گویا پس از خلق اثر آغاز شده و توسط مخاطب هربار خوانده میشود، همین نکته است که گاه آثار را به تصویرسازی نزدیک میکند اما مهارت کیانی در ترکیب بندی، استفاده از رنگها و پرداخت به جزئیات همچنان گویای اثری است روایت کننده همچون نگارگری و آثارمکتب قهوه خانه که مکاتبی اصیل از نقاشی ایرانی را شامل میشوند.