محسن دعاگو، امام جمعه شمیرانات در مصاحبه با “روز” میگوید که نتیجه انتخابات جمعه هفته گذشته، بازگشت امید و اعتماد مردم به نظام جمهوری اسلامی بوده است.
او در عین حال معتقد است که “رای مردم معنایش نفرت از تندروی و افراطی گری است و گرایش به اعتدال گرایی. مردم به عقلانیت، منطق و به اعتدال گرایی رای دادند”.
آقای دعاگو همچنین می گوید: “این انتخابات از آقای هاشمی متاثر شد. علت اش این است که آقای هاشمی را مردم قبول دارند و رد صلاحیت اقای هاشمی، مردم را عصبانی کرد. آقای هاشمی از آقای روحانی حمایت کرد و مردم هم به خاطر علاقه ای که به آقای هاشمی دارند به سمت آقای روحانی حرکت کردند. البته مساله آقای خاتمی و اصلاح طلبی هم تاثیر داشت ولی تاثیر اول را آقای هاشمی در این جریان داشت و نقش او از همه درشت تر است”.
او محمود احمدی نژاد، رئیس دولت نهم را هم مستند و خودکامه می خواند و میگوید: “بزرگترین جرم آقای احمدی نژاد ایستادگی مقابل قانون بود و جریان آقای احمدی نژاد باید منتظر برخورد قانونی با خودش باشد”.
مصاحبه “روز” با حجت السلام دعاگو، امام جمعه شمیرانات در ذیل می آید.
حاج آقا ارزیابی شما از نتیجه انتخابات اخیر چیست؟
برگشت امیدواری و اعتماد مردم به نظام. به نظر من نشاط اجتماعی به مردم برگشته و شرایط اقتصادی بهتر شده. مردم مجددا به روحانیت اعتماد کردند و با مشارکت بالایی به طور نسبی، در انتخابات شرکت کردند و این اعتماد جامعه به نظام دینی است. حماسه سیاسی تحقق پیدا کرد. هم صدا سیما خوب عمل کرد هم رهبری خوب مدیریت کرد و هم نامزدهای انتخابات خوب عمل کردند. در مجموع ممکن است ضعف هایی وجود داشته باشد ولی شرایط، شرایط مطلوبی است.
یعنی شما رای به آقای روحانی را رای به روحانیت میدانید؟
من رای به آقای روحانی را رای به اعتدال گرایی و روحانیت معتدل و اعتدال گرا میدانم. ایشان یک روحانی عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز است، اعتدال گرا هم است. مردم بین هشت کاندیدا به ایشان که روحانی بودند رای دادند. حامیانی هم که مردم را تشویق کردند به ایشان رای بدهند عمدتا روحانی بودند، آقای هاشمی و آقای خاتمی که مردم را تشویق کردند روحانی بودند. من معتقدم مردم مجددا به مدیریت روحانیت اعتماد کردند.
یعنی در این مدت مردم اعتماد خود را به روحانیت از دست داده بودند که انتخابات قبلی به یک غیر روحانی رای دادند و اکنون دوباره به سمت روحانیت بازگشته اند؟
رئیس جمهور قبلی خراب کرد متاسفانه. خوب عمل نکرد و کارهای ایشان عمدتا متوجه روحانیت شد؛ یعنی افکار عمومی تصور کردند کاستی های او مربوط به روحانیت است. اما جریان انحرافی که منزوی شد و در حال سقوط از عرصه حاکمیت است، مردم به طور طبیعی به روحانیت اعتماد کردند و من این را تجدید بیعت با روحانیت میدانم.
حاج آقا؛ آقای روحانی کاندیدای اصلاح طلبان در انتخابات بود و پیروز شد. شما می گویید رای به روحانیت و اما رای به آقای روحانی رای به اصلاح طلبان و شکست اصولگرایان بود.
نه من این تقسیم بندی را اصلا قبول ندارم. من معتقدم آقای روحانی هم اصلاح طلب، هم اصولگرا و هم اعتدال گراست. مردم خط کشی های سیاسی را زیاد قبول ندارند. مردم میخواهند به کسی رای بدهند که مشکلات شان را بفهمد و حل کند. کسی که کشور را برای ملت بخواهد. ملت را تجزیه نکند، ریز و درشت شان نکند. این ویژگی را در آقای روحانی دیدند. آقای روحانی می خواهد همه ملت را در اداره کشور سهیم کند، به همه ملت اعتنا کند و اعتبار بدهد. من معتقدم مردم به اعتدال گرایی رای دادند و از تندروی اظهار نفرت کردند.
یعنی جلوگیری از روی کار آمدن یک فرد تندرو و نه به جریان تندرو؟
اصلا به نظر من رای مردم معنایش نفرت از تندروی و افراطی گری است و گرایش به اعتدال گرایی. مردم به عقلانیت، منطق و به اعتدال گرایی رای دادند.
شما می گویید رای به روحانیت بود و اشاره هم کردید به حمایت دو روحانی یعنی آقای هاشمی و آقای خاتمی از آقای روحانی و تاثیری که بر آرای او گذاشت. در عین حال رای به اصلاح طلبان را قبول ندارید اما این دو شخصیت به عنوان شخصیت های اصلاح طلب یا مورد وثوق اصلاح طلبان شناخته می شوند. آقای خاتمی که اصلا لیدر جریان اصلاح طلبی است و..
کاملا درست است. ولی من معتقدم این انتخابات از آقای هاشمی متاثر شد. علت اش این است که آقای هاشمی را مردم قبول دارند و رد صلاحیت آقای هاشمی، مردم را عصبانی کرد. آقای هاشمی از آقای روحانی حمایت کرد و مردم هم به خاطر علاقه ای که به آقای هاشمی دارند به سمت آقای روحانی حرکت کردند. البته مساله آقای خاتمی و اصلاح طلبی هم تاثیر داشت ولی تاثیر اول را آقای هاشمی در این جریان داشت و نقش او از همه درشت تر است.
حاج آقا درباره ردصلاحیت آقای هاشمی صحبت های زیادی مطرح شد. عده ای معتقدند که ردصلاحیت آقای هاشمی به نوعی مهندسی انتخابات پیش از برگزاری انتخابات بود و چون میدانستند او رای می آورد از پیش از انتخابات دست به مهندسی زدند. نظر شما چیست؟
حالا من مهندسی را نمیدانم ولی ردصلاحیت آقای هاشمی را اقدام نادرستی میدانم، پختگی سیاسی نمیدانم. معتقدم نادرست بود ولی چون قانون است در مقابل قانون تمکین میکنیم ولی ردصلاحیت آقای هاشمی از نظر منطقی کار بسیار نادرستی بود. معتقد هم نیستم که انتخابات مهندسی شده است. این را قبول ندارم و معتقدم انتخابات به طور کامل و طبیعی و درست انجام شد. دور از هرنوع انحراف و تقلب. حداقل در این انتخابات که ما کاملا میدانیم هیچ گونه انحرافی مشاهده نشد.
بعد از انتخاب آقای روحانی در جشن پیروزی مردم در خیابان ها، مردم خواستار رفع حصر از آقای موسوی، خانم رهنورد و آقای کروبی و همین طور آزادی زندانیان سیاسی شدند. نظر شما در این مورد چیست؟
من معتقد م رئیس جمهور موظف است قانون اساسی را پیاده کند و هیچ گونه اقدام مخالف قانون، مورد نظر آقای روحانی نباید باشد و نیست. اگر مطالبات و خواسته هایی که عنوان میشود مطابق با قانون باشد باید به آن توجه شود و اگر مغایر با قانون باشد نباید به آن توجه کرد.
اشاره به قانون کردید؛ درباره حصر آقای موسوی و خانم رهنورد و آقای کروبی تاکنون دادگاهی تشکیل نشده و هیچ حکم قانونی وجود ندارد.
من اطلاعی ندارم که دادگاهی تشکیل شده یا نشده ولی بالاخره همه مساله هم دادگاه نیست. من در مجموع معتقدم در کشوری که از نظر آزادی و دموکراسی ایده آل است، اصلا زندانی سیاسی و حصر سیاسی نباید داشته باشیم. ایده آل ترین حالت این است ولی با چیزی که مبنای قانونی داشته باشد و قانون از آن حمایت کند نمی شود مقابله کرد.
گفتید نتیجه این انتخابات برگشت امید به جامعه بود و..
و اعتماد.
بله با توجه به این صحبت شما و با توجه به اینکه مردم چنین مطالبه و خواسته ای دارند و از سویی بحث آشتی ملی مطرح می شود آیا نمی توان در جهت خواسته مردم حرکت کرد؟
من اعتقاد دارم ما نباید هیچ گونه زندانی سیاسی داشته باشیم چون زندانی سیاسی برای هیچ حکومتی افتخار نیست و هیچ دولتی نباید افتخار کند که زندانی سیاسی دارد. ولی مسائل امنیت ملی یک بحث جدی است. به عبارت دیگر اگر امنیت ملی کشوری ایجاب کند زندانی سیاسی اصلا نباید داشته باشیم. وحدت و امنیت ملی مطلوب جامعه است و اگر چنین چیزی در جامعه تامین باشد نیاز و احتیاجی نیست کسی را زندانی کنند. من معتقدم باید یک آشتی ملی صورت بگیرد و تفاهم ملی. وحدت و امنیت ملی هم به طور طبیعی شکل پیدا میکند. نباید کسانی که پیروز هستند با کسانی که شکست خورده اند درگیر باشند. دولت آقای روحانی نباید اشتباهات دولت آقای احمدی نژاد را تکرار کند. او باید فراجناحی و ملی عمل کند. اگر این اتفاق بیفتد آشتی ملی و تفاهم می شکل می گیرد که وحدت و امنیت ملی از نتایج طبیعی آن است.
حاج آقا چهار سال از انتخابات قبلی گذشت و انتخابات جدیدی برگزار شد و نتیجه هم به گفته شما بازگشت امید و اعتماد بود. در این میان قربانیان انتخابات قبلی چه؟ سهم آنها از این انتخابات چیست؟ شورای مشورتی اصلاح طلبان بیانیه ای منتشر کرده و از آقای خامنه ای ومسئولان نظام خواسته است در راستای دلجویی از آسیب دیدگان انتخابات قبلی و رفع حصر و آزادی زندانیان سیاسی به آقای روحانی کمک کنند.
در چارچوب قانون اساسی همه این مسائل قابل انجام است؛ یعنی دلجویی از قربانیان انتخابات گذشته در چارچوب قانون. من معتقدم اگر بخواهیم از چارچوب قانون خارج شویم خیلی مشکل خواهد بود. به نظر من آشتی ملی و برگشت جامعه به شرایط اعتماد و امید مثبت کار بسیار خوبی است، منتهی همه کارها و همه وعده ها، همه قرارها و همه خواسته ها باید توجیه قانونی داشته باشد و در چارچوب قانون صورت بگیرد.
خود شما در این زمینه چه راهی را پیشنهاد میکنید ؟
من معتقدم اگر گذشت، عقلانیت و منطق وجود داشته باشد و تکیه گاه ما گذشت باشد، هم روشهایی که مغایربا قانون است و هم گذشت صورت بگیرد، مساله حل می شود. یعنی یکی اصلاح روشهایی است که مغایر با قانون است دوم گذشت از سوی کسانی که صاحب حق هستند. چه از طرف قانون صاحب حق هستند و چه از سوی افرادی از جانب ملت.
آقای احمدی نژاد چطور؟ این وسط او چه می شود؟ با توجه به اینکه مورد حمایت اصولگرایان بود و با حمایت آنها روی کار آمد و..
نه آقای احمدی نژاد اوایل مورد حمایت حمایت اصولگرایان بود. قبل از اینکه انحراف او از اصول مشخصی که اصولگرایان و اصلاح طلبان دارند مشخص شود، اصولگرایان از آقای احمدی نژاد حمایت میکردند ولی بعد از اینکه انحراف او مشخص شد مورد حمایت هیچ کسی نبود، نه اصولگرایان و نه اصلاح طلبان. آقای احمدی نژاد در حقیقت نماینده گروه افراطی و تندرو در جامعه بود و خود من همیشه از این جریان نفرت داشتم. از جریان تندرو. پس طبیعی است که اگر از قانون تخلفی کرده باشد باید با او برخورد شود. جریان آقای احمدی نژاد باید منتظر برخورد قانونی با خودش باشد. استثنا نیست و سابقه ریاست جمهوری هیچ کسی را از اعمال قانون مصون نمیکند. من معتقدم عدالت ایجاب میکند کسانی که از قوانین کشور تخلف کردند بدون هیچ گونه اغماضی محاکمه شوند و سرنوشت شان مشخص شود.
ممکن است از بارزترین تخلفات آقای احمدی نژاد که معتقدید باید براساس قانون با او برخورد شود بگویید؟
آقای احمدی نژاد دستگاههای کنترل کننده در کشور را از بین بردو منحل کرد، مثل سازمان برنامه و بودجه. این از تخلفات بارز ایشان است. در سیاست خارجی باید از رهبری تبعیت میکرد چون مسئول عالی سیاست خارجی در حقیقت رهبری است و سیاست های کلان مربوط به حوزه رهبری می شود. آقای احمدی نژاد در این مورد هم تخلف کرد. در مقابل مجلس ایستاد، باید در مقابل مجلس تمکین میکرد. در مقابل قوه قضائیه هم ایستادگی کرد. بزرگترین جرم آقای احمدی نژاد ایستادگی در مقابل قانون بود. نتیجه ایستادگی ها هم ایجاد شرایط ناهنجار در جامعه بود. در حقیقت آقای احمدی نژاد کشور را به تنش کشاند. تنش های سیاسی و کاستی های اقتصادی قسمت عمده اش مدیریت نادرست آقای احمدی نژاد بود. جرم اصلی آقای احمدی نژاد ایستادگی در مقابل قانون بود. در حوزه های فرهنگ، سیاست، اقتصاد و مسائل دیگر. آقای احمدی نژاد دنبال این بود که کار همه را خودش انجام دهد. فکر میکرد هم اقتصاد دان بزرگی است هم سیاستمدار بزرگی است هم فرهنگ را از همه بیشتر میداند. استبداد یا به عبارت دیگر خود رایی و خودکامگی آقای احمدی نژاد از شاخص های اصلی بود که او را مورد انتقاد خیلی ها قرار داد. به خاطر خودرایی ها و استبداد فکری اش در معرض انتقاد خیلی ها قرار گرفت.
سپاسگزارم حاج آقا و اگر در پایان صحبت خاصی دارید بفرمایید.
یک فرصت تقریبا بی نظیری در کشور برای حرکت در مسیر پویایی و رشد و شکوفایی همه جانبه به وجود آمده است. از این فرصت باید استفاده شود. ما باید اختلافات مان را به وحدت تبدیل کنیم، کدورت ها را به دوستی تبدیل کنیم و شرایط خودمان را طوری بسازیم که بتوانیم کشور را در جهت رشد و توسعه همه جانبه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی وفرهنگی پیش ببریم. اعتقاد من این است که مسئولین نباید تصور کنند نماینده جناح های سیاسی هستند. جناح های سیاسی در حد همان که در قانون آمده فعالیت میکنند اما رئیس جمهور نماینده مردم است و باید به مصالح ملی بیندیشد.