جنگ در سوریه باز هم شدت گرفته است. هفته گذشته حملات هوایی ارتش سوریه به مواضع مخالفان، موجب کشته شدن دهها غیر نظامی شد. همزمان با تحولات جدید که در آستانه کنفرانس ژنو رخ میدهد، سفیر جمهوری اسلامی در لبنان با تکذیب هر گونه دخالت در امور داخلی لبنان،سوریه و عراق گفته است: “آیا کمک به لبنان برای آزادی اراضیاش دخالت محسوب میشود؟ آیا کمک به عراق برای نابودی اشغالگران دخالت است؟” وی ضمن مخالفت با توصیف حزبالله لبنان به عنوان بازوی استراتژیک ایران تاکید میکند: “حزبالله حزبی لبنانی است که توانسته است اشغالگران را به زانو درآورد اما دخالت حزبالله در سوریه به سبب منافع لبنان و سوریه و پس از حضور هزاران مزدور در سوریه بود.از سویی سوریه مقاومت را در لحظات سرنوشتساز حمایت کرده است.”
امروز دیگر بحران سوریه به بحرانی برای ایران نیز تبدیل شده است. چند روز پیش خبر رسید که ایران هم به کنفرانس صلح سوریه در ژنو دعوت شده است. گرچه این خبر تکذیب شد اما رسانههای محافظهکار از ابراز شادی در مورد آن خودداری نکردند. سایت بازتاب در اینباره نوشته بود: “به نظر میرسد این بار بر خلاف دوره گذشته مذاکرات، برگزارکنندگان اصلی به این نتیجه رسیدهاند که بدون حضور کشورهای منطقه و به ویژه ایران، بحران سوریه حل و فصل شدنی نیست. گفتنی است، در ژنو۱، آمریکا و برخی کشورهای غربی با حضور ایران مخالفت کردند و به همین دلیل، روسیه نیز مانع حضور عربستان سعودی در کنفرانس شد.”
در همین حال تحلیلهای منابع محافظهکار جمهوری اسلامی درباره نقش امریکا و اسرائیل در بحران سوریه تغییر قابل ملاحظهای داشت. این تغییرات اساسی بعد از انفجار در سفارت ایران در لبنان آغاز شد. ابتدا حسن نصرالله عربستان را متهم کرد که در انفجار سفارت جمهوری اسلامی در بیروت دست داشته است و بعد منصور حقیقتپور، نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی، «هدایت و حمایت» از عملیات انتحاری در مقابل سفارت ایران در بیروت را به عربستان نسبت داد. به این ترتیب در حالیکه تا چندی پیش امریکا و اسرائیل مسئول بحران سوریه تلقی میشدند، در هفتههای اخیر عربستان سعودی به عنوان متهم شماره یک معرفی شده است. هفتهنامه یالثاراتالحسین، ارگان انصار حزبالله در شماره بیستم آذر ماه گفتگویی با فردی به نام مسعود اسداللهی “مدیر مرکز تحقیقات استراتژیک لبنان در بیروت”، منتشر کرده که نکات قابل تاملی دارد. او گفته است: “برخی معتقدند که اساساً عربستان آمده تا در کارزار سوریه تا آخرین نفس و قطره خون در مقابل رقیب خود یعنی جمهوری اسلامی ایران بجنگد و به هر قیمتی مانع از تحقق ظفر نهایی محور مقاومت در این جبهه شود.”
تحلیلگر یالثارات اضافه کرده است: “خودکشی عربستان در سوریه، غرب و اسرائیل را نیز به وحشت انداخته است. هزاران تکفیری که در نوع خود بمب متحرک محسوب میشوند حالا در خاک سوریه که در نزدیکی اروپا و پشت مرزهای اسرائیل قرار دارد متمرکز شدهاند و خطر بالقوهای برای امنیت ملی آنان محسوب میشوند.”
وی توافقنامه ژنو میان ایران و گروه ۵+۱ را عزای عمومی عربستان خوانده و گفته بود: “سر دیگر ماجرای جنون عربستان تأثیر توافقنامه هستهای «ژنو ۶» بین ایران و آمریکا و غرب است که باعث هراس شدید عربستان از افزایش قدرت و بسط ید جمهوری اسلامی ایران در منطقه میشود. محتوای توافقنامه «ژنو ۶» هرچه باشد از نظر عربستان یک فاجعه راهبردی محسوب میشود؛ زیرا آن را درست یا غلط سرآغاز توافقات آینده بین ایران و آمریکا در زمینههای مختلف منطقهای قلمداد میکند که نشانه به رسمیت شناخته شدن نقش ایران در منطقه است.”
این سخنان در حالی بیان میشود که توافق ژنو در رقابتهای داخلی به عنوان “جام زهر” تعبیر شده و نزدیکی ایران و امریکا نیز به معنی پایان مقاومت تلقی میگردد.
چرخش تحلیلی رسانههای تندرو در ایران تنها مربوط به تریبون گروهای فشار نیست. چند روز پیش محمد ایرانی سفیر پیشین جمهوری اسلامی در لبنان و اردن نیز به سایت فرارو گفته بود: “غربیها گفتند به دلیل احتمال بروز هرج و مرج و قدرت گرفتن گروههای افراطی نمیتوانند اجازه بدهند که در شرایط فعلی بشار اسد از قدرت کنار برود.”
روزنامه جوان وابسته به سپاهپاسداران هم نوزدهم آذر گزارشی با عنوان “نامه عقبنشینی اوباما از سوریه” را تیتر اول خود کرد. این روزنامه در آن گزارش ذیل عنوان “نگرانی معارضان سوری از نزدیکی ایران و امریکا” آورده بود: “رئیس ائتلاف معارضان سوری اعلام کرد که معارضان خارجنشین سوریه از نزدیکی روابط ایران و امریکا و احتمال حمایت مالی از حکومت سوریه نگران هستند.” همزمان خبرگزاری فارس از قول رئیس اسبق سیا نوشت: “بهترین گزینه در سوریه پیروزی بشار اسد است.”
فارس نوشته بود که مایکل هایدن، ژنرال بازنشسته نیروی هوایی آمریکا و یکی از روسای اسبق سازمان سیا سه احتمال را برای آینده سوریه پیشبینی کرده است: “اول درگیریهای مداوم بین فرقههای شیعه و سنی، دوم اضمحلال سوریه و سوم پیروزی بشار اسد”.
در هفتههای گذشته و پس از آنکه جنگ سوریه در تحلیلهای محافظهکاران جمهوری اسلامی به رویارویی با عربستان تبدیل شد، آنها از اینکه احیانا موضع رئیس اسبق سیا با نظام جمهوری اسلامی مشترک باشد، احساس نارضایتی نداشتند. نکته مهم این بود که از دیدگاه این محافظهکاران تندرو، دیگر اسرائیل و امریکا متهم شماره یک بحران سوریه نبودند و عربستان بر جای آنها نشسته بود.
پایگاه اطلاعرسانی معاونت سیاسی سازمان عقیدتی سیاسی ارتش جمهوری اسلامی هم یادداشتی درباره بحران سوریه منتشر کرد که در آن “سوریه میدانی برای رهایی از شر تروریستهای دیگر کشورها” توصیف و عربستان مرکز این بحران معرفی شده بود. در تحلیل سازمان عقیدتی سیاسی ارتش آمده بود: “عربستان سعودی که بیش از هر کشوری عزم خود برای براندازی نظام سوریه جزم کرده است با استفاده از دلارهای هنگفت نفتی افراد زیادی را به واسطه فقر به ویژه از کشورهای آفریقایی جذب کرده، آموزش داده و آنها را برای پیوستن به گروههای تروریستی به سوریه اعزام کرده است. شمار زیادی از افراد حاضر در سوریه به واسطه فقر مادی در این کشور حضور داند. کشورهای تونس، لیبی، الجزایر، بنگلادش، پاکستان و یمن از جمله کشورهایی هستند که عربستان سعودی توانسته است شهروندان آنها را برای جنگ در سوریه در مقابل گرفتن پول و حتی حقوق ماهیانه جذب کند.”
همزمان با چرخش تحلیلی راستگرایان در ایران، اخباری منتشر شد که بر اساس آن عدهای از مهاجران افغان ساکن ایران که برای جنگ به سوریه رفته بودند، کشته شده بودند. خبرگزاری تسنیم از تشییع جنازه چندین مهاجر افغان خبر داده و نوشته بود: “طبق اطلاعات به دست آماده شهدای مهاجر افغان مدافع حرم؛ محدود به دو شهید تشییع شده دیروز در قم نیستند. ۷شهید دیگر دیروز در مشهد، اصفهان و تهران تشییع شدند. امروز صبح نیز قرار است یک شهید دیگر در بهشتزهرا تشییع شود.”
این اولین بار بود که منابع جمهوری اسلامی رسما از اعزام اتباع کشورهای دیگر برای جنگ در سوریه خبر میدادند. همزمان منابع افغان خبر دادند که نیروهای افغان در دو طرف جنگ سوریه حضور دارند. روزنامه هشتصبح در اینباره نوشته بود: “ عدهای از افغانها در بدل پول از ایران و شمار دیگری از افغانستان از سوی برخی از احزاب برای جنگ به سوریه اعزام شدهاند. […] برخی از این افغانها در بدل پول میجنگند و دسته دیگر آنان به شکل ایدئولوژیک در جبهات جنگ سوریه حضور دارند.” این روزنامه در گزارشی دیگر به بررسی حضور افغانها در درگیریهای برونمرزی دیگر پرداخته و نوشته بود: “ایران در همسایگی افغانستان، حامی سرسخت رژیم بشارالاسد در سوریه است و برای تقویت آن نیز، تلاشهای گستردهای داشته است. در اصل ایرانیها و هم پاکستانیها در استفاده از نیروی انسانی شهروندان دیگر، برای عملی کردن برنامههایشان، زیرکی خاصی داشتهاند.” این روزنامه به ماجرای جنگ ایران و عراق و قربانیان افغان آن نیز اشاره کرده بود. بلافاصله سفارت ایران در کابل با ارسال نامهای به ۸صبح، اعزام مهاجران افغان در ایران به جنگ سوریه را رد کرد. سفارت ایران مدعی بود: “جمهوری اسلامی ایران همواره نسبت به بکارگیری عناصر تروریست و مزدور در جنگ نیابتی با دولت سوریه از سوی کشورهای خارجی که منجر به پیچیدهتر شدن اوضاع و کشته شدن مردم بیگناه سوریه شده است، معترض بوده و آنرا در شدیدترین وجه محکوم نموده است. بنابراین ایراد چنین اتهام دروغین و سخیف به جمهوری اسلامی ایران، فاقد اساس، پایه و مدارک مستند میباشد.”
با اینهمه سخنگوی وزارت خارجه افغانستان اعلام کرد که “به سفارت افغانستان در اردن وظیفه سپردهاند که چگونگی فرستادن مهاجران افغان به جنگ سوریه را بررسی کند.”
بحران سوریه، هزینههای سنگین انسانی، نظامی و مالی برای ایران داشته و نارضایتی خارجی و داخلی از این اقدامات نیز گسترده بوده است. هفته گذشته خبرگزاری فارس، وابسته به سپاه پاسداران، در گزارشی به بهانه یک مستند تلویزیونی از جنگ در سوریه، از قول کارگردان این فیلم با اشاره به “سئوالات موجود در سطح جامعه درباره سوریه”، نوشته بود: “این سئوالات از قبیل «چرا ما باید از حکومت بشار اسد حمایت کنیم» یا «اساسا حمایت ما، از بشار اسد است یا حمایت از محور مقاومت» همه سئوالاتی است که تاکنون در رسانههای داخلی جواب روشنی ندیدهایم.”
این اولین بار بود که رسانه سپاه پاسداران میپذیرفت رفتار ایران در سوریه سئوالاتی در جامعه ایجاد کرده است.