تبلیغ جنگ در لندن، سخنان نماینده جمهوری اسلامی که حرف های محمود احمدی نژاد را تکرار کرد و گزینش فیلم های خاصی برای نمایش، مورداعتراض محافل ایرانی قرار گرفت.
سمینار سئوال برانگیزسینمائی
تبلیغ جنگ در لندن
به گزارش خبرنگار “روز” در لندن موسسه “میراث ایران” که فعال ترین موسسه هنری ایرانی در انگلستان است- که البته چند و چون کارش خود یک بررسی مفصل و جداگانه می خواهد، با انبوهی چراهای بی پاسخ مانده- این هفته و درست در روزهائی که جهان نگران جنگی دیگر است، سمیناری در مرکزباربیکن لندن برگزارکرد با عنوان “جنگ در سینمای ایران”.
اولین نامی که از فیلمساز جنگ به ذهن مان می رسد، ابراهیم حاتمی کیا ست. اما با نگاهی به برنامه می بینیم که او در سمینار حضور ندارد و حتی هیچ فیلمی از او به نمایش در نمی آید! کمی تعجب می کنیم و یاد ساخته های ضد جنگ درخشان ملاقلی پور – نجات یافتگان و سفر به چزابه- می افتیم، اما نشانی از او هم نیست. قضیه کمی عجیب به نظر می رسد.
با کمی کند و کاو به نام برنامه ریز سمینار برمی خوریم؛ نامی که برای اولین بار می شنویم ودر بروشور از او به عنوان محقق در دانشکده سنت آنتونی- آکسفورد- یاد شده است.عنوان های دهان پرکن آکادمیک، برای بستن دهان عوام روش مناسبی است، اما برای یک آدم جدی هیچ ارزشی ندارد و فقط این کار و تلاش و “حاصل” کار و کاراکتر اجتماعی هر کس است که جایگاهش را مشخص می کند. پس از همین ابتدا این سوال پیش می آید که چرا این همه منتقد و محقق با اسم و رسم جایشان را به آدمی ناشناس می دهند و بعدتر خیلی زود می شود به این نتیجه رسید که با کاری روبرو خواهیم بود که پیش از هر نوع جدیت تحلیلی، قرار است با برچسب آکادمیک برای خود هویتی دست و پا کند.
سعی می کنیم همه چیز را فراموش کنیم و پای حرف های شان بنشینیم شاید چیزی نصیب مان شود. آقای نادر طالب زاده اولین سخنران است؛ مستندساز سینمای جنگ. درباره آوینی حرف می زند و رفته رفته او را به عرش اعلی می رساند. در حرف هایی غریب، نریشن های روایت فتح را با حافظ و غزل سلیمان و بالاخره قرآن مقایسه می کند! مات می مانیم. کمی بعد یکی از قسمت های روایت فتح به نمایش در می آید و لابد یکی از بهترین قسمت ها. نریشن های خام اش هیچ تعریفی ندارد؛ تبلیغ و تشویقی برای جنگ [با مثلاً اشاره به رو سیاه های صحرای محشر که در “جهاد” شرکت نکرده اند!].
برنامه ریز سمینار هم سخنرانی اش را به آوینی اختصاص داده است. شاید بیش از 70 درصد سخنرانی او تکرار حرف های آوینی در مصاحبه هاست [ و این جاست که ما به مفهوم تحقیق آکادمیک هم پی می بریم و لابد تحقیق اکادمیک یعنی هیچ حرفی برای گفتن نداشته باشیم!] او جانماز آب می کشد و می گوید که نمی خواهد درباره ایدئولوژی فیلم های آوینی داوری کند، اما لحن و گفتار او و حرف هایش در حمایت از فیلم ها همه چیز را به سادگی بازگو می کند و دلیل اصلی برگزاری سمینار را به ما گوشزد می کند.
بیش از نیمی از حدود 45 مخاطب جلسه، غیر ایرانی و عمدتاً انگلیسی هستند. غالبشان نمی فهمند که چرا این جنگ استثنا بوده و چطور می شود از یک جنگ حمایت کرد. گیج شده اند و سوالاتشان همه درباره جنگ است. سخنران خارجی جلسه خودش جواب این پرسش ها را نمی داند و ساکت می نشیند. روبرت صافاریان- تنها منتقد شناخته شده سمینار که سعی کرد بحث تحقیقی ای درباره سینمای مستند جنگ داشته باشد- احتمالاً خود را درگیر شرایط ویژه ای می بیند که از پیش انتظار نداشت و تقریباً ساکت می ماند. پاسخ غالب سوال ها به نادر طالب زاده واگذار می شود و او به عنوان ظاهراً سخنگوی جنگ از همه چیز دفاع می کند. زنی انگلیسی از این همه کشته های جنگ انتقاد می کند، طالب زاده در جواب می گوید:” شما چی پیشنهاد می کنید وقتی کشورتان مورد حمله قرار بگیرد آن هم با اسلحه های ساخت آمریکا و آلمان و…” حرف های آشنایی است و از فرط تکرار حالمان را به هم می زنند. زن پرسش گر انگلیسی که حتماً اطلاعات کمی درباره ایران و جنگ دارد از لحن قاطع آقای طالب زاده جا می خورد و چیزی نمی گوید، اما آقای طالب زاده خودشان حتماً می دانند که این همه حقیقت جنگ نیست و جنگ می توانست به جای هشت سال، بعد از مدت کوتاهی کاملاً به نفع ایران به پایان برسد، اگرعده ای هوس نکرده بودند که کربلا و قدس را یکجا فتح کنند!
و بالاخره در پایان یک پروفسور پیر انگلیسی که خود جنگ جهانی دوم را به یاد می آورد به صدا درآمد که “جنگ، جنگ است و استثتا هم ندارد.”