۵ روز پس از اعلام خبر جان باختن ستار بهشتی در زندان توسط خانواده اش و در حالیکه پلیس فتا تاکنون هیچ توضیحی درخصوص علت دستگیری و چگونگی مرگ او ارائه نداده، کمیته ویژه ای در مجلس تشکیل شده و ستاد حقوق بشر قوه قضائیه هم از دستور صادق لاریجانی برای پی گیری موضوع خبر داده است.
این در حالی ست که تاکنون علیرغم اعلام شهادت بیش از ۴۱ زندانی سیاسی در خصوص شکنجه ستار بهشتی، هیچ یک از مسئولان قضایی، امنیتی و نظامی جمهوری اسلامی توضیحی درباره علت دستگیری، محل نگهداری و علت مرگ ستار بهشتی ارائه نداده و در این زمینه کاملا سکوت اختیار کردهاند.
ستار بهشتی، وبلاگ نویس ۳۵ ساله به گفته خانوادهاش، سه شنبه، ۹ آبان ماه در منزل مسکونیاش در رباط کریم بازداشت شد. برخی منابع خبری تاریخ بازداشت او را ۷ آبان ذکر کردهاند. ۱۶ آبان ماه خبر مرگ او در زندان منتشر شد و خانواده اش در مصاحبه با رسانه ها اعلام کردند از سوی پلیس فتا از آنها خواسته شده برای فرزندشان قبر بخرند.
اکنون با گذشت ۶ روز از اعلام خبر جان باختن ستار بهشتی و در حالیکه براساس اعلام رسانه ها پیکر این وبلاگ نویس در قبرستان رباط کریم به خاک سپرده شده، خانواده وی تحت تدابیر امنیتی مجبور به ترک خانه مسکونی خود شده اند و هیچ اطلاعی از وضعیت آنها نیز در دست نیست.
اولین واکنش درون حاکمیت
دیروز ستاد حقوق بشر قوه قضائیه که ریاست آن را محمدجواد لاریجانی، برادر رئیس این قوه برعهده دارد در بیانیه ای از صدور دستور قاطع صادق لاریجانی برای بررسی تمام ابعاد این قضیه خبر داد و اعلام کرد نتایج این تحقیقات به زودی از سوی سخنگوی قوه قضائیه و سایر مسئولان ذیربط به اطلاع عموم خواهد رسید.
صبح روز گذشته احمد توکلی، نماینده مجلس شورای اسلامی از تریبون مجلس از سکوت دستگاه قضایی انتقاد کرده و گفته بود: دولتهای خارجی غوغا به پا کردند، چرا وزارت خارجه و دستگاه قضایی در این خصوص توضیح نمیدهند؟ مرگی اتفاق افتاده و باید توضیح داده شود.
توکلی اولین فرد درون حاکمیت بود که مرگ این وبلاگ نویس را تایید کرد و در نطق پیش از دستور خود گفت که قوه قضائیه باید با مقصران این امر برخورد کند. این نماینده مجلس سپس توصیه کرد که “بجای سخت گیری به وبلاگ نویسان به دنبال مسئولان و صاحب منصبان فاسد و متهم به فساد باشید که اینگونه بلاها را به سر مردم می آورند”.
هرچند مهدی کوچک زاده، نماینده حامی محمود احمدی نژاد در مجلس به انتقاد از سخنان توکلی پرداخت و از مظلومیت نظام سخن گفت اما حسن ابوترابی، نایب رئیس مجلس خبر داد که کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس این موضوع را بررسی کرده و در ان خصوص کمیته ای تشکیل داده است.
ساعاتی پس از آن بود که ستاد حقوق بشر قوه قضائیه در بیانیه ای وعده داد “دستگاه قضایی هر فردی که قصورا یا تقصیرا در این واقعه دخالت داشته” را به طور “سریع، قاطع و بدون اغماض” مورد پی گیری قرار میدهد.
این ستاد به دریافت گزارش هایی درمورد “فوت آقای ستار بهشتی در زمان تحقیق از وی در اداره پلیس” اشاره و اعلام کرده که این مساله را با “جدیت کامل” پیگیری می کند.
در همین زمینه احمد بخشایشی، یکی از اعضای کمیسیون امنیت ملی گفته است قبل از اینکه درگذشت ستار بهشتی “دستمایه رسانههای بیگانه شود” قوه قضائیه می بایست تحقیقات لازم را به عمل میآورد و افکار عمومی کشور را اقناع میکرد تا مردم برای دسترسی به اخبار، به رسانههای بیگانه مراجعه نکنند.
اعلام خبر جان باختن ستار بهشتی، اعتراض و واکنش نهادهای بین المللی از جمله سازمان عفو بین الملل، کمیته حمایت از روزنامه نگاران، گزارشگران بدون مرز را به دنبال داشته. وزارت خارجه امریکا و برخی مقام ها و دولت های غربی نیز خواستار توضیح مسئولان جمهوری اسلامی در این زمینه شده اند.
پیشتر بیش از ۴۱ زندانی سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین در بیانیه ای اعلام کرده بودند در ساعاتی که ستار بهشتی به این بند منتقل شده بود آثار شکنجه و ضرب و شتم را بر بدن او دیده اند.
آنها توضیح داده بودند: “زمانی که ستار به بند ۳۵۰ آورده شد آثار شکنجه در تمام قسمت های مختلف بدنش مشهود بود و وی در شرایط کاملا دردناک و مجروحی قرار داشت. صورت وی زخمی، سر او متورم، مچ دست های او کبود شده بود و آثار آویزان شدنش از سقف روی مچ های او به چشم می خورد. در بخش هایی از بدن وی از جمله دور گردن، شکم و کمر وی آثار ضربه و کبودی دیده می شد. ستار در حالی که به دلیل ناراحتی دست به سختی قادر به نوشتن بود طی شکایتی به مسوول بند ۳۵۰ در چند سطر وضعیت خود و برخوردهای پلیس امنیت با خود را نوشت و خواهان پیگیری آن شد.”
بر اساس شهادت این زندانیان سیاسی “با توجه به غیر عادی بودن شرایط جسمی وی دوبار به بهداری زندان اوین اعزام شد و پزشک بهداری نیز وضعیت وی را مشاهده کرد. روز ۱۱ آبان ۹۱ ستار را که از فعالان جوان و ثابت قدم جنبش سبز بود مجددا از بند ۳۵۰ به پلیس امنیت منتقل کردند. او هنگام رفتن بسیار نگران بود و به افراد بند گفت اینها قصد کشتن مرا دارند. ۴ روز پس از انتقال وی نیز خبر مرگش به خانواده اش داده شد”.
واکنش وبلاگ نویسان اصولگرا
وبلاگ نویسان اصولگرا هم به خبر جان باختن یک وبلاگ نویس در زندان واکنش نشان داده اند. احسان رستگار با عنوان “مرگ ستار بهشتی؛ تشویش اذهان عمومی و فعالیت علیه نظام” نوشته است: “این مطلب به قصد هم صدایی با معاندین خارج نشین و ضد انقلاب داخل نشین نیست. اگرچه این اولین بار نبوده که چنین فاجعه ای رخ داده ولی ان شاء الله که آخرین بار باشد؛ پس هدف بنده اصلاح و پیشگیری از تکرار این چنین حوادثی است و نه تخطئه ی نظام و یا مشروعیت زدایی از آن.”
او افزوده: “چرا ما این قدر با مقتضیات و ذات فضای مجازی و وبلاگ بیگانه ایم؟ چرا وبلاگ نویسان از همه ی طیف ها مدام احضار می شوند به نهادهای امنیتی و نظامی؟ از امیرحسین ثابتی که بسیجی است گرفته تا امثال ستار بهشتی که ضد نظام است مغضوب نهادهای امنیتی، قضایی و سیاسی اند. چرا هنوز درک نکرده ایم که وبلاگ، یک خلأ در فضای پر خط قرمز رسانه ای کشور است که باید پر شود؟”
این وبلاگ نویس اصولگرا با اشاره به پخش مناظره علی مطهری و زارعی، دو نماینده مجلس از صدا و سیما، نوشته است: “جای تعامل و تساهل و تسامح این جاست! وقتی شما با عده ای از شهروندان و جوانان این کشور طرف هستی، آن جاست که باید با آنان تعامل کنی، صحبت کنی، بحث کنی تا قانع شوند یا لا اقل مرزها را بیشتر بشناسند و رعایت کنند؛ نه این که با رئیس جمهور که به قول خودش شخص دوم مملکت است از موضع ضعف و ترس وارد شوی و خواهش کنی که تو رو خدا ما را بدبخت نکن آقای احمدی نژاد! تو رو خدا ملاحظه ی جیب خالی مردم و گرانی اقلام بازار و جرأت کم ما مجلسی ها را بکن آقای احمدی نژاد! آری برادر! اگر مرد تعاملید، بیایید و با مسئولان ذیربط تعامل کنید تا ببینید چه کسی مسئول مرگ ستار بهشتی، هاله سحابی، زهرا کاظمی و زهرا بنی یعقوب بوده اند”.
میثم رمضانعلی، دیگر وبلاگ نویس اصولگرا نیزبا انتقاد از سکوت مسئولان در قبال جان باختن ستار بهشتی نوشته است:” ماجرای ستار بهشتی، چند روزیست جز در رسانههای معاند قابلیت پیگیری ندارد. رسانهها و شخصیتهای داخلی هیچ واکنش جدیئی در مورد این اخبار نداشتهاند.این در حالیست که موضوع از اهمیت ویژهای برخوردار است و بسیاری پیگیر موضوع خواهند شد.”
او افزوده: “من واقعا متوجه نمیشوم که چرا در بسیاری از اتفاقها ما سعی در پنهان کردن و بایکوت اتفاقات میکنیم و بازی را به نحوی پیش میبریم که اعتماد افکار عمومی نسبت به نهادها و رسانههای داخلی کاهش یابد. به عنوان مهمترین نهاد، پلیس فتا که در اخبار گفته شده است که ستار بهشتی را دستگیر کرده است، چرا نباید در مورد این اتفاق حرفی بزند؟ حتما باید پرونده و اتفاقی چنین وحشتناک به پروندهای برای فشار بر ایران تبدیل شود تا برخی احساس کنند که باید حرفی بزنند؟ این جدای از صحت این خبر است. یعنی چه اخبار دروغ باشد و چه راست، واکنش حداقلی به این اخبار، طبیعیترین رفتاریست که میبایست اتفاق میافتاد.”
امید حسینی، دیگر وبلاگ نویس اصولگرایی است که به انتقاد از سکوت مسئولان در قبال جان باختن ستار بهشتی پرداخته و نوشته است: “یک نفر به عنوان وبلاگ نویس توسط پلیس فتا بازداشت شد و بعد از چند روز ناگهان از دنیا رفت. همه رسانه های ضدانقلاب هم مدعی هستند که وی در اثر شکنجه و یا بدرفتاری موقع بازجویی درگذشته است. طبعا با توجه به موارد مشابه (زهرا بنی یعقوب و حادثه کهریزک) چنین ذهنیتی فورا بوجود میآید. در این شرایط کمترین وظیفه مسئولان مربوطه (در این مورد خاص پلیس فتا) این است که حرفی بزنند. اگر ادعای رسانه ها اشتباه است، آن را تکذیب کنند و در صورت صحت خبر، درباره اصل ماجرا توضیح بدهند. اگر هم اشتباهی صورت گرفته با مقصر آن برخورد کنند. پس سکوت فعلی چه دلیلی دارد؟ چرا فلان مامور، مسئول و یا نهاد مربوطه، با سکوت خود، بار سنگین دیگری را بر دوش نظامی میگذارد که این روزها با انواع و اقسام فشارهای سیاسی و تبلیغاتی روبرو است؟”