البته همه چیز همان جور نمی ماند که قبلا بود، گاهی اوقات ممکن است بدتر هم شود. البته گاهی هم تصادفا اوضاع بهتر می شود.
قبلا دانشجوها برای شنیدن سخنرانی علیه مسوولان به دانشگاه می رفتند و توسط گروههای فشار زخمی می شوند، حالا فقرا برای شنیدن سخنرانی مسوولان به ورزشگاه می روند و به دلیل فشار زخمی می شوند.
قبلا چند فامیل بزرگ وارد دولت می شدند و حکومت را تشکیل می دادند، حالا تعدادی آدم بی کس و کار وارد حکومت می شوند و در آنجا هزار فامیل تشکیل می دهند.
قبلا اگر کسی تجاوز می کرد به نیروی انتظامی پناه می برد، حالا اگر کسی را به نیروی انتظامی ببرند به او تجاوز می کنند.
قبلا در ایران مردم هر هفته می رفتند مسافرت، رئیس جمهور هم گاهی سری به خیابان می زد. حالا رئیس جمهور هر هفته به مسافرت می رود و مردم هم سالی یک بار به سفر می روند و دولت همین را اهدائی خود به مردم می داند و باعث تفاخر و نشانه موفقیت دولت به حساب می آورد.
قبلا می گفتند، معلوم نیست در ایران چه کسی رئیس جمهور است؟ حالا می گویند واقعا در ایران هیچ قدرتی وجود ندارد که جلوی این را بگیرد؟
قبلا مجلس از وزیری انتقاد می کرد او برکنارش می شد، حالا وزیر اول و ناگهانی برکنار می شود، بعد خودش انتقاد می کند.
قبلا هرکسی می خواست نماینده مردم شود، باید ثابت می کرد همیشه با دولت مخالف بوده است و طرفدار مردم است، حالا وقتی کسی می خواهد نماینده مردم شود باید ثابت کند هرگز مخالف دولت نبوده و اصلا مردم را نمی شناسد.
قبلا کسی که می خواست رئیس جمهور شود سه ماه سخنرانی می کرد تا بتواند چهار سال کار کند، حالا رئیس جمهوری داریم که سه ماه کار کرد تا بتواند چهار سال سخنرانی کند.
قبلا دولت پول نفت را مصرف می کرد تا با فیلم و موسیقی ایرانی آبروی کشور را حفظ کند، اما مخالفان دولت می گفتند اوضاع ایران به این خوبی هم نیست، حالا دولت پول نفت را مصرف می کند تا چهره ای وحشی از ایران نشان بدهد و مخالفان دولت در سراسر جهان تلاش می کنند تا نشان دهند ایران به آن بدی که دولت می گوید نیست.
گازولوژی انقلابی
سردار صفوی گفت: « می توان با قدرت نفت و گاز زورگویان را سرجای خودشان نشاند.” به این ترتیب نفت و گاز به جای ایمان و اعتقاد نشسته از همین رو راههای زیر برای استفاده از نفت و گاز برای نشاندن زورگویان بر سر جای شان پیشنهاد می شود
زورگویان آمریکایی: برای سرجانشاندن زورگویان آمریکایی بهترین راه این است که گاز مان را به روس ها بدهیم، در این حالت آمریکایی ها عصبانی می شوند و علیه ما اقدام می کنند، ما هم مردم تهران را جمع می کنیم و روی پرچم آمریکا نفت می ریزیم و آن را با استفاده از ”قدرت نفت” آتش می زنیم و آنها را سرجای شان می نشانیم.
زورگویان اروپایی: اروپایی ها از ما می خواهند غنی سازی را متوقف کنیم. به همین دلیل اول گاز را می دهیم به روس ها، اگر روس ها اروپایی ها را سرجای شان نشاندند که نشاندند، اگر ننشاندند نفت را در ازای روسری می دهیم به سوئیسی ها، اگر سوئیسی ها اروپایی ها را سرجای شان نشاندند که هیچ، وگرنه ترمز قطار هسته ای را بر می کنیم و آنقدر با استفاده از ” قدرت گاز” گاز می دهیم که اروپایی ها از ترس سرعت قطار ما سرجای شان می نشینند و بعد خودمان فرمان را می کنیم و بی دنده عقب می زنیم به کوه و پیروز می شویم.
زورگویان مطبوعاتی: برای سرجانشاندن زورگویان مطبوعاتی با استفاده از قدرت نفت مطبوعات شان را آتش می زنیم، و کارکنان شان را با استفاده از قدرت گاز وزیر اطلاعات گاز می گیریم تا مثل عیسی سحرخیز سرجایش بنشیند.
توضیحاتی چند
نوشتم که می خواهم مدتی را با چراغ خاموش سیاست بروم و نامه هایی چند آمد و سوء تفاهماتی چندین ایجاد شد در حالی که مقصودم مقالات جدی سیاسی بود. اگرچه ای کاش می شد هیچ وقت ننویسم.
دوم این که: در ماجرای انتخابات مجلس هشتم، گلایه من از تحریم کنندگان انتخابات نیست، در ناصیه برخی از آنان عشقی به بهتر شدن شرایط ایران می بینم و در بسیاری دیگر دانایی و کیاست رفتار و منش سیاسی را نمی یابم، آنان نه اثری بر مردم داشتند و نه اثری در افکار عمومی، گلایه من از کسانی است که معتقد بودند باید برای پیروزی در انتخابات تلاش کرد و نکردند. مثالی که زدم روشن است، اگر مردم تهران را فقط به همان اندازه مرحله اول به پای صندوق ها کشانده بودیم، مرحله دوم انتخابات را اصلاح طلبان کاملا برده بودند.
سوم این که: از حالا تا شش ماه دیگر که انتخابات ریاست جمهوری دهم جدی می شود و از سوی دیگر انتخابات آمریکا هم برگزار می شود، باید فکر کرد، رسانه ساخت، سیستم ارتباطی برای رای جمع کردن ایجاد کرد.