می گویند شادروان دکتر سعید نفیسی هر گاه قصد نوشتن درباره عزیزی تازه از دست رفته را داشت می گفت می خواهم قلم را در سوگ او به گریانم. بی شک امروز هم با خبر کشته شدن ۷۴ تن ازهم وطنان بی دفاع ایرانی در پایگاه اشرف عراق، صرف نظر ازهر مرام و مسلکی که بدان پایبند بودند، نه تنها باید قلم را در سوگ نشاند بلکه می بایست در عزای مرگ این جان باختگان پشت حصار تنهایی، رخت عزا بر تن کرد و گریست.
ناگفته پیدا است و همه عالم می دانند که اگر امروزگلیم ایرانیان را این چنین با اشک و خون می شویند، همه از بی تفاوتی “من” و “ما” و “شما”ست.
بعد از تماشای صد ها اعدامی در کوچه و بازار، حال باید هم نظاره گرمرگ گروهی از هم وطنان خود در غربت توسط دژخیمان فرمانبر نظام ولایی باشیم که این چنین پاداشی جز به سکوت ملتی خو گرفته به ظلم نمی دهند.
در جهان پر تلاطم امروز ودر عالمی که از بیم حمله احتمالی ابر قدرتی چون آمریکا به سوریه در هراس است، کشتار گروهی بی دفاع از ساکنین پایگاه اشرف، آن هم در پس حصاری که حتی راه فراری در آن نیست، بر دل هر انسان آزاده ای با هر عقیده و باوری چنگ می اندازد وباران اشک را بر گونه می نشاند. این ماتم وقتی چون نیشتر بر دل زخم می زند که بدانیم دژخیمان حاکم بر آب و خاکمان، مرگی این چنین دلخراش را سرنوشت مختوم کسانی می دانند که از قضا پیش از انتساب آنها به گروه ویا دسته سیاسی، با تواز یک تبارند و ایرانی اند.
بی شک ننگ چنین کشتار فجیعی، به نام دولتمردان عراق در تاریخ ثبت خواهد شد؛ آن هم در شرایطی که مردم عراق به رغم سرنگونی دیکتاتورحاکم بر خود با مدد ابر قدرتی چون آمریکا، هنوز یک روز خوش برخود ندیده اند واز پی سال ها تحمل حضورنظامی بیگانگان در سرزمین خود، اگر چه دولتی به ظاهر مستقل دارند اما لحظه ای بی نصیب ازدخالتها و اعمال نظر دولتهای بیگانه در امورکشور خود نبوده و نیستند. از یک سو عمال نظام ولایی کشور همسایه دیوار به دیوار با رخنه در ارگان قدرت این کشور، امنیت و آرامش ملت عراق را وجه مصالحه با جهان شوریده بر علیه خود قرار داده و از سوی دیگر دول قدرتمند جهان نیزچون آمریکا به رغم ادعای برقراری نظم و آرامش در منطقه هنوزاز مواهب سرنگونی صدام و اشغال این کشوربهره می برند و این سرزمین اشغالی را حیات خلوت خود میدانند و ضمن بهره وری از منابع و ثروت ملی آن، نفوذ و اقتدارخود را از آن سوی جهان به رخ رقیبان در این سوی جهان می کشند. با چنین واقعیتی است که بعد از سقوط صدام و حاکمیت دولت جدید هنوزوقایع مرگبارناشی از انفجار بمب ها درمعابر واماکن عمومی و صحنه های دلخراش کشته شدن مردم درکوچه پس کوچه های بغداد، همچنان در صدر اهم اخبار جهان جای دارد؛ گاه با انفجار بمبی در خیابان و گاه با قتل عام گروهی بی دفاع چون ساکنین پایگاه اشرف. حوادثی که بر بهت و حیرت مردم جهان می افزاید تا ادعای برقراری نظم و صلح جهانی از سوی دول زورمند دنیا طنز تلخ واقعیت جهان امروز باشد.
با چنین توصیفی از شرایط کشور عراق و نشانه های وابستگی آن به قدرت های ناجی دیروز خود و دو دستگی در هیات اداره کننده گان امور کشور، احتمال دسیسه وبا تحریک جمهوری اسلامی در وادار کردن دولت نورالمالکی به چنین جنایتی بیشتر می شود؛ طرفه آنکه با شر مضاعفی که دولت سوریه با اتکا به حمایت زمامداران نظام ولایی بر پا کرده و با کشتاربی رحمانه مردم سرزمین خود با سلاح شیمیایی، در واقع اقتدار ابر قدرتی چون آمریکا را درمنطقه به چالش می کشد، تا بدانجا که دولت ایالات متحده در واکنش به این جنایت بی رحمانه، لاف حمله میزند، احتمال نادیده گرفتن این قتل عام وحشیانه از سوی دول تاثیر گذار برجهان چون آمریکا هم به دور از ذهن نیست. خاصه بعد از شعبده انتخابات وانتصاب شیخ حسن روحانی بعنوان رئیس جمهور برگزیده ملت و نظام، بسیاری از دولت های تحریم کننده جمهوری اسلامی در این توهم بسر می برند که برای حل مناقشات هسته ای خود با ولی فقیه، حکما باید گامی در جلب رضایت حضرتش برداشته شود. از این روچشم پوشی بر قتل عام گروه باقی مانده در پایگاه اشرف، آن هم به خواست و تحریک رژیم ایران، با این امید که رهبر گروه مخالفان مسلح رژیم دراین یورش بی رحمانه کشته و یا دستگیر شود از جمله گمانه زنی هایی است که پس از وقوع این جنایت در بین تحلیل گران مطرح شده است؛ چرا که شایعه غیبت طولانی مسعود رجوی، رهبر این گروه اپوزیسیون نظام دربین یاران ومخالفان او شدت یافته، آنچنانکه در ماجرای مرگ و یا زنده بودن این رهبر جنجالیترین گروه اپوزیسیون سی و چند ساله جمهوری اسلامی، کیش شخصیتی از او ساخته که با عملکرد این گمشده طی سال ها منطبق نیست.
الغرض، بعد ازصدور چند اعلامیه وموضع گیری های نه چندان جدی برخی ازسران دولت های تاثیر گذار در جهان در محکومیت جنایت بی رحمانه اخیر پایگاه اشرف، گلایه و انتقاد ازسکوت مجامع بین الملل کم رنگ می شود، اما با این همه این پرسش بگونه ای تامل برانگیز در اذهان عمومی مطرح است که براستی چه تفاوتی درجنایت دولت دیکتاتور سوریه، باقتل عام ساکنین بی دفاع پایگاه اشرف به عاملیت دولت حاکم بر عراق وجود دارد که برخی از دول قدرتمند جهان چون آمریکا با تهدید حمله به سوریه تصورحمایت این کشور ها ازحقوق انسان های ضعیف و درمانده را در اذهان عمومی القا می کنند، اما در مقابله با عمل مجرمانه دولت نوری المالکی در عراق و دیگرمسببین این قتل عام، تنها واکنش این مدعیان وجدان بیدار بشریت به صدور چند اعلامیه برای خالی نبودن عریضه بسنده می شود؟ مگر باور کنیم که این تناقض تنها در باور این حقیقت توجیه پذیر است که دفاع از حقوق انسان ها تابع شرایط ومیزان منافع قدرتمندان جهان است. آنچنانکه در ۲۱ مارس ۱۹۸۶ وقتی شورای امنیت سازمان ملل بیانیه ای در محکومیت صدام برای استفاده از سلاح های شیمیایی برعلیه ایران را به رای می گذارد، آمریکا با یک رای منفی و بریتانیا، فرانسه، استرالیا و دانمارک هر کدام با رای ممتنع خود بر ابطال آنچه امروز خط قرمز خود برای استفاده از سلاح های شیمیایی می خوانند مهر باطل زدند.