در دو مناظرهای که محمود احمدینژاد با رقبای اصلاحطلب خود – میرحسین موسوی و مهدی کروبی – داشته، سیاست خارجی دولت نهم تبدیل به چالشبرانگیزترین موضوع بحث شده و طرفین کوشیدهاند از دو منظر هزینه – فایده مواضع اعلام شده از سوی احمدینژاد و نیز تاثیری که این نوع سیاست خارجی در تعاملات ایران و جهان ایجاد کرده به ارزیابی دیپلماسی رئیس دولت نهم بپردازند
. برای احمدینژاد ورود به بحث سیاست خارجی از حیث کمی نبودن ادعاها – همچون افزایش اقتدار و عزت ایران در سطح جهان – و نیز دریچه ورود وی به بحث – تشبیه نگرانی رقبا با واکنشهای غرب و صهیونیستها – سهل است. اما اشکال اساسی آنجاست که احمدینژاد سراغ مواردی در توجیه و دفاع از عملکرد خود در سیاست خارجی میرود که چارچوب منطقی طرح بحث آن اشتباه است. منظور مواردی از این دست است:
1- احمدینژاد در مناظره با موسوی و کروبی گفته جورج بوش در دوران دولت خاتمی درصدد براندازی نظام ایران بود و ایران را در محور شرارت قرار داد ولی اکنون اوباما گفته بدون ایران نمیتوان کاری کرد. با این گفته، احمدینژاد تغییر رئیسجمهور آمریکا و متعاقب آن تغییر در چارچوبهای سیاست ایالات متحده بالاخص در زمینه دیپلماتیک را به حساب خود و دولتش واریز میکند با این پرسش بیپاسخ مانده که انصراف بوش از براندازی نظام ایران محصول کدام استراتژی بازدارنده دولت نهم بوده و آیا خود احمدینژاد نگفته که بوش چندین بار تصمیم به حمله به ایران گرفته بود؟ تغییر شرایط سیاسی در آمریکا و خاورمیانه خود مولد برخی تحولات در رویکردهای دیپلماتیک است و صرف مقایسه دو مقطع کاملا متفاوت با یکدیگر برای استنتاج تحلیلی خاص منطقی نیست. علاوه بر آن تاکید احمدینژاد بر رویکرد خصمانه دولت بوش در دوره خاتمی منافی تمام ادعاهای چندسال اخیر درباره رابطه اصلاحطلبان با دولت آمریکاست.
2- با وجود حملات احمدینژاد به سیاستهای هستهای در دوره خاتمی، وقتی گزارش 16 نهاد اطلاعاتی جاسوسی آمریکا درباره ایران منتشر شد، وی آن را بزرگترین پیروزی 100 سال اخیر خواند در حالیکه گزارش مدعی بود در پاییز سال 2003 (82،دوره خاتمی) تهران برنامه تسلیحات هستهای خود را متوقف کرد و توقف این برنامه دستکم برای چندین سال دوام یافته است. بزرگترین پیروزی 100 سال اخیر به تعبیر احمدینژاد، محصول اعتمادآفرینی خاتمی بود ولو اینکه استقبال از این گزارش، موید ادعای خطرناک آن مبنی بر وجود برنامه تسلیحات هستهای در ایران تا قبل از سال 2003 است.
3- احمدینژاد درمناظره با کروبی گفت: متاسفانه شما من را به جای رژیم صهیونیستی محکوم میکنید آن هم برای مطرح کردن مساله هولوکاست. آیا احمدینژاد از قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل متحد در اول نوامبر 2005 که نماینده ایران به آن رای منفی داد هم دفاع میکند؟ مجمع عمومی سازمان ملل پیرو طرح مساله هولوکاست از سوی احمدینژاد، قطعنامهای صادر و در آن ضمن تعیین روز 27 ژانویه به عنوان روزجهانی قربانیان هولوکاست تصریح کرد هر نوع انکار هولوکاست به عنوان واقعهای تاریخی چه به صورت کامل و چه به صورت جزئی قابل پذیرش نیست.
4- درحالیکه احمدینژاد گفته روزی که ژاکشیراک رئیسجمهو سابق فرانسه از پلههای کاخ الیزه برای استقبال از خاتمی پایین نیامد (ادعایی که عکسها خلافش را ثابت کردند) یکی از غمانگیزترین روزهای زندگیام بود، چرا روز ملاقات وزیر خارجه خود با نیکولا سارکوزی جانشین شیراک در هفته گذشته را غمانگیز ندانسته که رئیسجمهور فرانسه چشمدرچشم منوچهر متکی انکار هولوکاست از سوی احمدینژاد را محکوم کرده است، البته متکی آن دیدار را صمیمانه وصریح خوانده است! سارکوزی حتی در دیدار با اوباما در تعبیری اهانتآمیز اظهارات احمدینژاد را جاهلانه (insane) خوانده که او را نگران کرده است.