چارشنبه سوری

مهرانگیز کار
مهرانگیز کار

نسل های ما چارشنبه سوری را انتظار می کشیدند تا به بهانه آن صدای ترقه کوچکی را در محله پخش کنند. بچه ‏ها، نوجوانان و جوانان امروز ایران چارشنبه سوری را فرصتی می دانند برای ماجراجویی، ترساندن اهل محل، ‏خطر کردن و برانگیختن خشم مأموران پلیس. ‏

نرخ جمعیت جوان کشور که دوست دارند چارشنبه سوری را این گونه برگزار کنند به اندازه ای بالا رفته است که ‏تغییر و تحول در رفتار جوانان از چارشنبه سوری یک رویداد قابل بحث ساخته است. درجه توجه و اعتنای دولت ‏به حقوق و نیازهای طبیعی جمعیت جوان کشور با نرخ افزایش این جمعیت رابطه معکوس دارد. نمی شود ‏دگرگونی در چهره چارشنبه سوری را که یک مراسم آیینی و ملی بود پر از لطافت به چهره ای که پر از خشونت ‏و ترس شده است آسان گرفت و از آن آسان گذشت. قرار نبود اجرای یک مراسم ملی شیشه های خانه مردم را ‏بشکند، سالخوردگان را بیمار کند، مادران را بترساند و جایی برای دیگر آیین های شادی بخش در مراسم چارشنبه ‏سوری باقی نگذارد. ‏

آیا روند تحولات تاریخی در 30 سال اخیر چنان بوده که رفتار افراطی و واکنشی از سوی جوانان را پاسخگوی ‏برخورد افراطی حکومت با جوانان ساخته است؟ شگفت انگیز نیست اگر در فضایی که در آن فرصت ها برای ‏تخلیه انرژی مثبت جوانی بسی تنگ شده است، چهره لطیف آیینی چارشنبه سوری به چهره ای خطرناک و مزاحم ‏تحول یافته باشد. چارشنبه سوری نه تنها بچه ها و جوان ها و رهگذران را با خطر مواجه می سازد که حکومت ‏هم از آن احساس خطر می کند تا جایی که روزها پیش از چارشنبه سوری به بسیج مأموران برای کنترل آن می ‏پردازد. ‏

تبدیل این آیین لطیف سنتی و ملی به یک حرکت واکنشی و خشن پیامی را انتشار می دهد. کسانی که باید پیام را ‏دریافت کنند از آن عاجز مانده اند. اما به اندازه کافی دلایل و مدارک در دست است که حقوق و نیازهای طبیعی ‏نوجوانان و جوانان را ارج نمی نهند. برای اوقات فراغت آنها به گونه ای که آینده ساز باشد کاری نمی کنند. ‏دختران را از فرصت های ورزشی محروم نگاه داشته اند. محرومیت اقتصادی چنان است که دست کم سه میلیون ‏و نیم کودک و نوجوان ایرانی در سال تحصیلی جاری در مقطع دبستان و راهنمایی نام نویسی نکرده اند. نهادهای ‏دولتی پاسخگوی این پرسش نیستند که این کودکان و نوجوانان ترک تحصیل کرده در کجا زندگی می کنند و جذب ‏کدام یک از کارهای سیاه برای سیر کردن شکم خود و خانواده شده اند. شگفت انگیز نیست اگر در نتیجه بی ‏اعتنایی دولت به انرژی مثبت نوجوانان و جوانان آنها یک شب در سال را تبدیل کنند به فرصتی برای فریاد ‏کشیدن. فریادی که به صورت ظاهر فریاد شادمانی است. اما انگیزه فریاد اعتراض است و تن دادن به بازی انتقام ‏جویانه با مأموران و لذت بردن از آن خشم و استیصال که در چهره مأموران موج می زند.‏

این رفتار واکنشی و اعتراضی که به بهانه برگزاری یک آیین ملی صورت می پذیرد در سال های اول انقلاب ‏پاسخی بود به آن دسته از روحانیون که می خواستند بساط چارشنبه سوری و نوروز و سیزده به در را در هم ‏بریزند. اما اینک که هجوم و حمله به جمعیت جوان کشور به صورت های گوناگون افزایش یافته است برگزاری ‏ماجراجویانه چارشنبه سوری از سوی نوجوانان وجوانان ایرانی هشداری است به مدیران کشور که: ‏

ما هستیم.‏