نسل های ما چارشنبه سوری را انتظار می کشیدند تا به بهانه آن صدای ترقه کوچکی را در محله پخش کنند. بچه ها، نوجوانان و جوانان امروز ایران چارشنبه سوری را فرصتی می دانند برای ماجراجویی، ترساندن اهل محل، خطر کردن و برانگیختن خشم مأموران پلیس.
نرخ جمعیت جوان کشور که دوست دارند چارشنبه سوری را این گونه برگزار کنند به اندازه ای بالا رفته است که تغییر و تحول در رفتار جوانان از چارشنبه سوری یک رویداد قابل بحث ساخته است. درجه توجه و اعتنای دولت به حقوق و نیازهای طبیعی جمعیت جوان کشور با نرخ افزایش این جمعیت رابطه معکوس دارد. نمی شود دگرگونی در چهره چارشنبه سوری را که یک مراسم آیینی و ملی بود پر از لطافت به چهره ای که پر از خشونت و ترس شده است آسان گرفت و از آن آسان گذشت. قرار نبود اجرای یک مراسم ملی شیشه های خانه مردم را بشکند، سالخوردگان را بیمار کند، مادران را بترساند و جایی برای دیگر آیین های شادی بخش در مراسم چارشنبه سوری باقی نگذارد.
آیا روند تحولات تاریخی در 30 سال اخیر چنان بوده که رفتار افراطی و واکنشی از سوی جوانان را پاسخگوی برخورد افراطی حکومت با جوانان ساخته است؟ شگفت انگیز نیست اگر در فضایی که در آن فرصت ها برای تخلیه انرژی مثبت جوانی بسی تنگ شده است، چهره لطیف آیینی چارشنبه سوری به چهره ای خطرناک و مزاحم تحول یافته باشد. چارشنبه سوری نه تنها بچه ها و جوان ها و رهگذران را با خطر مواجه می سازد که حکومت هم از آن احساس خطر می کند تا جایی که روزها پیش از چارشنبه سوری به بسیج مأموران برای کنترل آن می پردازد.
تبدیل این آیین لطیف سنتی و ملی به یک حرکت واکنشی و خشن پیامی را انتشار می دهد. کسانی که باید پیام را دریافت کنند از آن عاجز مانده اند. اما به اندازه کافی دلایل و مدارک در دست است که حقوق و نیازهای طبیعی نوجوانان و جوانان را ارج نمی نهند. برای اوقات فراغت آنها به گونه ای که آینده ساز باشد کاری نمی کنند. دختران را از فرصت های ورزشی محروم نگاه داشته اند. محرومیت اقتصادی چنان است که دست کم سه میلیون و نیم کودک و نوجوان ایرانی در سال تحصیلی جاری در مقطع دبستان و راهنمایی نام نویسی نکرده اند. نهادهای دولتی پاسخگوی این پرسش نیستند که این کودکان و نوجوانان ترک تحصیل کرده در کجا زندگی می کنند و جذب کدام یک از کارهای سیاه برای سیر کردن شکم خود و خانواده شده اند. شگفت انگیز نیست اگر در نتیجه بی اعتنایی دولت به انرژی مثبت نوجوانان و جوانان آنها یک شب در سال را تبدیل کنند به فرصتی برای فریاد کشیدن. فریادی که به صورت ظاهر فریاد شادمانی است. اما انگیزه فریاد اعتراض است و تن دادن به بازی انتقام جویانه با مأموران و لذت بردن از آن خشم و استیصال که در چهره مأموران موج می زند.
این رفتار واکنشی و اعتراضی که به بهانه برگزاری یک آیین ملی صورت می پذیرد در سال های اول انقلاب پاسخی بود به آن دسته از روحانیون که می خواستند بساط چارشنبه سوری و نوروز و سیزده به در را در هم بریزند. اما اینک که هجوم و حمله به جمعیت جوان کشور به صورت های گوناگون افزایش یافته است برگزاری ماجراجویانه چارشنبه سوری از سوی نوجوانان وجوانان ایرانی هشداری است به مدیران کشور که:
ما هستیم.