به دنبال مطرح شدن معاونت اولی رحیم اسفندیار مشائی یار غار و گل بی خار دولت نهم که میراث دولت نهم را خورده و قرار است معاون اول دولت دهم شود، و معلوم شده که یک روابط غیرافلاطونی و شاید هم افلاطونی بین آن رئیس کودتا و این میراث خوار استعمار وجود دارد، یکی از آقایان رابطه بین این دو نفر را به رابطه شمس و مولوی تشبیه کرد. ما هم یکی از اشعار مولوی را تغییرات دادیم، خدا از سر تقصیرات ما بگذرد.
یـار مـرا، غار مـرا، یاور بیکار مـرا
یار تویی، غار تویی، خواجه!(1) نگهدار مرا
آخ تـویی، اوخ تـویی، سارق صاندوخ(2) تویی
صاحب هر بوق توئی، محرم اسـرار(3) مرا
هاله منم، واله منم، رئیس هشت ساله منم
صاحب میراث تویی، افسر و سردار مرا
بهره تویی، سود تـویی، دولت محمود تویی
رابط استاد تویی، وصل به دیدار(4) مرا
ناز تویی، باز تویی، صاحب هر گاز(5) تویی
صاحب باتوم منم، چاقوی(6) بسیار مرا
“کود” دم “تا” ی توئی، جائر و جرار تویی
زور بزن زور بزن، سخت بکن کار( 7) مرا
قطره تویی، پماد تویی، قرص تویی، ضماد تویی
جام بده، زهـر بده، بیش مـیـازار مرا
هم قر و اطوار توئی، هم سبب کار تویی
رقص کنی(8) رقص کنان، قر بده این بار مرا
بابای داماد منم، نوچه استاد منم
باد منم، بید منم، هیچ (9)مپندار مرا
هسته هر بسته منم، در چو توئی دسته منم
دسته به دست گیر و برو، بیش بمفشار مرا
حجرهء بازار منم، منشاء آزار منم
برجی و پاساژ توئی، راه ده ای یـار مـــرا
باد تویی، رایحه ای، روح توئی
چون گل خرزهره تویی، خدمت بسیار مرا
دوغ منم ماست تویی، طرح هولوکاست(10) تویی
دوست شدی با تل آویو(11)، این همه اسرار مرا
روز تویی، سوز تویی، قوز بالا قوز تویی
آب منم، کوزه منم( 12)، آب ده این یار مرا
دانـه تـویی، دام تـویی، گوهر دردانه تویی
پخـتـه تـویی، خـام تویی، سوخته(13) مگـذار مرا
یک تـن اگـر کـم شودی، توی دلــم غم(14) شودی
فعلا وایستا تو کنار، بازی و بازار مرا
ماه تویی، چاه تویی، آه تویی، کاه تویی
هر چیز با آه(15) تویی، ول بکن این بار مرا
زیر نویس ها:
1) خواجه نگهدار مرا: آقا مواظب باش من رئیس جمهور بشم، بعدا از خجالت تون در می آم.
2) صاندوخ: (جمع- صنادیخ)، نوعی تلفظ خودمانی صندوق های گمشده آرای مردم که چهار مورد آن در یک کتابخانه در شیراز، تعدادی در ستاد نیروی دریایی، و تعدادی در زیر زمین موزه هنرهای معاصر کشف شده است.
3) محرم اسرار: کسی که آدم حرف هایش را به او می زند تا او بعدا آن حرف ها را به مصباح یزدی بزند و الخ.
4) وصل به دیدار: کسی که وقت ملاقات را از آن یکی آقا می گیرد، جور کننده دیدار با انواع مولانا، هوشنگ خان، پیروز خان و سایر خوانین.
5) صاحب هر گاز: در اینجا صاحب گاز دو معنی دارد، یکی محسنی اژه ای است که صاحب گاز اول شناخته شده و دوم هر کس که گاز اشک آور داشته و به مخالفان دولت بزند.
6) چاقو: یک چیز دراز که با آن کودتا می کنند، ولی پس از تشریح جسد، معلوم می شود گلوله خورده است.
7) سخت بکن کار مرا: منظور این است که موقعیت مرا سخت و محکم کن و صبر کن بعدا تو را بیاورم.
8) رقص کنی رقص کنان: اشاره به مراسم استانبول که تا آخرش نشسته بود و انگار هاله نور دیده چشم از خانومه برنمی داشت و حتی پلک هم نمی زد.
9) هیچ مپندار مرا: شاعر دچار واقع گرایی مفرط شده است.
10) طرح هولوکاست: یک طرح که توسط محمد علی رامین و چند مجنون دیگر مطرح شد و باعث شد تعدادی لیلی آواره شوند.
11) تل آویو: مردم کشوری به اسم اسرائیل که شنبه باید جابجا شوند و بروند آلاسکا ولی یکشنبه مردمان خوبی هستند و دوستشان داریم.
12) آب منم، کوزه منم: اشاره به اینکه بذار در کوزه آب شو بخور.
13) سوخته مگذار مرا: با توجه به مسائل پس از انتخابات و شعارهای مردم در پشت بام ها و این جور چیزها محل دقیق سوختگی مشخص نیست. شاید قلبش باشد، ولی اگر قلبی وجود نداشت، احتمالا جای دیگر مطمئنا وجود دارد.
14) توی دلم غم شودی: یعنی ناراحت می شوم و می روم کاراکاس یا جمکران یا هر جایی که عکسم را بگیرند.
15) هر چیز با آه مثل راه، چاه، واه، سیاه، کوفت، درد، زهر مار، قافیه زیاد مهم نیست.