ویرانه وارونه

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

po_nabavi_01.jpg

البته همه چیز همان جور نمی ماند که قبلا بود، گاهی اوقات ممکن است بدتر هم شود. البته ‏گاهی هم تصادفا اوضاع بهتر می شود. ‏

قبلا دانشجوها برای شنیدن سخنرانی علیه مسوولان به دانشگاه می رفتند و توسط گروههای ‏فشار زخمی می شوند، حالا فقرا برای شنیدن سخنرانی مسوولان به ورزشگاه می روند و به ‏دلیل فشار زخمی می شوند.‏

قبلا چند فامیل بزرگ وارد دولت می شدند و حکومت را تشکیل می دادند، حالا تعدادی آدم بی ‏کس و کار وارد حکومت می شوند و در آنجا هزار فامیل تشکیل می دهند.‏

قبلا اگر کسی تجاوز می کرد به نیروی انتظامی پناه می برد، حالا اگر کسی را به نیروی ‏انتظامی ببرند به او تجاوز می کنند.‏

قبلا در ایران مردم هر هفته می رفتند مسافرت، رئیس جمهور هم گاهی سری به خیابان می ‏زد. حالا رئیس جمهور هر هفته به مسافرت می رود و مردم هم سالی یک بار به سفر می ‏روند و دولت همین را اهدائی خود به مردم می داند و باعث تفاخر و نشانه موفقیت دولت به ‏حساب می آورد.‏

قبلا می گفتند، معلوم نیست در ایران چه کسی رئیس جمهور است؟ حالا می گویند واقعا در ‏ایران هیچ قدرتی وجود ندارد که جلوی این را بگیرد؟

قبلا مجلس از وزیری انتقاد می کرد او برکنارش می شد، حالا وزیر اول و ناگهانی برکنار ‏می شود، بعد خودش انتقاد می کند.‏

قبلا هرکسی می خواست نماینده مردم شود، باید ثابت می کرد همیشه با دولت مخالف بوده ‏است و طرفدار مردم است، حالا وقتی کسی می خواهد نماینده مردم شود باید ثابت کند هرگز ‏مخالف دولت نبوده و اصلا مردم را نمی شناسد.‏

قبلا کسی که می خواست رئیس جمهور شود سه ماه سخنرانی می کرد تا بتواند چهار سال کار ‏کند، حالا رئیس جمهوری داریم که سه ماه کار کرد تا بتواند چهار سال سخنرانی کند.‏

قبلا دولت پول نفت را مصرف می کرد تا با فیلم و موسیقی ایرانی آبروی کشور را حفظ کند، ‏اما مخالفان دولت می گفتند اوضاع ایران به این خوبی هم نیست، حالا دولت پول نفت را ‏مصرف می کند تا چهره ای وحشی از ایران نشان بدهد و مخالفان دولت در سراسر جهان ‏تلاش می کنند تا نشان دهند ایران به آن بدی که دولت می گوید نیست.‏

گازولوژی انقلابی

سردار صفوی گفت: « می توان با قدرت نفت و گاز زورگویان را سرجای خودشان نشاند.” به ‏این ترتیب نفت و گاز به جای ایمان و اعتقاد نشسته از همین رو راههای زیر برای استفاده از ‏نفت و گاز برای نشاندن زورگویان بر سر جای شان پیشنهاد می شود

زورگویان آمریکایی: برای سرجانشاندن زورگویان آمریکایی بهترین راه این است که گاز مان ‏را به روس ها بدهیم، در این حالت آمریکایی ها عصبانی می شوند و علیه ما اقدام می کنند، ما ‏هم مردم تهران را جمع می کنیم و روی پرچم آمریکا نفت می ریزیم و آن را با استفاده از ‏‏”قدرت نفت” آتش می زنیم و آنها را سرجای شان می نشانیم.‏

زورگویان اروپایی: اروپایی ها از ما می خواهند غنی سازی را متوقف کنیم. به همین دلیل ‏اول گاز را می دهیم به روس ها، اگر روس ها اروپایی ها را سرجای شان نشاندند که نشاندند، ‏اگر ننشاندند نفت را در ازای روسری می دهیم به سوئیسی ها، اگر سوئیسی ها اروپایی ها را ‏سرجای شان نشاندند که هیچ، وگرنه ترمز قطار هسته ای را بر می کنیم و آنقدر با استفاده از ‏‏” قدرت گاز” گاز می دهیم که اروپایی ها از ترس سرعت قطار ما سرجای شان می نشینند و ‏بعد خودمان فرمان را می کنیم و بی دنده عقب می زنیم به کوه و پیروز می شویم.‏

زورگویان مطبوعاتی: برای سرجانشاندن زورگویان مطبوعاتی با استفاده از قدرت نفت ‏مطبوعات شان را آتش می زنیم، و کارکنان شان را با استفاده از قدرت گاز وزیر اطلاعات ‏گاز می گیریم تا مثل عیسی سحرخیز سرجایش بنشیند.‏

توضیحاتی چند

نوشتم که می خواهم مدتی را با چراغ خاموش سیاست بروم و نامه هایی چند آمد و سوء ‏تفاهماتی چندین ایجاد شد در حالی که مقصودم مقالات جدی سیاسی بود. اگرچه ای کاش می ‏شد هیچ وقت ننویسم.‏

دوم این که: در ماجرای انتخابات مجلس هشتم، گلایه من از تحریم کنندگان انتخابات نیست، در ‏ناصیه برخی از آنان عشقی به بهتر شدن شرایط ایران می بینم و در بسیاری دیگر دانایی و ‏کیاست رفتار و منش سیاسی را نمی یابم، آنان نه اثری بر مردم داشتند و نه اثری در افکار ‏عمومی، گلایه من از کسانی است که معتقد بودند باید برای پیروزی در انتخابات تلاش کرد و ‏نکردند. مثالی که زدم روشن است، اگر مردم تهران را فقط به همان اندازه مرحله اول به پای ‏صندوق ها کشانده بودیم، مرحله دوم انتخابات را اصلاح طلبان کاملا برده بودند.‏

سوم این که: از حالا تا شش ماه دیگر که انتخابات ریاست جمهوری دهم جدی می شود و از ‏سوی دیگر انتخابات آمریکا هم برگزار می شود، باید فکر کرد، رسانه ساخت، سیستم ارتباطی ‏برای رای جمع کردن ایجاد کرد.‏